معنای عدالت خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = عدل الهی
|شاخه فرعی۲ = عدل
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
معناي عدالت خداوند را که از اصول دين است به صورت شفاف و با ذکر مثال توضيح دهيد؟
معنای عدالت خداوند را که از اصول دین است به صورت شفاف و با ذکر مثال توضیح دهید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عدل در لغت به معناي راستي و درستي، برابري و انصاف در داوري آمده است.<ref>المنجد في اللغه، ماده عدل.</ref> راغب عدل را به معناي تقسيم كردن به طور مساوي دانسته است.<ref>راغب الاصفهاني، مفردات القرآن.</ref> و ابن منظور مي‌گويد: عدل عبارت است از هر چيزي كه در ذهن مردم درست، مستقيم و راست باشد و در مقابل جور قرار دارد.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.</ref> و در روايتي از امير المؤمنين علي(ع) آمده است: عدالت عبارت است از وضع و قرار دادن هر شي در جايگاه مناسب آن.<ref>نهج البلاغه، حكمت ۴۳۷.</ref> اين تعريفي جامع است و در تمامي موارد كاربرد عدل اين معنا به نحوي در نظر گرفته شده است.
{{درگاه|کرونا}}
 
عدالت را قرار دادن هر شیء در جایگاه مناسب آن معنا کرده‌اند. یکی از مصادیق اصلی عدالت‌ خداوند، عدل در جهان آفرینش است که به معنای موزون بودن و هماهنگی میان اجزا و مؤلفه‌های عالم وجود می‌باشد.  
عدل در موارد مختلف به كار مي‌رود، در مورد كارهاي انسان استعمال مي‌شود و خداوند هم متصف به عدل مي‌شود. و آنچه مورد پرسش قرار گرفته عدل خداوند است؛ لذا ما نيز به همين بُعد مي‌پردازيم. به طور كلي، خداوند از سه جهت متصف به عدل مي‌شود و مفهوم عدالت در اين حوزه ها از يكديگر متفاوت است ولي در هر سه حوزه دو پرسش اساسي وجود دارد:
 
۱. عدالت چيست؟
 
۲. با چه معياري مي‌توان عادلانه بودن يك آفرينش و قانون را به دست آورد؟
 
==۱. عدالت در حوزه آفرينش==
 
قبل از پاسخ به اين پرسش به اين مثال توجه نماييد: اگر فرض كنيد نقاش چيره دستي وجود دارد كه در صدد است اثر هنري بديعي را بيافريند، در صورت فراهم بودن امكانات و وسايل لازم، هنرمند تمام تلاش خود را در جهت آفرينش اثر هنري زيبا و عالي به كار مي‌بندد و در نهايت، اثر هنري هنرمندانه‌اي مي‌آفريند. شما در چه صورت اين اثر را متصف به عدل مي‌كنيد؟ دقت شود.
 
با توجه به اين مثال، وقتي ما به رابطه جهان و خداوند مي‌نگريم، مي‌بينيم جهان اثر خداوند است و خداوند خالق اين اثر است و ذات باري‌تعالي از علم لازم و فراوان جهت ايجاد اثر عالي برخوردار است و قدرت بر ايجاد آن را دارد و از اوصاف او حكمت است، يعني كارها را در نهايت اتقان و محكمي انجام مي‌دهد، بنابراين از نظر فاعلي هيچ منع و محدوديتي وجود ندارد، در اين كه خداوند جهان آفرينش را در نهايت جمال و زيبايي، اتقان و استحكام بيافريند. در حديث نبوي آمده است و بالعدل قامت السموات و الارض.<ref>تفسير صافي، ذيل آيه ۷ سوره الرحمن.</ref> (توسط عدل آسمانها و زمين استوار باقي مانده است).
 
با قطع نظر از فاعل، اگر ما به اثر بنگريم جهان طبيعت را كه پست‌ترين عالم از عوالم وجود است، در نهايت زيبايي، اتقان و تناسب مي‌بينيم، درخت را با توجه به نحوه وجودي او داراي ريشه‌هاي عميق، تنه محكم و شاخسار بلند قرار داده است. ميان ريشه، تنه و شاخه يك نوع تناسب و موزون بودن خاص حاكم است. تغذيه شير قوي پنجه را با توجه به نيرومندي اش، گوشت حيوانات قرار داده است كه براي به دست آوردن آن تلاش زياد لازم است، در مقابل، تغذيه كرم كوچك زمين را با توجه به ضعف او، خاك قرار داده است. اگر ما به دقت بنگريم ميان اجزاي تك تك موجودات طبيعي و ميان اشيا و مولفه‌هاي عالم طبيعت يك نوع تناسب و توازن خاص حاكم است كه اين توازن و تناسب را آفريدگار جهان عطا كرده است. و اين تناسب و موزون بودن زيبايي خاصي را جلوه‌گر ساخته است به گونه‌اي كه يك نقاش خوب در صورتي نقاش خوبي است كه زيبايي‌هاي طبيعت را به خوبي تصوير نمايد.
 
