نقش راهبان مسیحی در پیدایش اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا دین حضرت محمد صلّي الله عليه و آله حاصل ارتباطی بود که...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا دین حضرت محمد صلّي الله عليه و آله حاصل ارتباطی بود که با راهبان مسیحی داشت ؟
آیا دین حضرت محمد(ص) حاصل ارتباطی بود که با راهبان مسیحی داشت؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حضرت محمد(ص) در شهر مكه به سال ۵۷۰ ميلادي چشم به جهان گشود؛. همه منابع تاريخي نیک خلقی صداقت راستگویی وامانت داری و نبوغ او را ستوده وتایید کرده اند. آن حضرت در سن ۴۰ سالگي از سوی خداوند به رسالت برگزیده شد رسالت اورا پيامبران سابق درکتابهای آسمانی از پيش خبرداده بودند. . این مسئله توسط برخي از مستشرقان جهت عناد ودشمنی با اسلام مطرح شد كه پیامبر اعظم(ص) تحت تعاليم مسيحيان بود ؛ تا اینکه در سن ۴۰ سالگي این معلومات وآموخته هارا با عنوان وحي به مردم اعلام نمود؛
'''نقش راهبان مسیحی در پیدایش اسلام''' از شبهاتی است که از سوی برخی مستشرقان مطرح شده‌است. ارتباط [[پیامبر(ص)]] قبل از ظهور [[اسلام]]، با [[راهبان مسیحی]] و [[یهودی]] در هیچ منبع تاریخی گزارش نشده است. در حدیثی که از پیامبر نقل شده او دین خود را، همان دین [[ابراهیم(ع)]] معرفی نموده و ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی. برخی آیات [[قرآن]] نیز به دین پیامبر اشاره کرده و دین او را حنیف و پیرو ابراهیم دانسته است.


۱- در هيچ کتاب معتبري وغیرمعتبرکهن چنین خبری نیست که پيامبر(ص) پیرو دین مسيحي يا يهودي بوده است؛
== بی اساس بودن ادعای ارتباط با راهبان مسیحی ==
مسئله ارتباط پیامبر با راهبان مسیحی و نقش ایشان در ظهور دین اسلام، توسط برخی مستشرقان مطرح شد که پیامبر اعظم(ص) تحت تعالیم مسیحیان بود، تا اینکه در ۴۰ سالگی این معلومات و آموخته‌ها را با عنوان [[وحی]] به مردم اعلام نمود.
از این ادعا پاسخ‌هایی داده شده است:
* در هیچ کتاب معتبر و غیرمعتبر کهن این ادعا مطرح نیست که پیامبر(ص) پیرو دین [[مسیحی]] یا [[یهودی]] بوده‌است.
* در منابع مسیحی بویژه در [[انجیل برنابا]]، علاوه بر بشارت به آمدن پیامبر(ص) به ویژگیهای او نیز تصریح شده‌است. در این منابع گفته شده پیامبری با دینی استوار و الهی برای نجات انسانها می‌آید: عیسی درباره پیامبر(ص) می‌گوید: نام او شگفت است زیرا [[خداوند]] آنگاه که روانش را آفرید او را در فروغی آسمانی گذاشت برای او نامی انتخاب کرد و فرمود: ای محمد شکیبایی پیشه کن من می‌خواهم [[بهشت]] و گروه زیادی از آفریدگان که آنها را به تو می‌بخشم به خاطر تو بیافرینم … آنگاه تو را به جهان برای نجات می‌فرستم و پیغمبر خود می‌گردانم. سخن تو راست است و ایمان تو سست نخواهد شد.<ref>انجیل برنابا، فصل ۹۷، ص ۱۷–۱۳.</ref>
* حضرت محمد(ص) قبل از بعثت پیرو دین و شریعت [[ابراهیم(ع)]] بود. و عده‌ای از [[بنی‌هاشم]] و… در [[مکه]] معروف به حنفاء بودند. چنان‌که نام پدر پیامبر(ص) عبدالله بود؛ این خود نشانه یکتاپرستی در خاندان پیامبر(ص) است که از دیرباز وجود داشت.
* در حدیثی از پیامبر(ص) آمده‌است: من به دین حنیف سهل گیر و دین حنیف ابراهیم مبعوث گشته‌ام.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه و النشر، ج۱، ص۱۹۲، ۱۴۰۵ق.</ref>
* در قرآن به دین پیامبر(ص) اشاره شده است: {{قرآن|قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَیٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۚ|ترجمه=بگو: یقیناً پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرد، به دینی پایدار و استوار، دین ابراهیم یکتاپرست حق گرا، و او از مشرکان نبود|سوره=انعام|آیه=۱۶۱}} همچنین آیات ۷۹ و ۱۲۵ سوره انعام، سوره نساء و غیره.. .


