اعتقاد به حج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اگر برخي افراد برخي اصول اسلام مثلاً نماز را قبول دارند اما به مسئله حج اعتقاد ندارند تكليف اين افراد در آخرت چيست؟
اگر برخی افراد برخی اصول اسلام مثلاً نماز را قبول دارند اما به مسئله حج اعتقاد ندارند تکلیف این افراد در آخرت چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حج و اعمال و مراسم حج مانند نماز و روزه و ساير عبادات و امور مهم ديگر (مانند کمک به فقرا و...) يکي از دستورات دين مبين اسلام است که داراي کارکردهاي فردي و اجتماعي فراوانی بوده و به جا آوردن آن بر مسلمان مستطيع و دارای شريط در طول عمرش يک بار واجب می باشد و اهميت آن کم تر از امور واجب دیگر نیست و يقينا مصالحی برای حاجی در آن نهفته است که انجام دادن اعمال خوب ديگر نمی توانند جای گزين آن شوند همان گونه که اعمال نيکوی ديگر نمی توانند جای نماز را بگيرند مثلا کسی نماز نخواند و در وقت نماز کار کند و هزينه اش را به فقير بدهد و يا هنگام نماز به جای نماز کارهای خير ديگر انجام بدهد ، پس هر سخن را جا و هر نقطه را مکانی بايد. ما بر اساس آموزه های اسلامی و دينی وظيفه داريم هر کار و تکليفی را در جای خود و به فراخور خودش انجام دهيم و انجام دادن حج واجب نيز نبايد مارا از انجام ديگر تکاليف باز داشته و يا غافل نمايد همين طور توجه به امور ديگر نبايد ما را از زيارت خانه خدا و اعمال ارزشمند و آثار مترتب بر آن که ذيلا به برخی از آن اشاره می شود باز دارد چه آن که يک مومن واقعی کسی است که به همه ی وظايف اش به خوبی عمل نمايد .
حج و اعمال و مراسم حج مانند نماز و روزه و سایر عبادات و امور مهم دیگر (مانند کمک به فقرا و…) یکی از دستورات دین مبین اسلام است که دارای کارکردهای فردی و اجتماعی فراوانی بوده و به جا آوردن آن بر مسلمان مستطیع و دارای شرایط در طول عمرش یک بار واجب می‌باشد و اهمیت آن کم‌تر از امور واجب دیگر نیست. یقیناً مصالحی برای حاجی در انجام اعمال حج نهفته است که انجام دادن اعمال خوب دیگر نمی‌توانند جای گزین آن شوند همان گونه که اعمال نیکوی دیگر نمی‌توانند جای نماز را بگیرند. مثلاً کسی نماز نخواند و در وقت نماز کار کند و هزینه اش را به فقیر بدهد یا هنگام نماز به جای نماز کارهای خیر دیگر انجام بدهد، پس هر سخن را جا و هر نقطه را مکانی باید. ما بر اساس آموزه‌های اسلامی و دینی وظیفه داریم هر کار و تکلیفی را در جای خود و به فراخور خودش انجام دهیم و انجام دادن حج واجب نیز نباید مارا از انجام دیگر تکالیف بازداشته یا غافل نماید. همین‌طور توجه به امور دیگر نباید ما را از زیارت خانه خدا و اعمال ارزشمند و آثار مترتب بر آن که ذیلا به برخی از آن اشاره می‌شود بازدارد چه آن که یک مؤمن واقعی کسی است که به همهٔ وظایف اش به خوبی عمل نماید.


هر ساله صدها هزار نفر مسلمان از مشرق و مغرب جهان يک اجتماع باشکوه و بزرگي را تشکيل مي دهند تا در تهذيب اخلاق خود بکوشند و در کنار مرکز توحيدي يعني خانه کعبه در سايه توجه به خداوند اختلافات نژادي، طبقاتي سياسي و تجملات و تعينات که فاصله هاي عميقي در ميان آنها ايجاد کرده است را کنار بگذارند، و به مشکلات اجتماعي و سياسي يکديگر برسند درس همکاري و هم فکري و نظم و وحدت و اتحاد بخوانند و در مقابل دشمنان دين و نيروي مرموز استعمار جبهه واحد بگيرند.
هر ساله صدها هزار نفر مسلمان از مشرق و مغرب جهان یک اجتماع باشکوه و بزرگی را تشکیل می‌دهند تا در تهذیب اخلاق خود بکوشند و در کنار مرکز توحیدی یعنی خانه کعبه در سایه توجه به خداوند اختلافات نژادی، طبقاتی سیاسی و تجملات و تعینات که فاصله‌های عمیقی در میان آنها ایجاد کرده است را کنار بگذارند، و به مشکلات اجتماعی و سیاسی یکدیگر برسند درس همکاری و هم فکری و نظم و وحدت و اتحاد بخوانند و در مقابل دشمنان دین و نیروی مرموز استعمار جبهه واحد بگیرند.


