حائلشدن خداوند میان انسان و قلبش در آیه ۲۴ سوره انفال: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== معنای قلب == | == معنای قلب == | ||
قلب در قرآن كريم استعمال میشود در آن چيزى كه آدمى | قلب در قرآن كريم استعمال میشود در آن چيزى كه آدمى بهوسيله آن درك میكند، و بهوسيله آن احكام عواطف باطنيش را ظاهر و آشكار میسازد مثلا حب و بغض، خوف و رجاء، آرزو و اضطراب درونى و امثال آن را از خود بروز میدهد، پس قلب آن چيزى است كه حكم میكند و دوست میدارد و دشمن میدارد و میترسد و اميدوار میشود و آرزو میكند و خوشحال میشود و اندوهناك میگردد، وقتى معناى قلب اين باشد پس در حقيقت قلب همان جان آدمى است كه با قوا و عواطف باطنیهاى كه مجهز است به كارهاى حياتى خود میپردازد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۹، ص ۵۸. | ||
</ref> بعضی مفسران گفته اند منظور از قلب، روح و عقل است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹. | </ref> بعضی مفسران گفته اند منظور از قلب، روح و عقل است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
خداى تعالى ميان انسان و جزء جزء وجودش و تمامى توابعش حائل است، بين او و قلبش، بين او و گوشش، بين او و چشمش، بين او و بدنش و بين او و جانش، و در آنها هم | |||
خداى تعالى ميان انسان و جزء جزء وجودش و تمامى توابعش حائل است، بين او و قلبش، بين او و گوشش، بين او و چشمش، بين او و بدنش و بين او و جانش، و در آنها هم بهنحو ايجاد تصرف میكند، و هم بهنحو مالك قرار دادن انسان، كه هر مقدار از آن را به هر نحوى كه بخواهد به سود انسان تمليك میكند، و هر مقدار را كه نخواهد نمیكند. آیه میگوید بدانيد كه خدا مالك حقيقى شما و دلهاى شما است، و او از هر چيز به شما نزديكتر است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۹، ص ۵۸.</ref> | |||
تفاسیر مختلفی از آیه ۲۴ سوره انفال وجود دارد: | تفاسیر مختلفی از آیه ۲۴ سوره انفال وجود دارد: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
اما وجه جمع همه این تفسیرها این است که گفته شود: خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد و مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست؛ به همین دلیل انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان بدارد و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند؛ چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان. او به یک یک اجزاء وجودی انسان و توابع آنها محیط است و بهطور حقیقت همه آنها را مالک است و در آنها به هر صورت که بخواهد تصرف میکند و از ملک خود و تصرفاتش هر مقدار که بخواهد به انسان واگذار مینماید و به او تملیک میکند. پس خداوند، بین انسان و تمام اجزاء وجودش و تمامی توابع آنها حائل است. و بین او و قلبش، بین او و گوشش، بین او و چشمش، بین او و بدنش، و بین او و جانش، هر مقدار از آنها را به هر نحوی که بخواهد به سود انسان تملیک میکند و هر مقدار را که نخواهد نمیکند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹.</ref> | اما وجه جمع همه این تفسیرها این است که گفته شود: خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد و مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست؛ به همین دلیل انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان بدارد و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند؛ چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان. او به یک یک اجزاء وجودی انسان و توابع آنها محیط است و بهطور حقیقت همه آنها را مالک است و در آنها به هر صورت که بخواهد تصرف میکند و از ملک خود و تصرفاتش هر مقدار که بخواهد به انسان واگذار مینماید و به او تملیک میکند. پس خداوند، بین انسان و تمام اجزاء وجودش و تمامی توابع آنها حائل است. و بین او و قلبش، بین او و گوشش، بین او و چشمش، بین او و بدنش، و بین او و جانش، هر مقدار از آنها را به هر نحوی که بخواهد به سود انسان تملیک میکند و هر مقدار را که نخواهد نمیکند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹.</ref> | ||
برخى | برخى گفتهاند که منظور اين است كه خداوند، حتى از خود انسان، به قلب انسان نزديكتر است. برخى گويند: منظور اين است كه خداوند قادر است كه دلها را منقلب و حالى بحالى گرداند. مسلمين از جنگ میترسيدند، از اينرو به آنها اعلام كرد كه: قادر است ميان ايشان و انديشههاى ترسناكى كه در دلشان هست، فاصله افكند و ترس آنها را تبديل به ايمنى سازد. محمد بن اسحاق گويد: يعنى قلب نمیتواند چيزى را از خداوند مكتوم بدارد.<ref>طبرسی، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج۱۰، ص ۱۹۲. | ||
</ref> | </ref> |
نسخهٔ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۲
![]() | این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
مقصود از آیه ۲۴ سوره انفال این است که خداوند همه جا وجود دارد و هیچ چیز از او پنهان نیست. این آیه نشانگر نزدیکی خداوند به انسان است تا انسان تمام نیازها و احتیاجات خود را از او طلب کند.