۲ - پيامبر اعظم حضرت محمد(ص) قبل از بعثت پیرو دين حنيف و شريعت ابراهيم(ع) بود. وعده ای از بنی هاشم و...درمکه معروف به حنفاء بودند ؛. چنانکه نام پدر پیامبر(ص) عبدالله بود؛ این خود نشانه ی یکتا پرستی درخاندان پیامبر(ص) است که ازدیرباز وجود داشت ؛
=== نظر اندیشمندان درباره دین پیامبر ===
دانشمندانی هم با تحلیل شبهه به آن پاسخ گفته‌اند:
* کنستانتین ویرژیل گئورگیو نویسنده رومانیایی نوشته است: تردیدی وجود ندارد که یکی از هدفهای محمد وحدت نوع بشر در جامعه اسلامی بوده‌است و به همین جهت خداوند اساس دین او را بر ملت ابراهیم گذاشت. ابراهیم نه یهودی بود نه مسیحی و نه بت‌پرست بلکه یک حنیف به شمار می‌آمد و خدای واحد را می‌پرستید.<ref>کونستان، ویرژل، گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، امیر کبیر، ۱۳۴۳، ص۶۹.</ref>
* آیت الله سبحانی در ارتباط با ملاقات پیامبر با راهبان می‌نویسد: ملاقات پیامبر اکرم(ص) با راهب یک موضوع ساده‌ای است ولی مستشرقان پس از قرنها این سرگذشت را دست آویز قرار داده و اصرار دارند که اثبات کنند محمد تعالیم خود را که در ۲۸ سال بعد اظهار کرد در این مسافرت از بحیرا گرفته‌است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، بی جا، مؤسسه مطبوعاتی دارالتبلیغ، ۱۳۴۵، ج۱، ص۱۴۲.</ref> سپس ایشان با ادله ای این نظریه را رد می‌کند.
* دکتر زرگری نژاد می‌نویسد: آیا از نظر انسان عاقل و اندیشمند می‌توان ملاقاتی کوتاه را که به فرض صحت وقوع، گذرا و شتابزده و به هنگام عبور کاروان روی داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پیشگوئی رسالت رسول خدا حاوی سخن دیگری نیست مبنای تکوین آئین گسترده اسلام در اندیشه پیامبر بداند؟.<ref>زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲۱۰.</ref> برخی مستشرقین تلاش بی ثمر و متروک بعضی از علمای مسیحی قرون وسطی را زنده کردند و مدعی شدند که پیامبر اسلام، مبانی دین خودش را از دو راهب مسیحی اخذ کرده‌است.<ref>زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲۰۸.</ref>
* دکتر رامیار در نقدی کوتاه بر ادعاهای مستشرقین نوشته: اینها و شاید نظایر بسیارشان هست که توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می‌ریزد. آن معارف عالیه قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام یا افسانه‌ای کجا، این سخنان بیشتر به شوخی‌های سبک مردم سبک‌مغز می‌ماند تا به سخنی جدی و در خور اعتنا.<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چاپ ۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹، ص۱۳۱.</ref>
* تنها دلیل مستشرقین درباره پیامبر اکرم(ص) استناد به این مسئله است که هم از نظر عقلی مردود است و هم از نظر نقلی هیچ سابقه تاریخی بر این باورهای باطل وجود ندارد که پیامبر تعالیم الهی را از راهبان گرفته باشد؛ اتفاقا راهبان نبوت حضرت را تأیید کرده‌اند؛ با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که در قرآن وجود دارد غیرممکن بوده و محتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد.
* علاوه بر مسیحیان که به پیامبر ایمان آوردند؛ عده ای از یهود نیز با دیدن نشانه‌های نبوت و سازگاری آنها با اخبار تورات کهن که تحریف نشده بود به آن حضرت ایمان آورده و درکنار حضرت به شهادت رسیدند.<ref>آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ص۳۳۱.</ref> اساساً مهاجرت یهود از شامات به جزیره العرب به جهت جستجوی پیامبر خاتم بوده‌است که در تورات نشانه و منطقه بعثت او خبرداده شده بود.<ref>بن هشام، سیره النبویه، قاهره، مطبعه مصطفی، الیابی، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۲۲۵.</ref>


