دلیل عقلی اثبات وجود امام زمان(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (اصلاح)
خط ۶: خط ۶:
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
بسم الله الرحمن الرحیم


{{سوال}}
{{سوال}}
قلمرو قدرت و نفوذ شیطان تا کجاست؟
در قرآن در چندین مورد نسبت به حوادث آینده پیش‌گویی شده و مسلمانان این پیش‌گویی‌ها را نشانهٔ غیربشری بودن قرآن دانسته‌اند! حال جای این پرسش است که اگر صرف پیش‌گویی از یک حادثه، دلیل حقانیت و الهی‌بودن کتاب یا سخن یا ادعایی است، پس تفاوت ماهیتی میان پیش‌گویی‌های قرآن با پیشگویی‌های انسان‌هایی مانند ژون ورن، نوستر آداموس و… چیست؟! با این استدلال ناچار باید این افراد را پیامبر و کتاب‌هایشان را کتاب‌های آسمانی بدانیم! آیا قرآن واقعاً پیشگویی کرده است؟!
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


پس از آفرینش آدم(ع) و فرمان خداوند به سجدهٔ فرشتگان بر او، شیطان با بهانهٔ برتری ماهوی بر آدم<ref>اعراف/۱۲</ref> و استکبار ورزیدن در برابر فرمان خدا،<ref>بقره/۳۴</ref> از درگاه او و ساحت قدس رانده شد و مقام‌های معنوی‌اش به یکباره سقوط کرد؛<ref>ص/۷۷–۷۸</ref> ابلیس از خداوند درخواست کرد تا عمری دراز یابد و خداوند نیز، به سبب عبادات پیشینش، خواستهٔ او را اجابت کرده و تا وقتی معلوم به او مهلت داد؛<ref>همان.</ref> پس از این شیطان سوگند خورد که آدم و فرزندان او را گمراه کرده و همه را به هلاکت ابدی گرفتار کند؛<ref>اسراء/۶۲</ref> خداوند نیز به او اطمینان داد که بر بندگان مخلص و وفادار او دست نخواهد یافت<ref>همان.</ref> و هرکه دعوت شیطان را بپذیرد و در ولایت او داخل شود<ref>نحل/۱۰۰</ref> همراه او به دوزخ و کیفر ابدی درانداخته می‌شود؛<ref>اعراف/۱۸</ref> در طول تاریخ بشر مسألهٔ ابلیس و قلمرو قدرت و تدثیر او همواره مورد پرسش و جستجو بوده، برخی از جریان‌های فکری دینی و غیر دینی قدرت او را بزرگ و برخی کم‌بها دانسته‌اند.
یکی از اعجازهای محتوایی قرآن کریم، إخبار از آینده و گزارشی قطعی از حوادثی است که در آینده باید رخ می‌داده است. پیش‌گویی‌های قرآن با پیش‌گویی‌های انسان‌ها متفاوت است؛ زیرا آنچه قرآن از آن خبر می‌دهد، از منبع وحی و غیب صادر شده و متکی بر علم خداوند است و هیچ خطا و شکی در تحقق آن نیست؛ ولی پیش‌گویی‌هایی که از انسان‌ها صادر می‌شود، بیش‌تر بر اساس حدس، گمان، شهود و در یک‌کلام، متکی بر علم محدود انسانی است و امکان اشتباه و خطا در آن فراوان است!


====شیطیان چیست===
۳. واژهٔ شیطان در ادبیات قرآنی تقریباً سه معنا دارد: یک: صفت موجودی به نام ابلیس است که ماهیتا از جنیان است، ولی در اثر عبادت خدا به مرتبهٔ فرشتگان بالا آمد و با استکبار در برابر فرمان خداوند، هبوط یافته و مورد لعنت قرار گرفت؛<ref>ابراهیم/۲۲</ref>دو: مقصود، هرموجود شریر و سرکش و طغیان‌گر در برابر حق و حقیقت است؛<ref>انعام/۱۱۲</ref>سه: نام دیگری برای دسته‌ای از جنیان است؛ به خصوص جنیانی که در تسخیر سلیمان(ع) بودند؛<ref>انبیاء/۸۲</ref>


