مفهوم و اقسام تفسیر علمی قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۴: خط ۴:
  | شاخه اصلی = تفسیر
  | شاخه اصلی = تفسیر
  |شاخه فرعی۱ = تفسیر علمی
  |شاخه فرعی۱ = تفسیر علمی
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً معنای تفسير علمي قرآن و اقسام آن را بيان فرماييد؟
لطفاً معنای تفسیر علمی قرآن و اقسام آن را بیان فرمایید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
تفسیر علمی قرآن یکی از روش‌ها تفسیری است که در میان مفسرین رواج دارد. این روش به دو شکل اعتدالی و افراطی تقسیم‌بندی شده است. در روش اعتدالی تایید محتوای آیات از برخی یافته‌ها و نظریات علمی امنجام می‌شود. اما در روش افراطی آیات قرآن بر نظریات علمی منطبق می‌شود. در این راستا سه رویکرد برای تفسیر علمی بیان شده است؛ استخراج علوم از قرآن؛ تحميل و تطبيق بر قرآن؛ استخدام علوم در فهم قرآن؛ دو رویکرد اول مورد نقد بوده و به عنوان روش غیرصحیح بیان شده و روش سوم مورد تایید اکثر مفسرین است.
تفسیر علمی قرآن یکی از روش‌ها تفسیری است که در میان مفسرین رواج دارد. این روش به دو شکل اعتدالی و افراطی تقسیم‌بندی شده است. در روش اعتدالی تأیید محتوای آیات از برخی یافته‌ها و نظریات علمی امنجام می‌شود. اما در روش افراطی آیات قرآن بر نظریات علمی منطبق می‌شود. در این راستا سه رویکرد برای تفسیر علمی بیان شده است؛ استخراج علوم از قرآن؛ تحمیل و تطبیق بر قرآن؛ استخدام علوم در فهم قرآن؛ دو رویکرد اول مورد نقد بوده و به عنوان روش غیرصحیح بیان شده و روش سوم مورد تأیید اکثر مفسرین است.


==تفسیر علمی و اقسام آن==
== تفسیر علمی و اقسام آن ==
در تفسير علمي قرآن از ابزار علوم تجربي استفاده مي‌شود؛ به تعبير ديگر، استخدام علوم تجربي براي فهم آيات قرآن كه نتايج مشخصي را به دنبال دارد؛
در تفسیر علمی قرآن از ابزار علوم تجربی استفاده می‌شود؛ به تعبیر دیگر، استخدام علوم تجربی برای فهم آیات قرآن که نتایج مشخصی را به دنبال دارد؛
تفسير علمي گاهی از باب استخدام و تأييد محتواي آيات از علوم تجربی و به شكل اعتدالي است كه به آن تفسير «علمي اعتدالي» گفته می‌شود؛ در این روش با استفاده از برخي مباحث روز، به تبيين آياتي كه متضمن مباحث علمي است پرداخته می‌شود؛ وقتي كه قرآن مي‌فرمايد: {{قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ الرحمن ۱۷}} مطابق تفسیر علمی، بحث مشرق‌ها و مغرب‌هاي متعدد در اين آيه با كروي بودن زمين مرتبط است. دیدگاه اعتدالی نه مطابقت کامل آیات با مباحث علمی و پذیرش به دلیل مطابقت داشتن و نه طرد ارتباط قرآن با علم و کنارگذاشتن مباحث علمی و بیگانه جلوه دادن این دو با یکدیگر را می‌پذیرد.
تفسیر علمی گاهی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات از علوم تجربی و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» گفته می‌شود؛ در این روش با استفاده از برخی مباحث روز، به تبیین آیاتی که متضمن مباحث علمی است پرداخته می‌شود؛ وقتی که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ الرحمن ۱۷}} مطابق تفسیر علمی، بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه با کروی بودن زمین مرتبط است. دیدگاه اعتدالی نه مطابقت کامل آیات با مباحث علمی و پذیرش به دلیل مطابقت داشتن و نه طرد ارتباط قرآن با علم و کنارگذاشتن مباحث علمی و بیگانه جلوه دادن این دو با یکدیگر را می‌پذیرد.