۳- در حديثي از آن حضرت(ص) آمده است: «من به دين حنيف سهل گير دين حنيفي ابراهيم مبعوث گشته ام..»<ref>ابن سعد، طبقات الكبري، بيروت، دار بيروت للطباعه و النشر، سال ۱۴۰۵ هـ.، ج۱، ص۱۹۲.</ref> در سوره انعام آيه ۱۶۱ نيز به این مطلب تصریح شده : «بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده که دين استوار، حنيف ابراهيمی است »<ref>قرآن كريم، سوره انعام، آيه/ ۱۶۱.</ref> درآیات دیگر نیز این مسئله بیان شده است ؛<ref>مانند آیه: ۷۹/انعام.۱۲۵/نساء و...</ref>
با توجه به اینکه همة کتب آسمانی منشأ وحیانی دارند، وجود تعالیم مشابه در کتاب‌های آسمانی دلیل بر این نمی‌شود که قرآن از تورات یا انجیل نسخه‌برداری‌شده است؛ بلکه طبع مسئله اقتضا می‌کند که باید شباهت‌هایی در آموزه‌های آن‌ها وجود داشته باشد اگر این شباهت‌ها در این کتابها وجود نمی‌داشت دلیل بر این می‌شد که این کتابها از یک مبدأ صادر و نازل نشده‌اند.
افزون بر همه اینها تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) و چگونگی بعثت و گرفتن وحی و تبلیغ آن به مردم به‌قدری روشن است که هرگونه تأثیرپذیری پیامبر و دین او از هر دین و فرهنگی خارج از محدوده وحی الهی را نفی میکند و حتی در حد احتمال و تصور هم این پدیده قابل‌قبول نیست؛ زیرا دین اسلام و آموزه‌های آن در برابر دو دین یهودیت و مسیحیت قرار گرفت و آموزه‌ها و تعالیم انحرافی آن‌ها را مردود شمرد و درعین‌حالی یهود و نصارا برای شکست و تضعیف دین جدید محمد(ص) از هر وسیلهای استفاده می‌کردند؛ ولی هرگز در راستای مقابله با پیامبر(ص) نتوانستند ادعا کند که پیامبر اسلام از دین یهودیت یا مسیحت مطالبی را جمع‌آوری نموده و به‌عنوان وحی به خورد مردم می‌دهند. اگر چنین چیزی ممکن بود قطعاً یهودیان و مسیحیان آن زمان دست کم در حد احتمال به آن دامن میزدند.