====قرآن کتاب پیشگویی نیست====
قرآن کریم معجزهٔ جاوید پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ این کتاب در حقیقت کتاب زندگی و تبیین و توضیح زیست مؤمنانه است و نه کتاب پیش‌گویی یا هر موضوع دیگر! قرآن شیوهٔ خدایی‌زیستن و زندگی بر محور توحید را به انسان می‌آموزد و در این راه تنها به مباحثی می‌پردازد که این هدف را تحقق بخشد و البته هر موضوع را به اندازه و به شیوه‌ای بیان می‌کند که هدف موردنظرش را تأمین کند؛ اگر در مواردی، پیش‌گویی (نمی‌توان نام آن را پیش‌گویی نهاد؛ بلکه خبر دادن از غیب است) کرده است، نه با هدف پیش‌گویی است، بلکه برای تقویت قلب‌های مؤمنان و نیرو بخشیدن به انگیزه‌های آنان است. اگر در جایی به پدیده‌های طبیعی پرداخته، نه برای این است که گزارشی از مسائل علمی به دست دهد؛ بلکه برای توجه دادن به توحید و ارائه آیات خداشناسی است. اگر از پیشینیان سخن گفته، نه برای قصه‌گویی وتاریخ‌نگاری است؛ بلکه برای درس‌آموزی از زندگی و سرانجام نیک یا بد آن‌هاست؛ بنابراین نباید انتظار داشت که قرآن، پر از پیش‌گویی‌هایی، آن هم به سبک و سیاق کاهنان و پیش‌گویان، باشد؛ ازآنجا که قرآن کتاب هدایت و تعلیم اخلاق و حکمت است، به هر چیز چنان می‌نگرد که آیا این هدف متعالی را محقق می‌کند یا نه؟ پیش‌گویی‌های قرآن، اگر چه به عنوان تحدی، در قرآن نیامده است، اما با توجه به اینکه نوعی اِخبار از غیب است، می‌تواند موضوع تحدی و هم‌آورد طلبی، برای اثبات حقانیت آن در برابر مخالفان هم قرار گیرد!


====دیدیگاه شیعی====
====خبر از آینده در قرآن====
طبق آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(ع)، شیطان تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که با استفاده از نقطه ضعف‌های انسان (صفات رذیله) او را به سمت بدی‌ها و گناهان، وسوسه و تحریک کند و بیش از این قدرت دیگری ندارد؛ پس شیطان هرگز توان این را ندارد که به صورت مستقیم بر فرایندهای جاری در هستی و از جمله، فرایندهای عالم ماده، اثر گذاشته و آن را به سوی اهداف دلخواه خود تغییر دهد!


۱. مسألهٔ شیطان، از جملهٔ مسائل عمیق و مهم در منظومه تفکر دینی است؛ این مسئله در کتاب‌های آسمانی دیگر هم مطرح شده و اصلاً یکی از پایه‌های مهم معرفتی در آموزه‌های همهٔ پیامبران بوده است؛ قرآن کریم در صد مورد، از شیطان و افعال او سخن به میان آورده است؛ تفاوت مهمی که در مسألهٔ شیطان، میان قرآن کریم و دیگر کتاب‌های آسمانی و مکاتب غیر الاهی وجود دارد، این است که شیطان از منظر توحیدی قرآن، خود کارگزار خداوند است و ارادهٔ او نه در عرض ارادهٔ خداوند، بلکه در طول ارادهٔ اوست؛ شیطان هیچ نقشی جز وسوسه و تحریک به سمت بدی‌ها و گناهان ندارد و هرگونه سلطه‌ای از جانب او بر انسان‌ها نفی شده است؛<ref>ابراهیم/۲۲</ref>
یکی از اعجازهای محتوایی قرآن کریم، إخبار از آینده و گزارشی قطعی از حوادثی است که در آینده باید رخ می‌داده است؛ البته پیش‌گویی‌های قرآن با پیش‌گویی‌های انسان‌ها متفاوت است؛ زیرا آنچه قرآن از آن خبر می‌دهد و به اصطلاح پیش‌گویی می‌کند، از منبع وحی و غیب صادر شده و متکی بر علم خداوند است و هیچ خطا و شکی در تحقق آن نیست؛ ولی پیش‌گویی‌هایی که از انسان‌ها صادر می‌شود، بیش‌تر بر اساس حدس، گمان، شهود و در یک کلام، متکی بر علم محدود انسانی است و امکان اشتباه و خطا در آن فراوان است؛ مسلماً إخبار قرآن در مقطع نزول آیات، نمی‌تواند معجزه تلقی شود؛ زیرا علی الفرض، هنوز وقت تحقق آن نرسیده و مخاطبان قرآن تحقق وعدهٔ آن را با چشم خود ندیده‌اند؛ پس پیشگویی‌های قرآن در مقطع نزول آیات، صرفاً با هدف امیدبخشی و ایمان افزایی در دل‌های مؤمنان و یاری‌کردن آن‌ها برای تقویت صبر و پایداری است.
در نگاه توحیدی قرآن کریم، جهان از دو قطب خیر و شر تحقق نیافته است و هرچه از خیر و شر در عالم، وجود می‌یابد، برخاسته از مشیت و ارادهٔ باری تعالی است؛<ref>نساء/۷۸</ref>از سوی دیگر قرآن کریم نقشه‌ها و طرح‌های شیطان را یکسره ضعیف و کم‌کارآمد<ref>نساء/۷۶</ref>معرفی می‌کند و این ایده را تصریح می‌کند که تنها کسانی تحت تأثیر و در ولایت شیطان قرار می‌گیرند، که خود ولایت او را بپذیرند و به عبادت و اطاعت او روی آرند!<ref>نحل/۱۰۰</ref>