هدف اسلام از مراسم حج اين است و براي تحقق بخشيدن به اين هدف مقدس، آداب و دستورات متين و دقيقي قرار داده است و با اين دستورات مي خواهد که انسان را از جهان ماده جدا کرده و در محيطي مملو از معنويت فرو برد. تعينات مادي، جنگ و جدال ها، هوس هاي جنسي، لذات مادي و خيلي از مطالبات نفساني را کنار بگذارد و آدمي به يک نوع رياضت مشروع الهي دست بزند و دل و قلب خود را از صميم جان متوجه خداوند کند و خواهش هاي نفس را حتي مشروع آن را تا مدتي ـ در حال احرام ـ فراموش کند و فارغ از همه چيز به راز و نياز با خداوند قادر و متعال بپردازد و توشه اي براي خود برچيند، همچنين قواي معنوي خود را تقويت کرده تا در مقابله با خواهش هاي نامشروع نفس و وسوسه هاي شيطان در ساير ايام هم بتواند مقابله کند و تسليم آنها نشود و مسير بندگي او را همچنان بپيمايد. اين مطلب در روايات نيز به آن اشاره شده است به طور مثال امام رضا(ع) در حديثي که از اسرار حج سؤال شده بود فرمودند: «سير و حرکت به سمت خداوند متعال، به تعب انداختن بدن و منع آن از شهوات نفساني، خضوع و خشوع و خاکسار شدن در گرما و سرما و... است . در روایات هم تعبیرهای قابل توجهی درباره اهمیت حج ارائه شده است که به چند نمونه اشاره می کنیم:
هدف اسلام از مراسم حج این است و برای تحقق بخشیدن به این هدف مقدس، آداب و دستورات متین و دقیقی قرار داده است و با این دستورات می‌خواهد که انسان را از جهان ماده جدا کرده و در محیطی مملو از معنویت فرو برد. تعینات مادی، جنگ و جدال‌ها، هوس‌های جنسی، لذات مادی و خیلی از مطالبات نفسانی را کنار بگذارد و آدمی به یک نوع ریاضت مشروع الهی دست بزند و دل و قلب خود را از صمیم جان متوجه خداوند کند و خواهش‌های نفس را حتی مشروع آن را تا مدتی ـ در حال احرام ـ فراموش کند و فارغ از همه چیز به راز و نیاز با خداوند قادر و متعال بپردازد و توشه ای برای خود برچیند، همچنین قوای معنوی خود را تقویت کرده تا در مقابله با خواهش‌های نامشروع نفس و وسوسه‌های شیطان در سایر ایام هم بتواند مقابله کند و تسلیم آنها نشود و مسیر بندگی او را همچنان بپیماید. این مطلب در روایات نیز به آن اشاره شده است به طور مثال امام رضا(ع) در حدیثی که از اسرار حج سؤال شده بود فرمودند: «سیر و حرکت به سمت خداوند متعال، به تعب انداختن بدن و منع آن از شهوات نفسانی، خضوع و خشوع و خاکسار شدن در گرما و سرما و… است. در روایات هم تعبیرهای قابل توجهی درباره اهمیت حج ارائه شده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:


۱. تأخیر حج: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: حَتَّی یَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَه یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً؛ کسی که حج را تأخیر اندازد [و در انجام آن امروز و فردا کند] تا بمیرد، خدا او را در روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور می کند.»<ref>ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ۴جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق. ج‏۴ ؛ ص۳۶۸</ref>
۱. تأخیر حج: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: حَتَّی یَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَه یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً؛ کسی که حج را تأخیر اندازد [و در انجام آن امروز و فردا کند] تا بمیرد، خدا او را در روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور می‌کند.»<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ۴جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق. ج‏۴؛ ص۳۶۸</ref>