یکی از مستشرقان نوشته : : «ترديدي وجود ندارد كه يكي از هدفهاي محمد وحدت نوع بشر در جامعه اسلامي بوده است و به همين جهت خداوند اساس دين او را بر ملت ابراهيم گذاشت. ابراهيم نه يهودي بود نه مسيحي و نه بت پرست بلكه يك حنيف به شمار مي آمد و خداي واحد را مي پرستيد».<ref>كونستان، ويرژل، گيورگيو، محمد پيغمبري كه از نو بايد شناخت، ترجمه ذبيح الله منصوري، تهران، امير كبير، ۱۳۴۳، ص۶۹.</ref> در منابع مسيحي بویژه در انجيل برنابا ، علاوه بر بشارت به آمدن پيامبر خدا محمّد(ص) به ويژگيهاي او نيزتصریح شده است؛ در اين منابع گفته شده پيامبري با ديني استوار و الهي براي نجات انسانها مي آيد: «عيسي درباره پيامبر خدا حضرت محمد(ص) مي گويد: «نام او شگفت است زيرا خداوند آنگاه كه روانش را آفريد او را در فروغي آسماني گذاشت براي او نامي انتخاب كرد و فرمود: اي محمد شكيبايي پيشه كن من مي خواهم بهشت و گروه زيادي از آفريدگان كه آنها را به تو مي بخشم به خاطر تو بيافرينم ... آنگاه تو را به جهان براي نجات مي فرستم و پيغمبر خود مي گردانم. سخن تو راست است و ايمان تو سست نخواهد شد»<ref>انجيل برنابا، فصل ۹۷،‌ص ۱۷ ـ ۱۳.</ref>.
{{پایان پاسخ}}
 
با این ويژگيها و صفات اخلاقي خاصي كه براي رسول خدا(ص) در منابع مسيحي آمده است! چنین نسبتهایی درباره ی آن حضرت ناروا ست ؛
 
۴- آيت الله سبحاني در ارتباط با اين ملاقات مي نويسد: «ملاقات پيامبر اكرم با راهب يك موضوع ساده اي است ولي مستشرقان پس از قرنها اين سرگذشت را دست آويز قرار داده و اصرار دارند كه اثبات كنند محمد تعاليم خود را كه در ۲۸ سال بعد اظهار كرد در اين مسافرت از بحيرا گرفته است»<ref>سبحاني، جعفر، فروغ ابديت،بي جا، مؤسسه مطبوعاتي دارالتبليغ، ۱۳۴۵، ج۱، ص۱۴۲.</ref> سپس ايشان با ادله اي محكم اين نظريه را رد مي كند. دكتر زرگري نژاد مي نويسد: «آيا از نظر انسان عاقل و انديشمند مي توان ملاقاتي كوتاه را كه به فرض صحت وقوع، گذرا و شتابزده و دقايقي به هنگام عبور كاروان روي داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پيشگوئي رسالت رسول خدا حاوي سخن ديگري نيست مبناي تكوين آئين گسترده اسلام در انديشه پيامبر بداند؟»<ref>زرگري نژاد، غلام حسين، پيشين، ص۲۱۰.</ref>.
 
۵- دکتر غلام حسين زرگري نژاد در رد گفته مستشرقین نوشته : «برخي مستشرقين تلاش بي ثمر و متروك بعضي از علماي مسيحي قرون وسطي را زنده كردند و مدعي شدند كه پيامبر اسلام، مباني دین خودش را از دو راهب مسيحي اخذ كرده است»<ref>زرگري نژاد، غلام حسين، تاريخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲۰۸.</ref> اين دو راهب مسيحي بحيراي راهب و راهب بصري مي باشند. منشاء اين گفته ها ملاقات چند ساعته بحيرا با پيامبر(ص) مي باشد ؛ رسول خدا(ص) در اين زمان ۱۲ سال داشته است. بحيرا بعد از بررسي علائمي كه در كتب آسماني در مورد محمد خوانده بود كاملاً يقين كرد كه اين نوجوان همان پيامبري است كه عيسي بشارت آمدن او را داده است. «بحيرا گفت: اين طفل آينده درخشاني دارد اين همان پيامبر موعود است ... نشانه هايي كه من در كتابها خوانده ام بر او منطبق است...»<ref>طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، ج۱.</ref>
 
۶- مرحوم دكتر راميار در نقدي كوتاه بر ادعاهاي مستشرقين نوشته : : «اينها و شايد نظاير بسيارشان هست كه توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شكلي بيرون مي ريزد. آن معارف عاليه قرآن كجا و اين چند تن مرد گمنام يا افسانه اي كجا، اين سخنان بيشتر به شوخيهاي سبك مردم سبك مغز مي ماند تا به سخني جدي و در خور اعتنا»<ref>راميار، محمود، تاريخ قرآن، چاپ ۴، تهران، اميركبير، ۱۳۷۹، ص۱۳۱.</ref>.
 