تبیین دخالت شیطان در امور تکوینی
====خبر از آینده در قرآن====
قرآن در برخی موارد و با انگیزه‌های خاصی از حوادث آینده خبر داده‌است. این اخبار به طور خلاصه چنین است:
* خبر از فتح قریب‌الوقوع مکه به دست مسلمانان؛ {{قرآن|قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ}} ''به آنها که کافر شدند بگو: «(از پیروزی موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشید!) بزودی مغلوب خواهید شد؛ (و سپس در رستاخیز) به سوی جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهی است!''<ref>(آل عمران:۱۲- ترجمه مکارم شیرازی)</ref>


====از دیدگاه سایرین====
این آیه، پس از جنگ احد نازل شده است؛ در حالی که مسلمانان از نظر شرایط ظاهری سیاسی و نظامی، تا حد قابل توجهی دچار شکست شده و نا امیدی در دل بسیاری از آن‌ها نفوذ کرده‌بود. در این آیه خداوند از پیروزی قریب‌الوقوع مسلمانان در آینده سخن می‌گوید و ضمن بیم دادن و هشدار به کافران، به مؤمنان، بشارت موفقیت و پیروزی می‌دهد؛ زمان زیادی نمی‌گذرد که وعدهٔ قرآن تحقق می‌یابد و درهای مکه به دست مسلمانان گشوده می‌شود!<ref>تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، (تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ بیستم، سال ۱۳۶۷)، ج۲، ص۳۳۳–۳۳۴.</ref>
این درحالی است که شیطان، در کتاب‌های مقدس دیگر، نقشی چنان پررنگ می‌یابد که گاهی کارهایش تنه به کارهای خدایی می‌زند و شیاطین قدرت‌های فراوانی را برای سیطره بر هستی در اختیار خود دارند؛<ref>برای نمونه به مباحث مربوط به شیطان در عهد عتیق مراجعه کنید.</ref>
۲.