۲. خانه خدا: امیر مؤمنان علی(ع) در واپسین لحظات عمر خویش وصیتهای مهمی دارد و از جمله می فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [کعبه در نظر بگیرید] تا هستید، آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی شوید.»<ref>كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي ، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج‏۷ ؛ ص۵۱</ref>  
۲. خانه خدا: امیر مؤمنان علی(ع) در واپسین لحظات عمر خویش وصیتهای مهمی دارد و از جمله می‌فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [کعبه در نظر بگیرید] تا هستید، آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید.»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج‏۷؛ ص۵۱</ref>


۳. آزمایش بندگان: امام صادق(ع) فرمود: «وَ هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ وَ قَدْ جَعَلَهُ مَحَلَّ الْأَنْبِیَاءِ وَ قِبْلَه لِلْمُصَلِّینَ لَهُ و هُوَ شُعْبَه مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیق ٌ یُوءَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَه؛ این خانه [خدا[ است که در برابر آن خلقش را متعبد کرده است تا مردم را در پیروی کردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوی کعبه مورد آزمایش قرار دهد. پس مردم را بر تعظیم و زیارت آن تشویق کرده؛ در حالی که آن را محل [عبادت] انبیا و قبله نمازگذاران قرار داده است. و کعبه شاخه ای از رضوان الهی و راهی به سوی بخشش خداوندی و نصب شده بر مرکز اعتدال کمال و مجمع عظمت [و بزرگی[ است.»<ref>همان، ج۴، ص۱۹۸.</ref>  
۳. آزمایش بندگان: امام صادق(ع) فرمود: «وَ هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ وَ قَدْ جَعَلَهُ مَحَلَّ الْأَنْبِیَاءِ وَ قِبْلَه لِلْمُصَلِّینَ لَهُ و هُوَ شُعْبَه مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیقٌ یُوءَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَه؛ این خانه [خدا[ است که در برابر آن خلقش را متعبد کرده است تا مردم را در پیروی کردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوی کعبه مورد آزمایش قرار دهد. پس مردم را بر تعظیم و زیارت آن تشویق کرده؛ در حالی که آن را محل [عبادت] انبیا و قبله نمازگذاران قرار داده است. و کعبه شاخه ای از رضوان الهی و راهی به سوی بخشش خداوندی و نصب شده بر مرکز اعتدال کمال و مجمع عظمت [و بزرگی[ است.»<ref>همان، ج۴، ص۱۹۸.</ref>


۴. حوائج دنیوی: امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: «مَنْ تَرَکَ الْحَجَّ لِحَاجَه مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا لَمْ یُقْضَ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی الْمُحَلِّقِینَ؛ کسی که حج را برای حاجتی از حاجتهای دنیوی ترک گوید، [حاجتش] برآورده نمی شود، مگر نگاهش به [حاجیان] سر تراشیده بیفتد.» کنایه از اینکه حج را انجام دهد و همراه حاجیان حلق کند تا حاجتش بر آورده شود.<ref>شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعه إلى تحصيل مسائل الشريعه، مؤسسه آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق. ج‏۱۱ ؛ ص۲۳</ref>
۴. حوائج دنیوی: امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید: «مَنْ تَرَکَ الْحَجَّ لِحَاجَه مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا لَمْ یُقْضَ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی الْمُحَلِّقِینَ؛ کسی که حج را برای حاجتی از حاجتهای دنیوی ترک گوید، [حاجتش] برآورده نمی‌شود، مگر نگاهش به [حاجیان] سر تراشیده بیفتد.» کنایه از اینکه حج را انجام دهد و همراه حاجیان حلق کند تا حاجتش برآورده شود.<ref>شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق. ج‏۱۱؛ ص۲۳</ref>


با توجه به مطالبی که گفته شد روشن است که کسی که این واجب الهی را انجام نداده باشد در آخرت استحقاق معاقبه و عذاب الهی را خواهد شد.
با توجه به مطالبی که گفته شد روشن است که کسی که این واجب الهی را انجام نداده باشد در آخرت استحقاق معاقبه و عذاب الهی را خواهد شد.