با توجه به مثالي كه در ابتدا اشاره كرديم، مي‌خواهيم بگوييم، عدل در حوزه جهان آفرينش عبارت است از موزون بودن و هماهنگي كامل ميان اجزا و مؤلفه‌هاي عالم وجود؛ كه اين تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طريق اين عدالت را كشف مي‌كنيم: ۱. از راه اينكه خداوند عليم و قادر و حكيم است و كارهاي خود را بر اساس علم، قدرت و حكمت خود در نهايت احكام و اتقان ايجاد مي‌نمايد و هيچ منعي از فيض او نيست.
 
۲. از راه مطالعه آثار و عالم طبيعت كه موزون بودن اجزا و مؤلفه‌هاي عالم طبيعت، براي ما به نحو شهودي معلوم و مشهود است. البته ممكن است در موارد نادري، برخي از موجودات به كمال شايسته خود نرسد، اين امر منافات با عدل ندارد زيرا جهان طبيعت عالم تزاحم است.<ref>ر.ك: مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۷۸ ـ ۸۴.</ref>
 
==۲. عدالت در حوزه تشريع و قانون گذاري==
 
قبل از توضيح اين امر به اين مثال توجه نماييد: فرض كنيد پدري داراي سه فرزند است يكي از آنان عالم، دانشمند و اهل قلم و كتاب است و ديگري نجار است و سومي كشاورز است. اگر شخصي ثالثي اموالي را به آنان ببخشد كه حاوي قلم، ‌كتاب، آلات نجاري و كشاورزي است و پدر را مسئول تقسيم قرار داد، كه ميان آنان عادلانه قسمت نمايد. سه فرض در مقام قسمت متصور است:


۱. هر شيء را سه قسمت كند، قلم سه قسمت، كتاب سه قسمت، و هر قسمت را سهم يكي از آنان قرار دهد.  
این عدالت از دو طریق به دست می‌آید: خداوند علیم، قادر و حکیم است و کارهای خود را براساس این صفات ایجاد می‌نماید و هیچ منعی از فیض او نیست. همچنین با مطالعه عالم طبیعت و آثار آن، هماهنگ بودن اجزا و مؤلفه‌های عالم طبیعت، به دست می‌آید. البته ممکن است در مواردی، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسند، این امر منافات با عدل ندارد؛ زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.  


۲. بدون موجب و مزيتي هر كدام از وسايل را به يكي از آنان بدهد.  
رعایت عدالت در شریعت از دیگر موارد بروز عدالت خداوند است.


۳. با توجه به تناسب هر كدام، اشيا را ميان آنان تقسيم نمايد. في المثل آلات كشاورزي و نجاري را براي كشاورز و نجار قرار دهد و قلم و كتاب را براي عالم و دانشمند. واضح است گزينه سوم عادلانه‌ترين راه قسمت است.
== معنای عدل ==
عدل را به معنای تقسیم کردن به‌طور مساوی دانسته‌اند.<ref>راغب الاصفهانی، مفردات القرآن.</ref> همچنین عدل را در مقابل جور بودن<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.</ref> و به معنای راستی و درستی، برابری و انصاف در داوری معنا کرده‌اند.<ref>المنجد فی اللغه، ماده عدل.</ref> در روایتی از امام علی(ع) عدالت وضع و قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب آن معنا شده است.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.</ref> خداوند از جهاتی به عدالت خوانده می‌شود:
== عدالت در آفرینش ==
عدل در جهان آفرینش عبارت است از موزون بودن و هماهنگی میان اجزا و مؤلفه‌های عالم وجود؛ که این تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طریق این عدالت را کشف می‌کنیم:


با توجه به مثال فوق عدالت در حوزه قانون‌گذاري را مي‌توانيم اين چنين تعريف نماييم: عدالت عبارت است از دادن حقي به ذي حق آن. بنابراين، معيار در اين عدالت رعايت حق است. و كسي مي‌تواند حقوق انسان و ساير موجودات طبيعي را به خوبي رعايت كند و حق را به ذي حق دهد كه بر تمامي جنبه‌هاي وجودي انسان احاطه داشته باشد و از مسير سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است. لذا با توجه به اين خصوصيات قوانين خود را وضع مي‌كند،‌ هر چند ممكن است در قوانين او تفاوت‌هايي به نظر برسد اما اين تفاوت، مثل تفاوتي است كه در تقسيم اشياء در مثال فوق وجود داشت، و ناشي از حكمت الهي مي‌باشد و تبعيض و ظلمي در كار نيست.<ref>ر.ك: سعيدي مهر، محمد، كلام اسلامي، قم، موسسه فرهنگي طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.</ref>  
* خداوند علیم، قادر و حکیم است. او کارهای خود را براساس علم، قدرت و حکمت خود ایجاد می‌نماید و هیچ منعی از فیض او نیست.
* مطالعه عالم طبیعت و آثار آن که هماهنگ بودن اجزا و مؤلفه‌های عالم طبیعت، برای ما معلوم و مشهود است. البته ممکن است در مواردی، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسند، این امر منافات با عدل ندارد؛ زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.<ref>نگاه کنید به مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۷۸–۸۴.</ref>


علاوه بر اين كه، منشأ ظلم يكي از دو امر است: يا جهل به حق و صاحبان آن است و يا نياز و منتفع شدن ظالم از كار خويشتن مي‌باشد و هر دو احتمال در مورد خداوند منتفي است؛ نه او جهل به احكام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نياز و انتفاعي در كار است. بلكه او مهربان و رئوف است و لازمه رأفت او اين است كه قوانينش عادلانه باشد.<ref>همان، ص۳۲۹.</ref>
زمانی که ما به رابطه جهان و خداوند می‌نگریم، می‌بینیم خداوند خالق جهان است. خداوند از علم لازم برای ایجاد مخلوقات و قدرت بر ایجاد آن، برخوردار است. از اوصاف خداوند حکمت است، یعنی کارها را در نهایت استوار بودن انجام می‌دهد. بنابراین از نظر فاعلی، هیچ منع و محدودیتی در این که خداوند جهان آفرینش را در نهایت جمال و زیبایی و استحکام بیافریند، وجود ندارد. پیامبر اسلام فرموده است: «بالعدل قامت السموات و الارض؛<ref>تفسیر صافی، ذیل آیه ۷ سوره الرحمن.</ref> توسط عدل آسمان‌ها و زمین استوار باقی مانده است».


به هر حال ما به عدالت خداوند در حوزه آفرينش و قانون‌گذاري ايمان داريم، نه از آن رو كه با عقل خودمان تك تك موارد آفرينش و قوانين الهي را محك بزنيم، چون عقل ما ضعيف‌تر از آن است كه به همه جهان آفرينش و خصوصيات آن و رمز و راز قوانين آگاهي داشته باشد، هر چند موارد جزئي را ادراك مي‌كند، بلكه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت مي‌دانيم كه او حكيم و رؤوف به بندگان خود مي‌باشد و هر آنچه از آفرينش و قانون جعل مي‌كند از سر حكمت و رأفت است.  
همچنین اگر ما به جهان طبیعت که پایین‌ترین عالم از عوالم وجود است، بنگریم، آن‌را در نهایت زیبایی، و تناسب می‌بینیم. میان اجزای تک تک موجودات طبیعی و میان اشیا و مولفه‌های عالم طبیعت یک نوع تناسب و توازن خاص حاکم است که این توازن و تناسب را آفریدگار جهان عطا کرده است.


==۳. عدالت در جزا و پاداش==
=== عدالت در پاداش و مجازات ===
خداوند نیز در مقام پاداش و کیفر عادل است لذا در مقابل اعمال نیک، نیکوکاران را پاداش می‌دهد و بدکاران به سبب کارهای زشت‌شان مستحق کیفر متناسب با جرم‌شان هستند و اگر خداوند عفو نماید منافات با عدل او ندارد، بلکه کار مستحسنی است.<ref>نگاه کنید به سعیدی مهر، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.</ref> این قسم از عدالت در واقع به عدالت در نظام آفرینش بازگشت می‌نماید.