#
* خبر از پیروزی امپراتوری روم بر امپراتوری ایران؛ {{قرآن|غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ}} ''رومیان مغلوب شدند! در (جنگی که به) نزدیکترین زمین (به دیار عرب واقع شد که حوالی شام یا اطراف جزیره باشد) و آنها پس از مغلوب شدن فعلی به زودی (بر فارسیان) غلبه خواهند کرد. (این غلبه رومیان) در اند سالی خواهد شد (و بدانید که این حادثه و) کلیه امور عالم، قبل از این و بعد از این همه به دست خداست، و آن روز (که رومیان فاتح شوند چون بعد از آن خدا وعده یاری به اهل اسلام داده) مؤمنان شاد می‌شوند.''<ref>(روم:۲–۴).</ref> هنگامی که ایرانیان لشکر روم را شکست دادند، این امر موجب خوشحالی قریش شد، قرآن کریم، برای شادی و قوت قلب مسلمانان، با قاطعیت تمام، خبر از پیروزی قریب‌الوقوع رومیان بر ایرانیان در کمتر از ده سال، می‌دهد و این اتفاق، چنان‌که قرآن از آن خبر داده بود، به وقوع پیوست؛<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۶۰–۳۶۹.</ref>
#  اوامر الاهی بر دو گونه است:
#
یکم: اوامر تکوینی؛ امر و فرمان تکوینی، همان ارادهٔ تکوینی خداوند بر تحقق و ایجاد یک شئ در عالمی از عوالم وجود است؛ اگر خداوند چیزی را اراده کند، به صرف ارادهٔ او آن شیء ایجاد می‌شود و هرگز در تحقق آن تخلف راه ندارد؛<ref>"انما امره اذا اراد شیأ ان یقول له کن فیکون" جز این نیست که وقتی چیزی را اراده کند، به آن می‌گوید: باش! پس آن چیز موجود می‌شود! یس/۸۲.</ref> مقصود از امر «کن» (باش) در امور تکوینی، نفس ایجاد خداوند است؛ امام علی «ع» می‌فرماید: «لا به صوت یسمع و لا نداء یقرء و انما کلامه سبحانه فعل منه»؛ امر خداوند، صوتی که با گوش شنیده شود یا آوایی که از حنجره برخیزد، نیست؛ بلکه فعل خداست؛<ref>نهج البلاغه، خ/۱۸۶.</ref>


دوم: اوامر تشریعی؛ نوع دیگری از امر و نهی الاهی، به صورت اوامر قانونی و تشریعی است که به واسطه پیامبران به موجودات عاقل و مختار و انتخابگر، یعنی انسان و جنیان<ref>آیات سورهٔ جن.</ref> ابلاغ می‌شود؛ در این نوع از اوامر و نواهی، تخلف و عصیان امکان‌پذیر است؛<ref>جوادی آملی، تفسر موضوعی قرآن کریم، ص۲۴۲.</ref> یعنی، هم زمینهٔ اطاعت وجود دارد و هم زمینهٔ عصیان؛ مانند امر خداوند در «اقیموا الصلاه»<ref>بقره/۴۳.</ref>؛ بدیهی است که عده‌ای فرمان می‌برند و عده‌ای نافرمانی می‌کنند.
* خبر از ادامه و فزونی نسل پیامبر اکرم(ص)؛ {{قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}} ''ما تو را کوثر (یعنی عطای بسیار چون کثرت فرزند) بخشیدیم. پس تو هم برای خدایت به نماز (و طاعت) و قربانی (و مناسک حج) بپرداز. که محققا دشمن بدگوی تو (عاص بن وائل) مقطوع النسل است (و نسل تو تا قیامت به کثرت و برکت و عزت باقی است).''<ref>سورهٔ کوثر.</ref>


شیطان موجودی مأذون، با قدرتی اندک!
* خبر از شکست کافران در جنگ بدر؛ {{قرآن|أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ * سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ}} ''بلکه می‌گویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم. به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند''.<ref>(قمر:۴۴-۴۵)</ref>