عدم اعتقاد به حج که یکی از ضروریات دین است اگر از روی شبهه ای نباشد که باعث جهل وی شود و با علم و آگاهی باشد، باعث کافر شدن انسان می شود. علامه مجلسی در این باره نوشته است: «بدان که علمای خاصه و عامه [به طور] مجمل گفته اند که انکار ضروری دین اسلام موجب کفر است و حصری نکرده اند آنها را و متفرقاً در ابواب فقه گاهی می گویند که فلان چیز ضروری دین اسلام است. پس لازم است که در این مقام بعضی مذکور شود. بدان که ضروری دین امری را گویند که وضوحش در آن دین به مرتبه ای رسیده باشد که هر که در آن دین داخل باشد، داند مگر نادری که تازه به دین درآمده باشد یا در بلاد بعیده از بلاد اسلام نشو و نما کرده باشد، مثل واجب بودن پنج نماز در شب و روز و عدد رکعات هر یک از آنها و مشتمل بودن اینها بر رکوع و سجود،... و واجب بودن حج بیت الله الحرام، و مشتمل بودن آن بر طواف، بلکه سعی میان صفا و مروه فی الجمله، و احرام و وقوف عرفات، و وقوف مشعر، بلکه ذبح قربانی و سر تراشیدن، و رمی جمرات کردن همه مجملاً اعم از وجوب و استحباب بنابر احتمال ظاهری.»<ref>مجلسی ، محمدباقر ، حق الیقین، اسلامیه، [بی تا]، ص۵۵۳.</ref>  
عدم اعتقاد به حج که یکی از ضروریات دین است اگر از روی شبهه ای نباشد که باعث جهل وی شود و با علم و آگاهی باشد، باعث کافر شدن انسان می‌شود. علامه مجلسی در این باره نوشته است: «بدان که علمای خاصه و عامه [به‌طور] مجمل گفته‌اند که انکار ضروری دین اسلام موجب کفر است و حصری نکرده‌اند آنها را و متفرقاً در ابواب فقه گاهی می‌گویند که فلان چیز ضروری دین اسلام است. پس لازم است که در این مقام بعضی مذکور شود. بدان که ضروری دین امری را گویند که وضوحش در آن دین به مرتبه ای رسیده باشد که هر که در آن دین داخل باشد، داند مگر نادری که تازه به دین درآمده باشد یا در بلاد بعیده از بلاد اسلام نشو و نما کرده باشد، مثل واجب بودن پنج نماز در شب و روز و عدد رکعات هر یک از آنها و مشتمل بودن اینها بر رکوع و سجود،... و واجب بودن حج بیت الله الحرام، و مشتمل بودن آن بر طواف، بلکه سعی میان صفا و مروه فی الجمله، و احرام و وقوف عرفات، و وقوف مشعر، بلکه ذبح قربانی و سر تراشیدن، و رمی جمرات کردن همه مجملاً اعم از وجوب و استحباب بنابر احتمال ظاهری.»<ref>مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، اسلامیه، [بی تا]، ص۵۵۳.</ref>


البته اگر مراد از اعتقاد نداشتن به حج به معنی عدم انجام آن و یا کم اهمیتی آن نزد کسی به گونه ای که موجب عدم انجام آن باشد، این موجب کفر نمی شود؛ البته طبق موازین و آموزه های وحیانی استحقاق عذاب الهی را نمی توان رد کرد. و اگر مراد از اعتقاد نداشتن به معنای انکار از اساس با علم و آگاهی باشد، این موجب کفر می گردد.
البته اگر مراد از اعتقاد نداشتن به حج به معنی عدم انجام آن یا کم‌اهمیتی آن نزد کسی به گونه ای که موجب عدم انجام آن باشد، این موجب کفر نمی‌شود؛ البته طبق موازین و آموزه‌های وحیانی استحقاق عذاب الهی را نمی‌توان رد کرد. و اگر مراد از اعتقاد نداشتن به معنای انکار از اساس با علم و آگاهی باشد، این موجب کفر می‌گردد.