شكل دوّم، شكل افراطي است كه برخي از تفسيرهاي علمي از این روش بهره برده‌اند؛ در این روش تطبيق آيات قرآن با يافته‌ها يا حتي فرضيه‌هاي علمي است. می‌توان تفسیر طنطاوي،<ref>ر.ك: الطنطاوي جوهري، الجواهر في تفسير القرآن.</ref> فكري<ref>ر. ك: علي فكري، القرآن ينيوع العلوم و الفرقان.</ref> را یکی از نمونه‌های این روش دانست.  
شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی از این روش بهره برده‌اند؛ در این روش تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. می‌توان تفسیر طنطاوی،<ref>ر. ک. الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.</ref> فکری<ref>ر. ک. علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.</ref> را یکی از نمونه‌های این روش دانست.


مرحوم علامه طباطبايي(ره) درباهر این روش مي‌فرمايند:
مرحوم علامه طباطبایی (ره) درباهر این روش می‌فرمایند:
نتايج بحث‌هاي علمي يا فلسفي و غير آن را از خارج گرفته و بر مضمون آيات تحميل مي‌كنند و لذا، تفسير آنها سر از تطبيق بيرون آورده است. روي همين جهت، بسياري از حقايق قرآن را مَجاز جلوه داده و آيات را تأويل كرده‌اند.<ref>محمدحسين طباطبايي، همان، ج۱، ص۷.</ref>
نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند و لذا، تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.<ref>محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۷.</ref>


بنابراین تفسیر علمی به دو بخش تقسیم شده: الف) افراطي؛ ب) اعتدالي؛ بخش افراطي تطبيق قرآن با مباحث علمی است؛ و بخش اعتدالي، استخدام علوم و به‌كارگيري آن در تأييد محتواي آيات است.
بنابراین تفسیر علمی به دو بخش تقسیم شده: الف) افراطی؛ ب) اعتدالی؛ بخش افراطی تطبیق قرآن با مباحث علمی است؛ و بخش اعتدالی، استخدام علوم و به‌کارگیری آن در تأیید محتوای آیات است.


==رویکردهای تفسیر علمی==
== رویکردهای تفسیر علمی ==
رویکردها به تفسير علمي،<ref>براي مطالعه بيش‌تر ر.ك: رضايي، همان، ص۳۷۴ـ۳۸۰.</ref> سه نوع است:
رویکردها به تفسیر علمی،<ref>برای مطالعه بیش‌تر ر.ک. رضایی، همان، ص۳۷۴–۳۸۰.</ref> سه نوع است:
* گاهی برخی از مفسرین<ref>غزالی، جواهر القرآن، ص۳۷، فصل خامس.</ref> خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت، سخن آنها ناظر به آیاتی مثل {{قرآن|تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ}}سورهٔ نحل، آیهٔ ۸۹ بوده است؛ چون قرآن بیان‌کنندهٔ همه چیز است، پس همهٔ مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی، از آیهٔ شریفهٔ {{قرآن|إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها}}سورهٔ زلزال، آیهٔ ۱ بر اساس حروف ابجد پیش‌بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و این اتفاق رخ داده است؛ یا از آیهٔ شریفهٔ {{قرآن|إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ}}سورهٔ شعرا، آیهٔ ۸۰ آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را از آن استخراج کرده‌اند<ref>غزالی، همان، ص۲۷.</ref> و از حروف مقطعهٔ اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.<ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۸۱.</ref> این روش، از نگاه برخی مفسرین روش صحیحی نیست؛ زیرا همهٔ علوم و ریزه‌کاری‌ها، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معنا است.
* گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ برخی از مفسرین سعی کرده‌اند نظریه‌های اثبات شدهٔ علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسندهٔ معروف مصری، دربارهٔ آیهٔ شریفهٔ {{قرآن|هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها}} سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۸۹؛ «اوست خدایی که همهٔ شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد.» می‌گوید: «انفسکم»، یعنی پروتون، و «زوجها»، یعنی الکترون و «لیسکن الیها»، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به‌طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.</ref>