در امور تکوینی، نه تنها شیطان و دیگر جنیان،<ref>کهف/۵۰. "کان من الجن فقسق عن امر ربه…" شیطان از جن بود پس از فرمان خداوند سرپیچی کرد.</ref> بلکه موجودات برتر از آن‌ها، یعنی فرشتگان، انبیا و امامان «ع» هم نمی‌توانند بدون اذن خداوند متعال در هستی تصرف کرده و کاری را انجام دهند یا از وقوع کاری حتمی جلوگیری کنند؛ در مرتبهٔ نظام تکوین، هیچ‌کس حتی شیطان، کافر و معصیت کار نیست؛ در نظام تکوین، شیطان، موجودی مطیع است که بر اساس مشیت و ارادهٔ خداوند کاری را انجام می‌دهد؛ در این مقام، بدون ارادهٔ خود، فرمان‌بردار خداست و مانند سگی آموزش دیده به نگهبانی از حریم حرم مشغول است؛ شیطان با همهٔ پلیدی خود در مرتبهٔ نظام تشریع، در مرتبهٔ تکوین، رسالت عام خداوند را به عهده دارد؛<ref>جوادی آملی، تفسیر سوره اعراف، انتشارات فیضیه، چاپ اول، قم ۱۳۷۷).</ref>این مسئله خاص شیطان نیست؛ همهٔ موجودات و از جمله انسان‌ها، چه خوب و چه بد، چه مؤمن و چه کافر، مجریان مشیت خداوند هستند؛ تصرف در امور تکوینی، اصاله از آن خداست و ممکن است به سبب حکمتی و مصلحتی، به بنده‌ای از بندگان خود چنین اذنی را تفویض کند؛ البته این اذن خاص با اذن عام او در گسترهٔ هستی تفاوت دارد؛ خداوند بر اساس علم و حکمت خود، به هرچیزی، خصوصیات و آثاری داده است که می‌تواند بر دیگر موجودات، تأثیر گذاشته و در آن‌ها تصرف کند؛ اما این تأثیر به ارادهٔ آن‌ها نیست؛ بلکه نوعی خصوصیت است که در نهاد و طبیعت اشیاء قرار گرفته است؛ مثلاً داروها می‌توانند در بدن ما تصرف کرده و ما را درمان کنند؛ یا برخی از موجودات (باکتری‌ها و ویروس‌ها) در بدن ما تصرف کرده و ما را بیمار کنند؛ شیطان نیز تنها در حدودی که اذن عام و خاص خداوند اقتضا می‌کند، می‌تواند تأثیر بگذارد و ارادهٔ او مطلق و بی‌ضابطه نیست؛ بنابر این طبق آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(ع)، شیطان تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که با استفاده از نقطه‌ضعف‌های انسان (صفات رذیله) او را به سمت بدی‌ها و گناهان، وسوسه و تحریک کند و بیش از این قدرت دیگری ندارد؛ پس شیطان هرگز توان این را ندارد که به صورت مستقیم بر فرایندهای جاری در هستی و از جمله عالم ماده، اثر گذاشته و آن را به سوی اهداف دلخواه خود تغییر دهد؛ علامه طباطبایی در تفسر آیه کریمهٔ "ما اشهدتهم خلق السموات و الارض …"<ref>کهف/۵۱</ref> می‌فرماید: در این آیه، خداوند هرگونه ولایت و تدبیر شیطان در امور عالم را نفی کرده است؛ این آیه مشتمل بر دو برهان است:
۵. إخبار از ناتوانی انسان‌ها از آوردن همانند سوره‌ای، یا آیه‌ای یا ده آیه از قرآن؛{{قرآن|وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} ''و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود (محمد) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جز خدا، اگر راست می‌گویید''.<ref>بقره/ ۲۴</ref>
 
یک: ولایت تدبیر امور هرچیز موقوف است بر اینکه دارندهٔ ولایت، به‌طور کامل به آن امور احاطه علمی داشته باشد؛ آن جهتی که از آن جهت تدبیر امور آن را می‌کند و روابط داخلی و خارجی، که میان آن چیز و آن امور است و مبدأ آن چیز و مقارنش و به آنچه منتهی می‌شود، همه را بداند؛ معلوم است که چنین احاطه‌ای مستلزم احاطه داشتن به تمامی اجزای عالم است؛ چون اجزای عالم همه به هم مربوطند؛ آیه می‌گوید: شیطان‌ها چنین علمی را ندارند و به حقیقت آسمان‌ها و زمین جاهل‌اند و از آنچه که هریک از موجودات در ظرف وجودی خود از اسرار خلقت داراست، بی‌خبرند؛ در نتیجه اهلیت تدبیر و دخل و تصرف در امور عالم یا قسمتی از آن را ندارند.
 
دو: از یک سو هرنوع از انواع مخلوقات، با فطرت خود متوجه کمال خویش است؛ کمالی که مختص به اوست و از دیگر سو هدایت الهی، هدایتی عمومی است که تمام موجودات را دربر گرفته است؛ همچنانکه در کلام خود فرموده: «الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی»<ref>طه/۵</ref> او کسی است که هرموجودی را خلق کرده و سپس هدایت کرده است؛ شیطان‌ها اشراری مفسد و گمراه کننده‌اند که فرض مدبر بودن آن‌ها در آسمان‌ها و زمین، فرضی است که مستلزم نقض غرض خداوند از خلقت عالم است؛ به این معنی که اگر خدا چنین اجازه‌ای به شیطان‌ها بدهد، وصف خود را در خصوص عمومیت هدایت نقض کرده است و همین است معنای جمله "ما کنت متخذ المضلین عضداً" که ظاهر در این معناست که سنت خدا، این است که "گمراه کنندگان را کارگردان و یاور خود نگیرد.<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی)انتشارات اسلامی، بی تا (ج۱۳، ص۴۵۴.</ref>
 
شیطان، کارگردان وسوسه و فریب!
 