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۳

سؤال

اگر برخی افراد برخی اصول اسلام مثلاً نماز را قبول دارند اما به مسئله حج اعتقاد ندارند تکلیف این افراد در آخرت چیست؟

حج و اعمال و مراسم حج مانند نماز و روزه و سایر عبادات و امور مهم دیگر (مانند کمک به فقرا و…) یکی از دستورات دین مبین اسلام است که دارای کارکردهای فردی و اجتماعی فراوانی بوده و به جا آوردن آن بر مسلمان مستطیع و دارای شرایط در طول عمرش یک بار واجب می‌باشد و اهمیت آن کم‌تر از امور واجب دیگر نیست. یقیناً مصالحی برای حاجی در انجام اعمال حج نهفته است که انجام دادن اعمال خوب دیگر نمی‌توانند جای گزین آن شوند همان گونه که اعمال نیکوی دیگر نمی‌توانند جای نماز را بگیرند. مثلاً کسی نماز نخواند و در وقت نماز کار کند و هزینه اش را به فقیر بدهد یا هنگام نماز به جای نماز کارهای خیر دیگر انجام بدهد، پس هر سخن را جا و هر نقطه را مکانی باید. ما بر اساس آموزه‌های اسلامی و دینی وظیفه داریم هر کار و تکلیفی را در جای خود و به فراخور خودش انجام دهیم و انجام دادن حج واجب نیز نباید مارا از انجام دیگر تکالیف بازداشته یا غافل نماید. همین‌طور توجه به امور دیگر نباید ما را از زیارت خانه خدا و اعمال ارزشمند و آثار مترتب بر آن که ذیلا به برخی از آن اشاره می‌شود بازدارد چه آن که یک مؤمن واقعی کسی است که به همهٔ وظایف اش به خوبی عمل نماید.

هر ساله صدها هزار نفر مسلمان از مشرق و مغرب جهان یک اجتماع باشکوه و بزرگی را تشکیل می‌دهند تا در تهذیب اخلاق خود بکوشند و در کنار مرکز توحیدی یعنی خانه کعبه در سایه توجه به خداوند اختلافات نژادی، طبقاتی سیاسی و تجملات و تعینات که فاصله‌های عمیقی در میان آنها ایجاد کرده است را کنار بگذارند، و به مشکلات اجتماعی و سیاسی یکدیگر برسند درس همکاری و هم فکری و نظم و وحدت و اتحاد بخوانند و در مقابل دشمنان دین و نیروی مرموز استعمار جبهه واحد بگیرند.

هدف اسلام از مراسم حج این است و برای تحقق بخشیدن به این هدف مقدس، آداب و دستورات متین و دقیقی قرار داده است و با این دستورات می‌خواهد که انسان را از جهان ماده جدا کرده و در محیطی مملو از معنویت فرو برد. تعینات مادی، جنگ و جدال‌ها، هوس‌های جنسی، لذات مادی و خیلی از مطالبات نفسانی را کنار بگذارد و آدمی به یک نوع ریاضت مشروع الهی دست بزند و دل و قلب خود را از صمیم جان متوجه خداوند کند و خواهش‌های نفس را حتی مشروع آن را تا مدتی ـ در حال احرام ـ فراموش کند و فارغ از همه چیز به راز و نیاز با خداوند قادر و متعال بپردازد و توشه ای برای خود برچیند، همچنین قوای معنوی خود را تقویت کرده تا در مقابله با خواهش‌های نامشروع نفس و وسوسه‌های شیطان در سایر ایام هم بتواند مقابله کند و تسلیم آنها نشود و مسیر بندگی او را همچنان بپیماید. این مطلب در روایات نیز به آن اشاره شده است به طور مثال امام رضا(ع) در حدیثی که از اسرار حج سؤال شده بود فرمودند: «سیر و حرکت به سمت خداوند متعال، به تعب انداختن بدن و منع آن از شهوات نفسانی، خضوع و خشوع و خاکسار شدن در گرما و سرما و… است. در روایات هم تعبیرهای قابل توجهی درباره اهمیت حج ارائه شده است که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

۱. تأخیر حج: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: حَتَّی یَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَه یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً؛ کسی که حج را تأخیر اندازد [و در انجام آن امروز و فردا کند] تا بمیرد، خدا او را در روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور می‌کند.»[۱]

۲. خانه خدا: امیر مؤمنان علی(ع) در واپسین لحظات عمر خویش وصیتهای مهمی دارد و از جمله می‌فرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا؛ خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [کعبه در نظر بگیرید] تا هستید، آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید.»[۲]