* گاهي برخي از مفسرين<ref>غزالي، جواهر القرآن، ص۳۷، فصل خامس.</ref> خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج كنند و در حقيقت، سخن آنها ناظر به آياتي مثل {{قرآن|تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ}}سوره‌ي نحل، آيه‌ي ۸۹ بوده است؛ چون قرآن بيان‎كننده‌ي همه چيز است، پس همه‌ي مطالب بايد در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ زركشي در «البرهان» آورده است كه برخي، از آيه‌ي شريفه‌ي {{قرآن|إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها}}سوره‌ي زلزال، آيه‌ي ۱ بر اساس حروف ابجد پيش‌بيني نموده‌اند كه در سال ۷۰۲ زلزله‌اي صورت مي‌گيرد و این اتفاق رخ داده است؛ و يا از آيه‌ي شريفه‌ي {{قرآن|إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}}سوره‌ي شعرا، آيه‌ي ۸۰ آن‎جا كه خداوند از قول حضرت ابراهيم(ع) نقل مي‌كند كه «وقتي من بيمار شدم اوست كه شفا مي‌دهد.» علم پزشكي را از آن استخراج كرده‌اند<ref>غزالي، همان، ص۲۷.</ref> و از حروف مقطعه‌ي اوايل سوره‌ها علم جبر را استفاده كرده‌اند.<ref>ذهبي، التفسير و المفسرون، ج۲، ص۴۸۱.</ref> این روش، از نگاه برخی مفسرین روش صحيحي نيست؛ زيرا همه‌ي علوم و ريزه‌كاري‌ها، ظرافت‌ها، فرمول‌هاي فيزيك، شيمي و غيره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن كاری بي‌ثمر و بي‌معنا است.
این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی (ره) در مقدمهٔ المیزان به مسئلهٔ تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند؛ و می‌فرماید: این‌گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۶.</ref>
* گاهی منظور از تفسیر علمی این است که برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده شود؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کرد؛ به عبارت دیگر، هرچه علم بشر پیش‌رفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم.


* گاهي منظور از تفسير علمي، تحميل و تطبيق نظريه‌هاي علمي بر قرآن است؛ برخي از مفسرین سعي كرده‌اند نظريه‌هاي اثبات شده‌ي علوم را به آيات قرآن تحميل كنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نويسنده‌ي معروف مصري، درباره‎ي آيه‌ي شريفه‎ي {{قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها}} سوره‌ي اعراف، آيه‌ي ۱۸۹؛ «اوست خدايي كه همه‌ي شما را از يك تن آفريده و از او نيز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گيردمي‌گويد: «انفسكم»، يعني پروتون، و «زوجها»، يعني الكترون و «ليسكن اليها»، يعني حالت آرامشي كه بين اين الكترون و پروتون برقرار شده و در نتيجه، اين اتم از هم نمي‌پاشد و الكترون به طور مرتب به دور مركز اتم كه پروتون و الكترون است مي‌چرخد.<ref>عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحديث، ص۱۵۶.</ref>
مثلاً این آیهٔ شریفه، که چندین بار در قرآن آمده است: {{قرآن|إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَه وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ…}}سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۷۳ «همانا خداوند، خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است


اين سخن با ظاهر آيه و با معناي لغوي و اصطلاحي آيه سازگاري ندارد. روشن است كه این روش صحيحي نيست. علامه طباطبايي(ره) در مقدمه‌ي الميزان به مسئله‌ي تطبيق مي‌پردازد و آن را رد مي‌كند. و مي‌فرمايد: اين‌گونه تفسير علمي در يك قرن اخير در مصر و ايران رايج شد و موجب بدبيني بعضي دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسير علمي گرديد. <ref>محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج۱، ص۶.</ref>
با یشرفت علوم بشری روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفهٔ حرمت می‌شود؛<ref>محمد حسین طباطبایی، همان، ج۱۱، ص۲۸۶، بحث روایی.</ref>


* گاهي منظور از تفسير علمي اين است كه براي فهم بهتر آيات قرآن از علوم استفاده شود؛ يعني علوم را براي فهم بهتر آيات قرآن و روشن كردن و كشف معاني و مقصود خداوند تبارك و تعالي استخدام کرد؛ به عبارت ديگر، هرچه علم بشر پيش‌رفت كند، موجب فهم بهتر برخي از آيات قرآن مي‌شود، بدون اين‌كه قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشيم.
قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: {{قرآن|وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ}}سورهٔ حجر، آیهٔ ۲۲؛ «و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند.» در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیلهٔ باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛<ref>عباسعلی سرفرازی، رابطهٔ علم و دین، ص۳۶.</ref> بنابراین، این اشارهٔ علمی قرآن، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کنندهٔ قرآن از همهٔ اسرار جهان اطلاع داشته است؛ و کشف‌های علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای بر قرآن تحمیل یا مطلبی خلاف واقع از قرآن استخراج شود.