از منظر نظام تشریع، شیطان موجودی عاقل و مختار است و مانند انسان‌ها و دیگر جنیان، مکلف است اوامر و نواهی خداوند را اجرا کند و در صورت نافرمانی، معصیت‌کار و مستوجب کیفر است؛ بنابر این حدود تأثیر شیطان در زندگی بشر و زیانی که ممکن است به انسان‌ها برساند، از حد وسوسه و دعوت به گناه و بدی فراتر نمی‌رود؛ این گونه نیست که وسوسه‌های شیطان، انسان را مجبور و وادار به انجام کاری کند؛ بلکه در حد وسوسه و دعوت و آراستن در اوهام و تخیل انسان‌ها تأثیر می‌کند؛ آن هم نه در همهٔ انسان‌ها، بلکه انسان‌هایی که دعوت او را بپذیرند؛<ref>جوادی آملی، تفسیر اعراف، همان.</ref>نکتهٔ مهمی که باید به آن اشاره کنیم این است که هرچند شیطان نمی‌تواند به صورت مستقیم و با ارادهٔ بی‌واسطهٔ خود بر پدیده‌هایی مانند محیط زیست، تأثیر بگذارد و آن را تخریب کند اما می‌تواند با استفاده از خصلت‌هایی چون حرص، طمع، اسراف، تبذیر و دیگر خصلت‌های پست و حیوانی، انسان‌ها را به سمت تصرف نادرست و غیرعاقلانه در طبیعت، تحریک کرده و با تخریب اکوسیستم و مختصات اقلیمی، شرایط اقلیمی معمول در یک منطقه از جهان یا کل کره زمین را دگرگون کرده و به سمت نابودی بکشاند؛<ref>نساء/۱۱۹</ref> امروز شاهدیم که تخریب محیط زیست و تصرف‌های حریصانهٔ بشر در طبیعت، اکوسیستم جهان را به سمت نابودی سوق می‌دهد و شاید در آینده دور، زمین به حدی از تغییر سیستم طبیعی پیش برود که دیگر جای مناسبی برای زندگی جانداران نباشد؛ این گونه تصرف‌های غیرمستقیم و با واسطه شیطان، در طبیعت و تغییرات اقلیمی، قطعاً وجود دارد ولی از سنخ تصرفات غیرارادی و تکوینی است، که اذن آن را خداوند به شیطان داده است؛ شیطان با وسوسه آدمی به حرص‌ورزیدن و تخریب محیط زندگی خویش، موجب تغییر اقلیمی زندگی انسان می‌شود و انسان را برای نابودی هرچه بیش‌تر محیط زندگی خود تحریک می‌کند.


۶. خبر از تحریف‌ناپذیری قرآن کریم؛<ref>حجر/ ۶–۹</ref>


و…


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
====مطالعه بیشتر====
====مطالعه بیشتر====
# ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، علامه محمد تقی جعفری، ج۲، ص۱۶۶؛
* محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، (قم، انتشارات التمهید، چ اوّل، سال ۱۳۷۸).
#  المیزان، محمد حسین طباطبایی، تفسیر سوره‌های بقره و اعراف، آیات مربوط به آدم و شیطان.
* سید محمدباقر حجتی، تاریخ قرآن کریم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ دوّم، سال ۱۳۷۷).
* محمدتقی مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ اوّل، سال ۱۳۷۶).
* سید رضا مؤدب، اعجاز قرآن، (قم، انتشارات احسن الحدیث، چ اوّل، سال ۱۳۷۹).  


{{پایان مطالعه بیشتر}}
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۷


سؤال

در قرآن در چندین مورد نسبت به حوادث آینده پیش‌گویی شده و مسلمانان این پیش‌گویی‌ها را نشانهٔ غیربشری بودن قرآن دانسته‌اند! حال جای این پرسش است که اگر صرف پیش‌گویی از یک حادثه، دلیل حقانیت و الهی‌بودن کتاب یا سخن یا ادعایی است، پس تفاوت ماهیتی میان پیش‌گویی‌های قرآن با پیشگویی‌های انسان‌هایی مانند ژون ورن، نوستر آداموس و… چیست؟! با این استدلال ناچار باید این افراد را پیامبر و کتاب‌هایشان را کتاب‌های آسمانی بدانیم! آیا قرآن واقعاً پیشگویی کرده است؟!