۳. آزمایش بندگان: امام صادق(ع) فرمود: «وَ هَذَا بَیْتٌ اسْتَعْبَدَ اللَّهُ بِهِ خَلْقَهُ لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ فَحَثَّهُمْ عَلَی تَعْظِیمِهِ وَ زِیَارَتِهِ وَ قَدْ جَعَلَهُ مَحَلَّ الْأَنْبِیَاءِ وَ قِبْلَه لِلْمُصَلِّینَ لَهُ و هُوَ شُعْبَه مِنْ رِضْوَانِهِ وَ طَرِیقٌ یُوءَدِّی إِلَی غُفْرَانِهِ مَنْصُوبٌ عَلَی اسْتِوَاءِ الْکَمَالِ وَ مُجْتَمَعِ الْعَظَمَه؛ این خانه [خدا[ است که در برابر آن خلقش را متعبد کرده است تا مردم را در پیروی کردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوی کعبه مورد آزمایش قرار دهد. پس مردم را بر تعظیم و زیارت آن تشویق کرده؛ در حالی که آن را محل [عبادت] انبیا و قبله نمازگذاران قرار داده است. و کعبه شاخه ای از رضوان الهی و راهی به سوی بخشش خداوندی و نصب شده بر مرکز اعتدال کمال و مجمع عظمت [و بزرگی[ است.»[۳]

۴. حوائج دنیوی: امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید: «مَنْ تَرَکَ الْحَجَّ لِحَاجَه مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا لَمْ یُقْضَ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی الْمُحَلِّقِینَ؛ کسی که حج را برای حاجتی از حاجتهای دنیوی ترک گوید، [حاجتش] برآورده نمی‌شود، مگر نگاهش به [حاجیان] سر تراشیده بیفتد.» کنایه از اینکه حج را انجام دهد و همراه حاجیان حلق کند تا حاجتش برآورده شود.[۴]

با توجه به مطالبی که گفته شد روشن است که کسی که این واجب الهی را انجام نداده باشد در آخرت استحقاق معاقبه و عذاب الهی را خواهد شد.

عدم اعتقاد به حج که یکی از ضروریات دین است اگر از روی شبهه ای نباشد که باعث جهل وی شود و با علم و آگاهی باشد، باعث کافر شدن انسان می‌شود. علامه مجلسی در این باره نوشته است: «بدان که علمای خاصه و عامه [به‌طور] مجمل گفته‌اند که انکار ضروری دین اسلام موجب کفر است و حصری نکرده‌اند آنها را و متفرقاً در ابواب فقه گاهی می‌گویند که فلان چیز ضروری دین اسلام است. پس لازم است که در این مقام بعضی مذکور شود. بدان که ضروری دین امری را گویند که وضوحش در آن دین به مرتبه ای رسیده باشد که هر که در آن دین داخل باشد، داند مگر نادری که تازه به دین درآمده باشد یا در بلاد بعیده از بلاد اسلام نشو و نما کرده باشد، مثل واجب بودن پنج نماز در شب و روز و عدد رکعات هر یک از آنها و مشتمل بودن اینها بر رکوع و سجود،... و واجب بودن حج بیت الله الحرام، و مشتمل بودن آن بر طواف، بلکه سعی میان صفا و مروه فی الجمله، و احرام و وقوف عرفات، و وقوف مشعر، بلکه ذبح قربانی و سر تراشیدن، و رمی جمرات کردن همه مجملاً اعم از وجوب و استحباب بنابر احتمال ظاهری.»[۵]

البته اگر مراد از اعتقاد نداشتن به حج به معنی عدم انجام آن یا کم‌اهمیتی آن نزد کسی به گونه ای که موجب عدم انجام آن باشد، این موجب کفر نمی‌شود؛ البته طبق موازین و آموزه‌های وحیانی استحقاق عذاب الهی را نمی‌توان رد کرد. و اگر مراد از اعتقاد نداشتن به معنای انکار از اساس با علم و آگاهی باشد، این موجب کفر می‌گردد.

منابع

  1. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ۴جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق. ج‏۴؛ ص۳۶۸
  2. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق. ج‏۷؛ ص۵۱
  3. همان، ج۴، ص۱۹۸.
  4. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق. ج‏۱۱؛ ص۲۳
  5. مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، اسلامیه، [بی تا]، ص۵۵۳.