مثلاً اين آيه‌ي شريفه، که چندین بار در قرآن آمده است: {{قرآن|إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَه وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ...}}سوره‎ي بقره، آيه‎ي ۱۷۳ «همانا خداوند، خون، ميته و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است.»
پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم می‌شود:
 
# استخراج علوم از قرآن.
با یشرفت علوم بشری روشن مي‌شود كه خوردن خون، مردار، خوك و شراب چه ضررهايي براي بشر دارد. اين پيشرفت‌هاي علمي، موجب روشن‌تر شدن معناي اين آيات و فلسفه‌ي حرمت مي‌شود؛<ref>محمد حسين طباطبايي، همان، ج۱۱، ص۲۸۶، بحث روايي.</ref>
# تحمیل و تطبیق بر قرآن؛ بر این دو روش ایرادهایی وارد بود.
 
# استخدام علوم در فهم قرآن؛ این روش صحیح است.
قرآن در جايي ديگر مي‌فرمايد: {{قرآن|وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ}}سوره‌ي حجر، آيه‌ي ۲۲؛ «و ما بادها را فرستاديم كه عمل لقاح را انجام دهند.» در اين آيه لقاح (آبستن كردن) گياهان به وسيله‌ي باد به روشني بيان شده است و حال آن‌كه بعد از قرن‌ها، علم بشر كشف كرده است كه ابرها با بار مثبت و منفي در اثر برخورد با هم بارور مي‌شوند؛<ref>عباسعلي سرفرازي، رابطه‎ي علم و دين، ص۳۶.</ref> بنابراين، اين اشاره‌ي علمي قرآن، ما را به اين‌جا مي‌رساند كه نازل‌كننده‌ي قرآن از همه‌ي اسرار جهان اطلاع داشته است؛ و كشف‌هاي علمي، مثل نيروي جاذبه، توسط نيوتون و ديگران، مفادي از اين آيات را براي ما روشن‌تر مي‌كند، بدون اين‌كه نظريه‌اي بر قرآن تحميل و يا مطلبي خلاف واقع از قرآن استخراج شود.
 
پس، تفسير علمي به سه قسم تقسيم مي‌شود:  
 
۱. استخراج علوم از قرآن؛
 
۲. تحميل و تطبيق بر قرآن؛ بر این دو روش ایرادهایی وارد بود.
 
۳. استخدام علوم در فهم قرآن؛ اين روش صحيح است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۵۸: خط ۵۲:
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۳۶

سؤال

لطفاً معنای تفسیر علمی قرآن و اقسام آن را بیان فرمایید؟


تفسیر علمی قرآن یکی از روش‌ها تفسیری است که در میان مفسرین رواج دارد. این روش به دو شکل اعتدالی و افراطی تقسیم‌بندی شده است. در روش اعتدالی تأیید محتوای آیات از برخی یافته‌ها و نظریات علمی امنجام می‌شود. اما در روش افراطی آیات قرآن بر نظریات علمی منطبق می‌شود. در این راستا سه رویکرد برای تفسیر علمی بیان شده است؛ استخراج علوم از قرآن؛ تحمیل و تطبیق بر قرآن؛ استخدام علوم در فهم قرآن؛ دو رویکرد اول مورد نقد بوده و به عنوان روش غیرصحیح بیان شده و روش سوم مورد تأیید اکثر مفسرین است.

تفسیر علمی و اقسام آن

در تفسیر علمی قرآن از ابزار علوم تجربی استفاده می‌شود؛ به تعبیر دیگر، استخدام علوم تجربی برای فهم آیات قرآن که نتایج مشخصی را به دنبال دارد؛ تفسیر علمی گاهی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات از علوم تجربی و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» گفته می‌شود؛ در این روش با استفاده از برخی مباحث روز، به تبیین آیاتی که متضمن مباحث علمی است پرداخته می‌شود؛ وقتی که قرآن می‌فرماید: ﴿رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ الرحمن ۱۷ مطابق تفسیر علمی، بحث مشرق‌ها و مغرب‌های متعدد در این آیه با کروی بودن زمین مرتبط است. دیدگاه اعتدالی نه مطابقت کامل آیات با مباحث علمی و پذیرش به دلیل مطابقت داشتن و نه طرد ارتباط قرآن با علم و کنارگذاشتن مباحث علمی و بیگانه جلوه دادن این دو با یکدیگر را می‌پذیرد.

شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی از این روش بهره برده‌اند؛ در این روش تطبیق آیات قرآن با یافته‌ها یا حتی فرضیه‌های علمی است. می‌توان تفسیر طنطاوی،[۱] فکری[۲] را یکی از نمونه‌های این روش دانست.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) درباهر این روش می‌فرمایند: نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل می‌کنند و لذا، تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کرده‌اند.[۳]

بنابراین تفسیر علمی به دو بخش تقسیم شده: الف) افراطی؛ ب) اعتدالی؛ بخش افراطی تطبیق قرآن با مباحث علمی است؛ و بخش اعتدالی، استخدام علوم و به‌کارگیری آن در تأیید محتوای آیات است.