یکی از اعجازهای محتوایی قرآن کریم، إخبار از آینده و گزارشی قطعی از حوادثی است که در آینده باید رخ می‌داده است. پیش‌گویی‌های قرآن با پیش‌گویی‌های انسان‌ها متفاوت است؛ زیرا آنچه قرآن از آن خبر می‌دهد، از منبع وحی و غیب صادر شده و متکی بر علم خداوند است و هیچ خطا و شکی در تحقق آن نیست؛ ولی پیش‌گویی‌هایی که از انسان‌ها صادر می‌شود، بیش‌تر بر اساس حدس، گمان، شهود و در یک‌کلام، متکی بر علم محدود انسانی است و امکان اشتباه و خطا در آن فراوان است!


قرآن کتاب پیشگویی نیست

قرآن کریم معجزهٔ جاوید پیامبر گرامی اسلام(ص) است؛ این کتاب در حقیقت کتاب زندگی و تبیین و توضیح زیست مؤمنانه است و نه کتاب پیش‌گویی یا هر موضوع دیگر! قرآن شیوهٔ خدایی‌زیستن و زندگی بر محور توحید را به انسان می‌آموزد و در این راه تنها به مباحثی می‌پردازد که این هدف را تحقق بخشد و البته هر موضوع را به اندازه و به شیوه‌ای بیان می‌کند که هدف موردنظرش را تأمین کند؛ اگر در مواردی، پیش‌گویی (نمی‌توان نام آن را پیش‌گویی نهاد؛ بلکه خبر دادن از غیب است) کرده است، نه با هدف پیش‌گویی است، بلکه برای تقویت قلب‌های مؤمنان و نیرو بخشیدن به انگیزه‌های آنان است. اگر در جایی به پدیده‌های طبیعی پرداخته، نه برای این است که گزارشی از مسائل علمی به دست دهد؛ بلکه برای توجه دادن به توحید و ارائه آیات خداشناسی است. اگر از پیشینیان سخن گفته، نه برای قصه‌گویی وتاریخ‌نگاری است؛ بلکه برای درس‌آموزی از زندگی و سرانجام نیک یا بد آن‌هاست؛ بنابراین نباید انتظار داشت که قرآن، پر از پیش‌گویی‌هایی، آن هم به سبک و سیاق کاهنان و پیش‌گویان، باشد؛ ازآنجا که قرآن کتاب هدایت و تعلیم اخلاق و حکمت است، به هر چیز چنان می‌نگرد که آیا این هدف متعالی را محقق می‌کند یا نه؟ پیش‌گویی‌های قرآن، اگر چه به عنوان تحدی، در قرآن نیامده است، اما با توجه به اینکه نوعی اِخبار از غیب است، می‌تواند موضوع تحدی و هم‌آورد طلبی، برای اثبات حقانیت آن در برابر مخالفان هم قرار گیرد!

خبر از آینده در قرآن

یکی از اعجازهای محتوایی قرآن کریم، إخبار از آینده و گزارشی قطعی از حوادثی است که در آینده باید رخ می‌داده است؛ البته پیش‌گویی‌های قرآن با پیش‌گویی‌های انسان‌ها متفاوت است؛ زیرا آنچه قرآن از آن خبر می‌دهد و به اصطلاح پیش‌گویی می‌کند، از منبع وحی و غیب صادر شده و متکی بر علم خداوند است و هیچ خطا و شکی در تحقق آن نیست؛ ولی پیش‌گویی‌هایی که از انسان‌ها صادر می‌شود، بیش‌تر بر اساس حدس، گمان، شهود و در یک کلام، متکی بر علم محدود انسانی است و امکان اشتباه و خطا در آن فراوان است؛ مسلماً إخبار قرآن در مقطع نزول آیات، نمی‌تواند معجزه تلقی شود؛ زیرا علی الفرض، هنوز وقت تحقق آن نرسیده و مخاطبان قرآن تحقق وعدهٔ آن را با چشم خود ندیده‌اند؛ پس پیشگویی‌های قرآن در مقطع نزول آیات، صرفاً با هدف امیدبخشی و ایمان افزایی در دل‌های مؤمنان و یاری‌کردن آن‌ها برای تقویت صبر و پایداری است.

