معنای عدالت خداوند: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری == | == عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری == | ||
عدالت در قانونگذاری را عبارت از دادن حق به صاحب حق آن معنا کردهاند. بنابراین، معیار در این عدالت رعایت حق است؛ و کسی میتواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذیحق دهد که بر تمامی جنبههای وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است؛ لذا با توجه به این خصوصیات قوانین خود را وضع میکند. ممکن است در قوانین او تفاوتهایی به نظر برسد اما این تفاوت، ناشی از حکمت الهی میباشد و تبعیض و ظلم نیست.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.</ref> | |||
منشأ ظلم یکی از دو امر است: یا جهل به حق و صاحبان آن یا نیاز و منتفع شدن ظالم از کار خویشتن. هر دو احتمال در مورد خداوند منتفی است؛ نه او جهل به احکام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نیاز و انتفاعی در کار است. بلکه او مهربان و رئوف است و لازمه رأفت او این است که قوانینش عادلانه باشد.<ref>همان، ص۳۲۹.</ref> | |||
به هر حال ما به عدالت خداوند در حوزه آفرینش و قانونگذاری ایمان داریم، نه از آن رو که با عقل خودمان تک تک موارد آفرینش و قوانین الهی را محک بزنیم، چون عقل ما ضعیفتر از آن است که به همه جهان آفرینش و خصوصیات آن و رمز و راز قوانین آگاهی داشته باشد، هر چند موارد جزئی را ادراک میکند، بلکه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت میدانیم که او حکیم و رؤوف به بندگان خود میباشد و هر آنچه از آفرینش و قانون جعل میکند از سر حکمت و رأفت است. | به هر حال ما به عدالت خداوند در حوزه آفرینش و قانونگذاری ایمان داریم، نه از آن رو که با عقل خودمان تک تک موارد آفرینش و قوانین الهی را محک بزنیم، چون عقل ما ضعیفتر از آن است که به همه جهان آفرینش و خصوصیات آن و رمز و راز قوانین آگاهی داشته باشد، هر چند موارد جزئی را ادراک میکند، بلکه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت میدانیم که او حکیم و رؤوف به بندگان خود میباشد و هر آنچه از آفرینش و قانون جعل میکند از سر حکمت و رأفت است. |
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۲
معنای عدالت خداوند را که از اصول دین است به صورت شفاف و با ذکر مثال توضیح دهید؟
معنای عدل
عدل در لغت به معنای تقسیم کردن بهطور مساوی دانستهاند.[۱] همچنین راستی و درستی، برابری و انصاف در داوری،[۲] و هر چیزی که در ذهن مردم درست، مستقیم و راست باشد و در مقابل جور معنا کردهاند.[۳] در روایتی از امام علی(ع) عدالت وضع و قرار دادن هر شی در جایگاه مناسب آن معنا شده است.[۴]
خداوند از سه جهت به عدالت خوانده میشود و مفهوم عدالت در آنها با یکدیگر متفاوت است.
عدالت در آفرینش
عدل در جهان آفرینش عبارت است از موزون بودن و هماهنگی کامل میان اجزا و مؤلفههای عالم وجود؛ که این تناسب و توازن از جانب خداوند اعطا شده است، و ما از دو طریق این عدالت را کشف میکنیم:
- خداوند علیم، قادر و حکیم است. او کارهای خود را براساس علم، قدرت و حکمت خود ایجاد مینماید و هیچ منعی از فیض او نیست.
- مطالعه عالم طبیعت و آثار آن که هماهنگ بودن اجزا و مؤلفههای عالم طبیعت، برای ما معلوم و مشهود است. البته ممکن است در مواردی، برخی از موجودات به کمال شایسته خود نرسند، این امر منافات با عدل ندارد؛ زیرا جهان طبیعت عالم تزاحم است.[۵]
زمانی که ما به رابطه جهان و خداوند مینگریم، میبینیم خداوند خالق جهان است. خداوند از علم لازم برای ایجاد مخلوقات و قدرت بر ایجاد آن، برخوردار است. از اوصاف خداوند حکمت است، یعنی کارها را در نهایت استوار بودن انجام میدهد. بنابراین از نظر فاعلی، هیچ منع و محدودیتی در این که خداوند جهان آفرینش را در نهایت جمال و زیبایی و استحکام بیافریند، وجود ندارد. پیامبر اسلام فرموده است: «بالعدل قامت السموات و الارض؛[۶] توسط عدل آسمانها و زمین استوار باقی مانده است».
همچنین اگر ما به جهان طبیعت که پایینترین عالم از عوالم وجود است، بنگریم، آنرا در نهایت زیبایی، و تناسب میبینیم. میان اجزای تک تک موجودات طبیعی و میان اشیا و مولفههای عالم طبیعت یک نوع تناسب و توازن خاص حاکم است که این توازن و تناسب را آفریدگار جهان عطا کرده است.