رویکردهای تفسیر علمی

رویکردها به تفسیر علمی،[۴] سه نوع است:

  • گاهی برخی از مفسرین[۵] خواسته‌اند علوم را از قرآن استخراج کنند و در حقیقت، سخن آنها ناظر به آیاتی مثل ﴿تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍسورهٔ نحل، آیهٔ ۸۹ بوده است؛ چون قرآن بیان‌کنندهٔ همه چیز است، پس همهٔ مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی، از آیهٔ شریفهٔ ﴿إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَهاسورهٔ زلزال، آیهٔ ۱ بر اساس حروف ابجد پیش‌بینی نموده‌اند که در سال ۷۰۲ زلزله‌ای صورت می‌گیرد و این اتفاق رخ داده است؛ یا از آیهٔ شریفهٔ ﴿إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِسورهٔ شعرا، آیهٔ ۸۰ آن‌جا که خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد.» علم پزشکی را از آن استخراج کرده‌اند[۶] و از حروف مقطعهٔ اوایل سوره‌ها علم جبر را استفاده کرده‌اند.[۷] این روش، از نگاه برخی مفسرین روش صحیحی نیست؛ زیرا همهٔ علوم و ریزه‌کاری‌ها، ظرافت‌ها، فرمول‌های فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بی‌ثمر و بی‌معنا است.
  • گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریه‌های علمی بر قرآن است؛ برخی از مفسرین سعی کرده‌اند نظریه‌های اثبات شدهٔ علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسندهٔ معروف مصری، دربارهٔ آیهٔ شریفهٔ ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۸۹؛ «اوست خدایی که همهٔ شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد.» می‌گوید: «انفسکم»، یعنی پروتون، و «زوجها»، یعنی الکترون و «لیسکن الیها»، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمی‌پاشد و الکترون به‌طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است می‌چرخد.[۸]

این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی (ره) در مقدمهٔ المیزان به مسئلهٔ تطبیق می‌پردازد و آن را رد می‌کند؛ و می‌فرماید: این‌گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید.[۹]

  • گاهی منظور از تفسیر علمی این است که برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده شود؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کرد؛ به عبارت دیگر، هرچه علم بشر پیش‌رفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن می‌شود، بدون این‌که قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم.

مثلاً این آیهٔ شریفه، که چندین بار در قرآن آمده است: ﴿إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَه وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ…سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۷۳ «همانا خداوند، خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است.»

با یشرفت علوم بشری روشن می‌شود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفت‌های علمی، موجب روشن‌تر شدن معنای این آیات و فلسفهٔ حرمت می‌شود؛[۱۰]

قرآن در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَسورهٔ حجر، آیهٔ ۲۲؛ «و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند.» در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیلهٔ باد به روشنی بیان شده است و حال آن‌که بعد از قرن‌ها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور می‌شوند؛[۱۱] بنابراین، این اشارهٔ علمی قرآن، ما را به این‌جا می‌رساند که نازل‌کنندهٔ قرآن از همهٔ اسرار جهان اطلاع داشته است؛ و کشف‌های علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشن‌تر می‌کند، بدون این‌که نظریه‌ای بر قرآن تحمیل یا مطلبی خلاف واقع از قرآن استخراج شود.

پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم می‌شود:

  1. استخراج علوم از قرآن.
  2. تحمیل و تطبیق بر قرآن؛ بر این دو روش ایرادهایی وارد بود.
  3. استخدام علوم در فهم قرآن؛ این روش صحیح است.


منابع

  1. ر. ک. الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
  2. ر. ک. علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.
  3. محمدحسین طباطبایی، همان، ج۱، ص۷.
  4. برای مطالعه بیش‌تر ر.ک. رضایی، همان، ص۳۷۴–۳۸۰.
  5. غزالی، جواهر القرآن، ص۳۷، فصل خامس.
  6. غزالی، همان، ص۲۷.
  7. ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۸۱.
  8. عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.
  9. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۶.
  10. محمد حسین طباطبایی، همان، ج۱۱، ص۲۸۶، بحث روایی.
  11. عباسعلی سرفرازی، رابطهٔ علم و دین، ص۳۶.