خبر از آینده در قرآن

قرآن در برخی موارد و با انگیزه‌های خاصی از حوادث آینده خبر داده‌است. این اخبار به طور خلاصه چنین است:

  • خبر از فتح قریب‌الوقوع مکه به دست مسلمانان؛ ﴿قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ ۚ وَبِئْسَ الْمِهَادُ به آنها که کافر شدند بگو: «(از پیروزی موقت خود در جنگ اُحُد، شاد نباشید!) بزودی مغلوب خواهید شد؛ (و سپس در رستاخیز) به سوی جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهی است![۱]

این آیه، پس از جنگ احد نازل شده است؛ در حالی که مسلمانان از نظر شرایط ظاهری سیاسی و نظامی، تا حد قابل توجهی دچار شکست شده و نا امیدی در دل بسیاری از آن‌ها نفوذ کرده‌بود. در این آیه خداوند از پیروزی قریب‌الوقوع مسلمانان در آینده سخن می‌گوید و ضمن بیم دادن و هشدار به کافران، به مؤمنان، بشارت موفقیت و پیروزی می‌دهد؛ زمان زیادی نمی‌گذرد که وعدهٔ قرآن تحقق می‌یابد و درهای مکه به دست مسلمانان گشوده می‌شود![۲]

  • خبر از پیروزی امپراتوری روم بر امپراتوری ایران؛ ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ رومیان مغلوب شدند! در (جنگی که به) نزدیکترین زمین (به دیار عرب واقع شد که حوالی شام یا اطراف جزیره باشد) و آنها پس از مغلوب شدن فعلی به زودی (بر فارسیان) غلبه خواهند کرد. (این غلبه رومیان) در اند سالی خواهد شد (و بدانید که این حادثه و) کلیه امور عالم، قبل از این و بعد از این همه به دست خداست، و آن روز (که رومیان فاتح شوند چون بعد از آن خدا وعده یاری به اهل اسلام داده) مؤمنان شاد می‌شوند.[۳] هنگامی که ایرانیان لشکر روم را شکست دادند، این امر موجب خوشحالی قریش شد، قرآن کریم، برای شادی و قوت قلب مسلمانان، با قاطعیت تمام، خبر از پیروزی قریب‌الوقوع رومیان بر ایرانیان در کمتر از ده سال، می‌دهد و این اتفاق، چنان‌که قرآن از آن خبر داده بود، به وقوع پیوست؛[۴]
  • خبر از ادامه و فزونی نسل پیامبر اکرم(ص)؛ ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ * إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ما تو را کوثر (یعنی عطای بسیار چون کثرت فرزند) بخشیدیم. پس تو هم برای خدایت به نماز (و طاعت) و قربانی (و مناسک حج) بپرداز. که محققا دشمن بدگوی تو (عاص بن وائل) مقطوع النسل است (و نسل تو تا قیامت به کثرت و برکت و عزت باقی است).[۵]
  • خبر از شکست کافران در جنگ بدر؛ ﴿أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ * سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ بلکه می‌گویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم. به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند.[۶]

۵. إخبار از ناتوانی انسان‌ها از آوردن همانند سوره‌ای، یا آیه‌ای یا ده آیه از قرآن؛﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود (محمد) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جز خدا، اگر راست می‌گویید.[۷]

۶. خبر از تحریف‌ناپذیری قرآن کریم؛[۸]

و…


مطالعه بیشتر

  • محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، (قم، انتشارات التمهید، چ اوّل، سال ۱۳۷۸).
  • سید محمدباقر حجتی، تاریخ قرآن کریم، (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ دوّم، سال ۱۳۷۷).
  • محمدتقی مصباح یزدی، قرآن‌شناسی، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ اوّل، سال ۱۳۷۶).
  • سید رضا مؤدب، اعجاز قرآن، (قم، انتشارات احسن الحدیث، چ اوّل، سال ۱۳۷۹).

منابع

  1. (آل عمران:۱۲- ترجمه مکارم شیرازی)
  2. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، (تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ بیستم، سال ۱۳۶۷)، ج۲، ص۳۳۳–۳۳۴.
  3. (روم:۲–۴).
  4. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۶۰–۳۶۹.
  5. سورهٔ کوثر.
  6. (قمر:۴۴-۴۵)
  7. بقره/ ۲۴
  8. حجر/ ۶–۹