عدالت در حوزه سومي نيز به كار مي‌رود و آن عدالت در جزا است. قبل از توضيح اين قسم به اين مثال توجه كنيد: اگر نهادي و يا مقام مسئولي اعلام نمايد: هر كسي در مسابقه مقاله نويسي در موضوع خاص و يا شعر و داستان حايز رتبه شود، مثلا يك ميليون تومان به او پادش داده خواهد شد، بعد چنانچه كسي و يا كساني واجد شرايط دريافت پاداش شود و مقام و يا نهاد مسئول، پاداش را نپردازد، آيا اين كار عادلانه است؟ واضح است هيچ كسي اين عمل را عادلانه ارزيابي نمي‌نمايد.  
== عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری ==
عدالت در قانون‌گذاری را عبارت از دادن حق به صاحب حق آن معنا کرده‌اند. بنابراین، معیار در این عدالت رعایت حق است؛ و کسی می‌تواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذی‌حق دهد که بر تمامی جنبه‌های وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است؛ لذا با توجه به این خصوصیات قوانین خود را وضع می‌کند. ممکن است در قوانین او تفاوت‌هایی به نظر برسد اما این تفاوت، ناشی از حکمت الهی می‌باشد و تبعیض و ظلم نیست.<ref>نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.</ref>


مثال ديگر: اگر انسان كريمي, جمعي را چند روزي ميهمان خود قرار دهد و بخشي از اموال خود را در اختيار آنان قرار دهد و از تعدي و تجاوز نسبت به بخشي ديگر, آنان را برحذر دارد و در صورت تعدي مجازات خاصي را بر آنان ابلاغ نمايد، ‌ترديدي نيست صاحب خانه چنين حقي را دارد و در صورت افراط ميهمانان حق دارد آنان را بر اساس اعلام و قراردادي كه كرده است مجازات نمايد و اگر نكند از روي بزرگواري و تفضل است، البته لازم است ميان كيفر و جرم تناسبي باشد.  
منشأ ظلم که در مقابل عدل است، یکی از دو امر است: جهل به حق و صاحبان آن یا نیاز و منتفع شدن ظالم از کار خویشتن. هر دو احتمال در مورد خداوند منتفی است. خداوند نه جهل به احکام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نیاز و انتفاعی از ظلم می‌برد.<ref>سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۹.</ref>


خداوند نيز در مقام پاداش و كيفر عادل است لذا در مقابل اعمال نيك، نيكوكاران آنان را پاداش مي‌دهد و بدكاران به سبب كارهاي زشت‌شان مستحق كيفر متناسب با جرم‌شان است و اگر خداوند عفو نمايد منافات با عدل او ندارد، بلكه كار مستحسني است.<ref>ر.ك: سعيدي مهر، كلام اسلامي، قم، مؤسسه فرهنگي طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.</ref> اين قسم از عدالت در واقع به عدالت در نظام آفرينش بازگشت مي‌نمايد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱. عدل الهي،‌شهيد مطهري، انتشارات صدرا، قم.  
== مطالعه بیشتر ==
 
* [[عدل الهی]]، شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم.
۲. بيست گفتار، شهيد مطهري، گفتارهاي ۱، ۲، ۳ و ۵.  
* بیست گفتار، شهید مطهری، گفتارهای ۱، ۲، ۳ و ۵.
 
* در هوای حق و عدالت، ضیاء موحد، نشر مرکز فرهنگی گفتگوی تمدنها، ۱۳۸۱ تهران.
۳. در هواي حق و عدالت، ضياء موحد، نشر مركز فرهنگي گفتگوي تمدنها، ۱۳۸۱ تهران.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />


== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = عدل الهی
| شاخه فرعی۲ = عدل
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
  | تکمیل =  
| بازبینی نویسنده = 
  | اولویت =  
  | بازبینی =
  | کیفیت =  
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[ar:معنى عدالة الله]]
[[es:El significado de la justicia de Dios]]
[[ps:د خدای د عدالت معنا]]
[[fr:Signification de la justice divine]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۶


سؤال

معنای عدالت خداوند را که از اصول دین است به صورت شفاف و با ذکر مثال توضیح دهید؟

درگاه‌ها
کرونا و بلایا.png


عدالت را قرار دادن هر شیء در جایگاه مناسب آن معنا کرده‌اند. یکی از مصادیق اصلی عدالت‌ خداوند، عدل در جهان آفرینش است که به معنای موزون بودن و هماهنگی میان اجزا و مؤلفه‌های عالم وجود می‌باشد.

این عدالت از دو طریق به دست می‌آید: خداوند علیم، قادر و حکیم است و کارهای خود را براساس این صفات ایجاد می‌نماید و هیچ منعی از فیض او نیست. همچنین با مطالعه عالم طبیعت و آثار آن، هماهنگ بودن اجزا و مؤلفه‌های عالم طبیعت، به دست می‌آید. البته ممکن است در مواردی، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسند، این امر منافات با عدل ندارد؛ زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.

