تزکیه مقدم است یا تعلیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(جابجایی متن و ترجمه آیات از متن پاسخ به پاورقی)
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[قرآن]] ۴ بار [[تعليم]] و [[تزكيه]] را در كنار هم ذكر کرده است. در سه مورد تزكيه مقدم بر تعليم شده است:
[[قرآن]] ۴ بار [[تعليم]] و [[تزكيه]] را در كنار هم ذكر کرده است. در سوره بقره، آیه۱۵۱<ref>{{قرآن|كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ|ترجمه= همان‏گونه رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد؛ و آنچه را نمى‏‌دانستيد، به شما ياد دهد.}}</ref> و سوره آل عمران، آیه۱۶۴<ref>{{قرآن| لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ|ترجمه= خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.}}</ref> و سوره جمعه، آیه۲ <ref>{{قرآن| هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ|ترجمه= و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى‏‌خواند و آنها را تزكيه مى‏‌كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏‌آموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!}}</ref>تزكيه مقدم بر تعليم شده است و در یک مورد تعليم قبل از تزكيه آمده است.<ref>{{قرآن| رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ|ترجمه= پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند؛ زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!}}</ref>


:: {{قرآن|كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ|ترجمه= همان‏گونه رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد؛ و آنچه را نمى‏‌دانستيد، به شما ياد دهد.|سوره=بقره|آیه=۱۵۱}}
آیاتی که تزکیه اول آمده است، در مقام بيان صفت مربي‌گري و تربيتي [[پيامبر(ص)]] مي‌باشند. در بحث تربيت جامعه، تزكيه مقدم بر تعليم است چرا که تزکیه هدف اصلی [[بعثت|بعثت پیامبران]] می‌باشد و علم ابزار رسیدن به تزکیه می‌باشد و در رتبه دوم قرار دارد.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۵۸.</ref> اما در آیه ۱۲۹ سوره بقره [[حضرت ابراهيم(ع)]] از خدا مي‌خواهد كه علم به كتاب، حكمت و تزکیه کردن را از طريق رسول به ذريّه‌اش عطا کند و در مقام تحقق، اول باید علم باشد تا با عمل بدان تزکیه بوجود آید.<ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۲۶۵.</ref> از همین‌روی با آنكه در دعاى ابراهيم(ع) تعليم‏ بر تزكيه‏ مقدّم‏ شده است، امّا خداوند در اجابت اين دعا در آیه ۲ سوره جمعه، تزكيه‏ را مقدّم‏ داشته تا برساند که تزكيه، با ارزش‏‌تر است و تعليم‏ در مرتبه بعدى قرار دارد.<ref>قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۰۴.</ref>
 
:: {{قرآن| لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ|ترجمه= خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.|سوره=آل عمران|آیه=۱۶۴}}
 
:: {{قرآن| هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ|ترجمه= و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى‏‌خواند و آنها را تزكيه مى‏‌كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏‌آموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!|سوره=جمعه|آیه=۲}}
 
قرآن در یک مورد تعليم را مقدم بر تزكيه کرده است:
:: {{قرآن| رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ|ترجمه= پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند؛ زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!|سوره=بقره|آیه=۱۲۹}}
 
آیاتی که تزکیه اول آمده است، در مقام بيان صفت مربي‌گري و تربيتي [[پيامبر(ص)]] مي‌باشند. در بحث تربيت جامعه، تزكيه مقدم بر تعليم است چرا که تزکیه هدف اصلی است و علم ابزار رسیدن به تزکیه می‌باشد و در رتبه دوم قرار دارد.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۵۸.</ref> اما در آیه ۱۲۹ سوره بقره [[حضرت ابراهيم(ع)]] از خدا مي‌خواهد كه علم به كتاب و حكمت و تزکیه کردن را از طريق رسول به ذريّه‌اش عطا فرمايد و در مقام تحقق اول باید علم باشد تا با عمل بدان تزکیه بوجود آید.<ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۲۶۵.</ref> از همین‌روی با آنكه در دعاى ابراهيم(ع) تعليم‏ بر تزكيه‏ مقدّم‏ شده است، امّا خداوند در اجابت اين دعا در آیه ۲ سوره جمعه، تزكيه‏ را مقدّم‏ داشته تا برساند که تزكيه، با ارزش‏‌تر است و تعليم‏ در مرتبه بعدى است.<ref>قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، 1388ش، ج1، ص204.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۸

سؤال

چرا در قرآن بعضي موارد تزكيه مقدم بر تعليم شده و در برخي ديگر تعليم مقدم بر تزكيه؟

قرآن ۴ بار تعليم و تزكيه را در كنار هم ذكر کرده است. در سوره بقره، آیه۱۵۱[۱] و سوره آل عمران، آیه۱۶۴[۲] و سوره جمعه، آیه۲ [۳]تزكيه مقدم بر تعليم شده است و در یک مورد تعليم قبل از تزكيه آمده است.[۴]

آیاتی که تزکیه اول آمده است، در مقام بيان صفت مربي‌گري و تربيتي پيامبر(ص) مي‌باشند. در بحث تربيت جامعه، تزكيه مقدم بر تعليم است چرا که تزکیه هدف اصلی بعثت پیامبران می‌باشد و علم ابزار رسیدن به تزکیه می‌باشد و در رتبه دوم قرار دارد.[۵] اما در آیه ۱۲۹ سوره بقره حضرت ابراهيم(ع) از خدا مي‌خواهد كه علم به كتاب، حكمت و تزکیه کردن را از طريق رسول به ذريّه‌اش عطا کند و در مقام تحقق، اول باید علم باشد تا با عمل بدان تزکیه بوجود آید.[۶] از همین‌روی با آنكه در دعاى ابراهيم(ع) تعليم‏ بر تزكيه‏ مقدّم‏ شده است، امّا خداوند در اجابت اين دعا در آیه ۲ سوره جمعه، تزكيه‏ را مقدّم‏ داشته تا برساند که تزكيه، با ارزش‏‌تر است و تعليم‏ در مرتبه بعدى قرار دارد.[۷]

منابع

  1. ﴿كَما أَرْسَلْنا فيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان‏گونه رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد؛ و آنچه را نمى‏‌دانستيد، به شما ياد دهد.
  2. ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشيد] هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.
  3. ﴿هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛ و كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مى‏‌خواند و آنها را تزكيه مى‏‌كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏‌آموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!
  4. ﴿رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ؛ پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و آنها را كتاب و حكمت بياموزد و پاكيزه كند؛ زيرا تو توانا و حكيمى (و بر اين كار، قادرى)!
  5. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۴۵۸.
  6. طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۲۶۵.
  7. قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۲۰۴.