۷- تنها دلیل مستشرقین درباره ی پیامبر اکرم(ص) استناد به این مسئله است که هم از نظر عقلی مردود است وهم از نظر نقلی هیچ سابقه ی تاریخی براین باورهای با طل وجود ندارد که پیامبر تعالیم الهی را از رهبان مذبور گرفته باشد ؛ اتفاقا راهبان نبوت حضرت را تایید کرده اند ؛ با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که درقرآن وجود دارد غیر ممکن بوده ومحتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد ؛
 
۸- علاوه بر مسیحیان که به پیامبر اعظم وخاتم ایمان آوردند ؛ عده ای از یهود نیز با دیدن نشانه های نبوت وسازگاری آنها با اخبار تورات کهن که تحریف نشده بود به آن حضرت ایمان آورده ودرکنار حضرت به شهادت رسیدند؛<ref>آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ص۳۳۱</ref> اساسا مهاجرت یهود از شامات به جزیره العرب به جهت جستجوی پیامبر خاتم بوده است که درتورات نشانه ومنطقه بعثت اوخبرداده شده بود<ref>بن هشام، سيره النبويه، قاهره، مطبعه مصطفي، اليابي، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۲۲۵.</ref>؛


==نتيجه گيري: ==
== مطالعه بیشتر ==
* ''حیات حکمت وحکومت پیامبر''، دفترتبلیغات اسلامی.
* ''تاریخ پیامبر اسلام''، دکتر آیتی.


پیامبراعظم وخاتم محمد(ص) كه توسط انبيا سابق به رسالت او تصریح شده است موحد وبردین حنیف بود؛ هیچ ارتباطی جز دیدار کوتاهی که در سفری که به همراه عمویش ابوطالب رفته بود با راهبان نداشته است.
== منابع ==
{{پایان پاسخ}}
{{منابع}}


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
{{شاخه
| شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =ادیان و مذاهب
|شاخه فرعی۲ =اسلام
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه =
| تیترها =
| ویرایش =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
}}


1- حیات حکمت وحکومت پیامبر،جمعی از محققان دفترتبلیغات اسلامی
{{پایان متن}}
2-
3- تاریخ پیامبر(ص)اسلام؛ دکتر آیتی .
4-
5- ==منابع==
6- <references />
7- {{شاخه
8- | شاخه اصلی =
9- |شاخه فرعی۱ =
10- |شاخه فرعی۲ =
11- |شاخه فرعی۳ =
12- }}
13- {{تکمیل مقاله
14- | شناسه =
15- | تیترها =
16- | ویرایش =
17- | لینک‌دهی =
18- | ناوبری =
19- | نمایه =
20- | تغییر مسیر =
21- | ارجاعات =
22- | بازبینی =
23- | تکمیل =
24- | اولویت =
25- | کیفیت =
26- }}
27- {{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۳

سؤال

آیا دین حضرت محمد(ص) حاصل ارتباطی بود که با راهبان مسیحی داشت؟

نقش راهبان مسیحی در پیدایش اسلام از شبهاتی است که از سوی برخی مستشرقان مطرح شده‌است. ارتباط پیامبر(ص) قبل از ظهور اسلام، با راهبان مسیحی و یهودی در هیچ منبع تاریخی گزارش نشده است. در حدیثی که از پیامبر نقل شده او دین خود را، همان دین ابراهیم(ع) معرفی نموده و ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی. برخی آیات قرآن نیز به دین پیامبر اشاره کرده و دین او را حنیف و پیرو ابراهیم دانسته است.