رعایت عدالت در شریعت از دیگر موارد بروز عدالت خداوند است.

معنای عدل

عدل را به معنای تقسیم کردن به‌طور مساوی دانسته‌اند.[۱] همچنین عدل را در مقابل جور بودن[۲] و به معنای راستی و درستی، برابری و انصاف در داوری معنا کرده‌اند.[۳] در روایتی از امام علی(ع) عدالت وضع و قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب آن معنا شده است.[۴] خداوند از جهاتی به عدالت خوانده می‌شود:

عدالت در آفرینش

عدل در جهان آفرینش عبارت است از موزون بودن و هماهنگی میان اجزا و مؤلفه‌های عالم وجود؛ که این تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طریق این عدالت را کشف می‌کنیم:

  • خداوند علیم، قادر و حکیم است. او کارهای خود را براساس علم، قدرت و حکمت خود ایجاد می‌نماید و هیچ منعی از فیض او نیست.
  • مطالعه عالم طبیعت و آثار آن که هماهنگ بودن اجزا و مؤلفه‌های عالم طبیعت، برای ما معلوم و مشهود است. البته ممکن است در مواردی، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسند، این امر منافات با عدل ندارد؛ زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.[۵]

زمانی که ما به رابطه جهان و خداوند می‌نگریم، می‌بینیم خداوند خالق جهان است. خداوند از علم لازم برای ایجاد مخلوقات و قدرت بر ایجاد آن، برخوردار است. از اوصاف خداوند حکمت است، یعنی کارها را در نهایت استوار بودن انجام می‌دهد. بنابراین از نظر فاعلی، هیچ منع و محدودیتی در این که خداوند جهان آفرینش را در نهایت جمال و زیبایی و استحکام بیافریند، وجود ندارد. پیامبر اسلام فرموده است: «بالعدل قامت السموات و الارض؛[۶] توسط عدل آسمان‌ها و زمین استوار باقی مانده است».

همچنین اگر ما به جهان طبیعت که پایین‌ترین عالم از عوالم وجود است، بنگریم، آن‌را در نهایت زیبایی، و تناسب می‌بینیم. میان اجزای تک تک موجودات طبیعی و میان اشیا و مولفه‌های عالم طبیعت یک نوع تناسب و توازن خاص حاکم است که این توازن و تناسب را آفریدگار جهان عطا کرده است.

عدالت در پاداش و مجازات

خداوند نیز در مقام پاداش و کیفر عادل است لذا در مقابل اعمال نیک، نیکوکاران را پاداش می‌دهد و بدکاران به سبب کارهای زشت‌شان مستحق کیفر متناسب با جرم‌شان هستند و اگر خداوند عفو نماید منافات با عدل او ندارد، بلکه کار مستحسنی است.[۷] این قسم از عدالت در واقع به عدالت در نظام آفرینش بازگشت می‌نماید.

عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری

عدالت در قانون‌گذاری را عبارت از دادن حق به صاحب حق آن معنا کرده‌اند. بنابراین، معیار در این عدالت رعایت حق است؛ و کسی می‌تواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذی‌حق دهد که بر تمامی جنبه‌های وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است؛ لذا با توجه به این خصوصیات قوانین خود را وضع می‌کند. ممکن است در قوانین او تفاوت‌هایی به نظر برسد اما این تفاوت، ناشی از حکمت الهی می‌باشد و تبعیض و ظلم نیست.[۸]

منشأ ظلم که در مقابل عدل است، یکی از دو امر است: جهل به حق و صاحبان آن یا نیاز و منتفع شدن ظالم از کار خویشتن. هر دو احتمال در مورد خداوند منتفی است. خداوند نه جهل به احکام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نیاز و انتفاعی از ظلم می‌برد.[۹]


مطالعه بیشتر

  • عدل الهی، شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم.
  • بیست گفتار، شهید مطهری، گفتارهای ۱، ۲، ۳ و ۵.
  • در هوای حق و عدالت، ضیاء موحد، نشر مرکز فرهنگی گفتگوی تمدنها، ۱۳۸۱ تهران.

منابع

  1. راغب الاصفهانی، مفردات القرآن.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.
  3. المنجد فی اللغه، ماده عدل.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.
  5. نگاه کنید به مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۷۸–۸۴.
  6. تفسیر صافی، ذیل آیه ۷ سوره الرحمن.
  7. نگاه کنید به سعیدی مهر، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.
  8. نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.
  9. سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۹.