متن آیه
﴿ | أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ
خدا ميان آدمى و دلش حايل میگردد. انفال:۲۴ |
﴾ |
معنای قلب
قلب در قرآن كريم استعمال میشود در آن چيزى كه آدمى بهوسيله آن درك میكند، و بهوسيله آن احكام عواطف باطنيش را ظاهر و آشكار میسازد مثلا حب و بغض، خوف و رجاء، آرزو و اضطراب درونى و امثال آن را از خود بروز میدهد، پس قلب آن چيزى است كه حكم میكند و دوست میدارد و دشمن میدارد و میترسد و اميدوار میشود و آرزو میكند و خوشحال میشود و اندوهناك میگردد، وقتى معناى قلب اين باشد پس در حقيقت قلب همان جان آدمى است كه با قوا و عواطف باطنیهاى كه مجهز است به كارهاى حياتى خود میپردازد.[۱] بعضی مفسران گفته اند منظور از قلب، روح و عقل است.[۲]
تفسیر
خداى تعالى ميان انسان و جزء جزء وجودش و تمامى توابعش حائل است، بين او و قلبش، بين او و گوشش، بين او و چشمش، بين او و بدنش و بين او و جانش، و در آنها هم بهنحو ايجاد تصرف میكند، و هم بهنحو مالك قرار دادن انسان، كه هر مقدار از آن را به هر نحوى كه بخواهد به سود انسان تمليك میكند، و هر مقدار را كه نخواهد نمیكند. آیه میگوید بدانيد كه خدا مالك حقيقى شما و دلهاى شما است، و او از هر چيز به شما نزديكتر است.[۳]
تفاسیر مختلفی از آیه ۲۴ سوره انفال وجود دارد:
- اشاره به شدت نزدیکی خداوند به بندگان است، آن چنانکه گویی در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته، همان گونه که قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم.﴾(ق:۱۶)
- اشاره به آن است که گردش دلها و فکرها به دست خداست، آن چنانکه در دعا میخوانیم: «یا مقلب القلوب و الابصار، ای کسی که گردش دلها و فکرها به دست تو است»
- منظور این است که اگر لطف خدا نبود، هرگز انسان به حقانیت حق و باطل بودن باطل، پی نمیبرد.
- منظور این است که خداوند میان انسان و قلبش به وسیله مرگ حائل ایجاد میکند، لذا مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند.
اما وجه جمع همه این تفسیرها این است که گفته شود: خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد و مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست؛ به همین دلیل انسان نه چیزی را میتواند از او پنهان بدارد و نه کاری را بیتوفیق او انجام دهد و نه سزاوار است به غیر او روی آورد و از غیر او تقاضا کند؛ چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان. او به یک یک اجزاء وجودی انسان و توابع آنها محیط است و بهطور حقیقت همه آنها را مالک است و در آنها به هر صورت که بخواهد تصرف میکند و از ملک خود و تصرفاتش هر مقدار که بخواهد به انسان واگذار مینماید و به او تملیک میکند. پس خداوند، بین انسان و تمام اجزاء وجودش و تمامی توابع آنها حائل است. و بین او و قلبش، بین او و گوشش، بین او و چشمش، بین او و بدنش، و بین او و جانش، هر مقدار از آنها را به هر نحوی که بخواهد به سود انسان تملیک میکند و هر مقدار را که نخواهد نمیکند.[۴]
برخى گفتهاند که منظور اين است كه خداوند، حتى از خود انسان، به قلب انسان نزديكتر است. برخى گويند: منظور اين است كه خداوند قادر است كه دلها را منقلب و حالى بحالى گرداند. مسلمين از جنگ میترسيدند، از اينرو به آنها اعلام كرد كه: قادر است ميان ايشان و انديشههاى ترسناكى كه در دلشان هست، فاصله افكند و ترس آنها را تبديل به ايمنى سازد. محمد بن اسحاق گويد: يعنى قلب نمیتواند چيزى را از خداوند مكتوم بدارد.[۵]
خداوند بر اراده انسان مسلط میشود و نيّتهاى او را تغيير میدهد و تصميمات او را به هم میزند و فراموشىاش را به يادآورى و يادآوریاش را به فراموشى و امنيّتش را به ترس و ترسش را به امنيّت مبدّل میكند. انسان نمیتواند چيزى از مكنونات قلبى خود را از خداوند بپوشاند و او بر نهانها و انديشههاى وى آگاه است.[۶]
برخی گفتهاند این آیه تمثیلی از غایت قرب حق است.[۷]
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی رحمه ا…، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی؛ ج۹، ص۶۲ – ۵۸، ۱۳۶۴ هـ. ش، دفتر نشر اسلامی.
۲. تفسیر نمونه، آیت ا… مکارم شیرازی، ج۷، ص۱۳۰ – ۱۲۹، دارالکتب اسلامیه.
منابع
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۹، ص ۵۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹.
- ↑ علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۹، ص ۵۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۷، ص ۱۲۹.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج۱۰، ص ۱۹۲.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج۲، ص: ۴۶۳.
- ↑ ملا فتح الله کاشانی، منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج۴، ص ۱۸۷.