بی اساس بودن ادعای ارتباط با راهبان مسیحی

مسئله ارتباط پیامبر با راهبان مسیحی و نقش ایشان در ظهور دین اسلام، توسط برخی مستشرقان مطرح شد که پیامبر اعظم(ص) تحت تعالیم مسیحیان بود، تا اینکه در ۴۰ سالگی این معلومات و آموخته‌ها را با عنوان وحی به مردم اعلام نمود. از این ادعا پاسخ‌هایی داده شده است:

  • در هیچ کتاب معتبر و غیرمعتبر کهن این ادعا مطرح نیست که پیامبر(ص) پیرو دین مسیحی یا یهودی بوده‌است.
  • در منابع مسیحی بویژه در انجیل برنابا، علاوه بر بشارت به آمدن پیامبر(ص) به ویژگیهای او نیز تصریح شده‌است. در این منابع گفته شده پیامبری با دینی استوار و الهی برای نجات انسانها می‌آید: عیسی درباره پیامبر(ص) می‌گوید: نام او شگفت است زیرا خداوند آنگاه که روانش را آفرید او را در فروغی آسمانی گذاشت برای او نامی انتخاب کرد و فرمود: ای محمد شکیبایی پیشه کن من می‌خواهم بهشت و گروه زیادی از آفریدگان که آنها را به تو می‌بخشم به خاطر تو بیافرینم … آنگاه تو را به جهان برای نجات می‌فرستم و پیغمبر خود می‌گردانم. سخن تو راست است و ایمان تو سست نخواهد شد.[۱]
  • حضرت محمد(ص) قبل از بعثت پیرو دین و شریعت ابراهیم(ع) بود. و عده‌ای از بنی‌هاشم و… در مکه معروف به حنفاء بودند. چنان‌که نام پدر پیامبر(ص) عبدالله بود؛ این خود نشانه یکتاپرستی در خاندان پیامبر(ص) است که از دیرباز وجود داشت.
  • در حدیثی از پیامبر(ص) آمده‌است: من به دین حنیف سهل گیر و دین حنیف ابراهیم مبعوث گشته‌ام.[۲]
  • در قرآن به دین پیامبر(ص) اشاره شده است: ﴿قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَیٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۚ؛ بگو: یقیناً پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرد، به دینی پایدار و استوار، دین ابراهیم یکتاپرست حق گرا، و او از مشرکان نبود(انعام:۱۶۱) همچنین آیات ۷۹ و ۱۲۵ سوره انعام، سوره نساء و غیره.. .

نظر اندیشمندان درباره دین پیامبر

دانشمندانی هم با تحلیل شبهه به آن پاسخ گفته‌اند:

  • کنستانتین ویرژیل گئورگیو نویسنده رومانیایی نوشته است: تردیدی وجود ندارد که یکی از هدفهای محمد وحدت نوع بشر در جامعه اسلامی بوده‌است و به همین جهت خداوند اساس دین او را بر ملت ابراهیم گذاشت. ابراهیم نه یهودی بود نه مسیحی و نه بت‌پرست بلکه یک حنیف به شمار می‌آمد و خدای واحد را می‌پرستید.[۳]
  • آیت الله سبحانی در ارتباط با ملاقات پیامبر با راهبان می‌نویسد: ملاقات پیامبر اکرم(ص) با راهب یک موضوع ساده‌ای است ولی مستشرقان پس از قرنها این سرگذشت را دست آویز قرار داده و اصرار دارند که اثبات کنند محمد تعالیم خود را که در ۲۸ سال بعد اظهار کرد در این مسافرت از بحیرا گرفته‌است.[۴] سپس ایشان با ادله ای این نظریه را رد می‌کند.
  • دکتر زرگری نژاد می‌نویسد: آیا از نظر انسان عاقل و اندیشمند می‌توان ملاقاتی کوتاه را که به فرض صحت وقوع، گذرا و شتابزده و به هنگام عبور کاروان روی داده و متن سخنان رد و بدل شده هم جز پیشگوئی رسالت رسول خدا حاوی سخن دیگری نیست مبنای تکوین آئین گسترده اسلام در اندیشه پیامبر بداند؟.[۵] برخی مستشرقین تلاش بی ثمر و متروک بعضی از علمای مسیحی قرون وسطی را زنده کردند و مدعی شدند که پیامبر اسلام، مبانی دین خودش را از دو راهب مسیحی اخذ کرده‌است.[۶]
  • دکتر رامیار در نقدی کوتاه بر ادعاهای مستشرقین نوشته: اینها و شاید نظایر بسیارشان هست که توسط معاندان و خبرسازان هر روز به شکلی بیرون می‌ریزد. آن معارف عالیه قرآن کجا و این چند تن مرد گمنام یا افسانه‌ای کجا، این سخنان بیشتر به شوخی‌های سبک مردم سبک‌مغز می‌ماند تا به سخنی جدی و در خور اعتنا.[۷]
  • تنها دلیل مستشرقین درباره پیامبر اکرم(ص) استناد به این مسئله است که هم از نظر عقلی مردود است و هم از نظر نقلی هیچ سابقه تاریخی بر این باورهای باطل وجود ندارد که پیامبر تعالیم الهی را از راهبان گرفته باشد؛ اتفاقا راهبان نبوت حضرت را تأیید کرده‌اند؛ با یک دیدار کوتاه امکان فراگیری تعالیم معنوی ژرف که در قرآن وجود دارد غیرممکن بوده و محتوای آیات الهی با این ادعاهای سبک سازگاری ندارد.
  • علاوه بر مسیحیان که به پیامبر ایمان آوردند؛ عده ای از یهود نیز با دیدن نشانه‌های نبوت و سازگاری آنها با اخبار تورات کهن که تحریف نشده بود به آن حضرت ایمان آورده و درکنار حضرت به شهادت رسیدند.[۸] اساساً مهاجرت یهود از شامات به جزیره العرب به جهت جستجوی پیامبر خاتم بوده‌است که در تورات نشانه و منطقه بعثت او خبرداده شده بود.[۹]