عدالت در حوزه تشریع و قانون گذاری
عدالت در قانونگذاری را عبارت از دادن حق به صاحب حق آن معنا کردهاند. بنابراین، معیار در این عدالت رعایت حق است؛ و کسی میتواند حقوق انسان و سایر موجودات طبیعی را به خوبی رعایت کند و حق را به ذیحق دهد که بر تمامی جنبههای وجودی انسان احاطه داشته باشد و از مسیر سعادت و انحطاط بندگانش آگاه باشد، و او خداوند است؛ لذا با توجه به این خصوصیات قوانین خود را وضع میکند. ممکن است در قوانین او تفاوتهایی به نظر برسد اما این تفاوت، ناشی از حکمت الهی میباشد و تبعیض و ظلم نیست.[۷]
منشأ ظلم یکی از دو امر است: یا جهل به حق و صاحبان آن یا نیاز و منتفع شدن ظالم از کار خویشتن. هر دو احتمال در مورد خداوند منتفی است؛ نه او جهل به احکام و حقوق و صاحبان آن دارد و نه نیاز و انتفاعی در کار است. بلکه او مهربان و رئوف است و لازمه رأفت او این است که قوانینش عادلانه باشد.[۸]
به هر حال ما به عدالت خداوند در حوزه آفرینش و قانونگذاری ایمان داریم، نه از آن رو که با عقل خودمان تک تک موارد آفرینش و قوانین الهی را محک بزنیم، چون عقل ما ضعیفتر از آن است که به همه جهان آفرینش و خصوصیات آن و رمز و راز قوانین آگاهی داشته باشد، هر چند موارد جزئی را ادراک میکند، بلکه از آن جهت خداوند را متصف به عدالت میدانیم که او حکیم و رؤوف به بندگان خود میباشد و هر آنچه از آفرینش و قانون جعل میکند از سر حکمت و رأفت است.
عدالت در جزا و پاداش
عدالت در حوزه سومی نیز به کار میرود و آن عدالت در جزا است. قبل از توضیح این قسم به این مثال توجه کنید: اگر نهادی یا مقام مسئولی اعلام نماید: هر کسی در مسابقه مقالهنویسی در موضوع خاص یا شعر و داستان حایز رتبه شود، مثلاً یک میلیون تومان به او پادش داده خواهد شد، بعد چنانچه کسی یا کسانی واجد شرایط دریافت پاداش شود و مقام یا نهاد مسئول، پاداش را نپردازد، آیا این کار عادلانه است؟ واضح است هیچکسی این عمل را عادلانه ارزیابی نمینماید.
مثال دیگر: اگر انسان کریمی، جمعی را چند روزی میهمان خود قرار دهد و بخشی از اموال خود را در اختیار آنان قرار دهد و از تعدی و تجاوز نسبت به بخشی دیگر، آنان را برحذر دارد و در صورت تعدی مجازات خاصی را بر آنان ابلاغ نماید، تردیدی نیست صاحب خانه چنین حقی را دارد و در صورت افراط میهمانان حق دارد آنان را بر اساس اعلام و قراردادی که کرده است مجازات نماید و اگر نکند از روی بزرگواری و تفضل است، البته لازم است میان کیفر و جرم تناسبی باشد.
خداوند نیز در مقام پاداش و کیفر عادل است لذا در مقابل اعمال نیک، نیکوکاران آنان را پاداش میدهد و بدکاران به سبب کارهای زشتشان مستحق کیفر متناسب با جرمشان است و اگر خداوند عفو نماید منافات با عدل او ندارد، بلکه کار مستحسنی است.[۹] این قسم از عدالت در واقع به عدالت در نظام آفرینش بازگشت مینماید.
مطالعه بیشتر
۱. عدل الهی، شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم.
۲. بیست گفتار، شهید مطهری، گفتارهای ۱، ۲، ۳ و ۵.
۳. در هوای حق و عدالت، ضیاء موحد، نشر مرکز فرهنگی گفتگوی تمدنها، ۱۳۸۱ تهران.
منابع
- ↑ راغب الاصفهانی، مفردات القرآن.
- ↑ المنجد فی اللغه، ماده عدل.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ماده عدل.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.
- ↑ ر. ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۷۸–۸۴.
- ↑ تفسیر صافی، ذیل آیه ۷ سوره الرحمن.
- ↑ ر. ک. سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ همان، ص۳۲۹.
- ↑ ر. ک. سعیدی مهر، کلام اسلامی، قم، مؤسسه فرهنگی طه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۲۸.