با توجه به اینکه همة کتب آسمانی منشأ وحیانی دارند، وجود تعالیم مشابه در کتاب‌های آسمانی دلیل بر این نمی‌شود که قرآن از تورات یا انجیل نسخه‌برداری‌شده است؛ بلکه طبع مسئله اقتضا می‌کند که باید شباهت‌هایی در آموزه‌های آن‌ها وجود داشته باشد اگر این شباهت‌ها در این کتابها وجود نمی‌داشت دلیل بر این می‌شد که این کتابها از یک مبدأ صادر و نازل نشده‌اند. افزون بر همه اینها تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) و چگونگی بعثت و گرفتن وحی و تبلیغ آن به مردم به‌قدری روشن است که هرگونه تأثیرپذیری پیامبر و دین او از هر دین و فرهنگی خارج از محدوده وحی الهی را نفی میکند و حتی در حد احتمال و تصور هم این پدیده قابل‌قبول نیست؛ زیرا دین اسلام و آموزه‌های آن در برابر دو دین یهودیت و مسیحیت قرار گرفت و آموزه‌ها و تعالیم انحرافی آن‌ها را مردود شمرد و درعین‌حالی یهود و نصارا برای شکست و تضعیف دین جدید محمد(ص) از هر وسیلهای استفاده می‌کردند؛ ولی هرگز در راستای مقابله با پیامبر(ص) نتوانستند ادعا کند که پیامبر اسلام از دین یهودیت یا مسیحت مطالبی را جمع‌آوری نموده و به‌عنوان وحی به خورد مردم می‌دهند. اگر چنین چیزی ممکن بود قطعاً یهودیان و مسیحیان آن زمان دست کم در حد احتمال به آن دامن میزدند.


مطالعه بیشتر

  • حیات حکمت وحکومت پیامبر، دفترتبلیغات اسلامی.
  • تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی.

منابع

  1. انجیل برنابا، فصل ۹۷، ص ۱۷–۱۳.
  2. ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه و النشر، ج۱، ص۱۹۲، ۱۴۰۵ق.
  3. کونستان، ویرژل، گیورگیو، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، امیر کبیر، ۱۳۴۳، ص۶۹.
  4. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، بی جا، مؤسسه مطبوعاتی دارالتبلیغ، ۱۳۴۵، ج۱، ص۱۴۲.
  5. زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲۱۰.
  6. زرگری نژاد، غلام حسین، تاریخ صدر اسلام، چاپ اوّل تهران، نشر سمت، ۱۳۷۸، ص۲۰۸.
  7. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، چاپ ۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹، ص۱۳۱.
  8. آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ص۳۳۱.
  9. بن هشام، سیره النبویه، قاهره، مطبعه مصطفی، الیابی، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۲۲۵.