فایده‌های خودشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


== خودسازی ==
== خودسازی ==
 
{{اصلی|خودسازی}}


خودشناسی مقدمه خودسازی است. تا وقتی انسان از شناخت صفات و ویژگی‌های مثبت یا منفی خود غافل باشد، نمی‌تواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم نخست در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات، استعدادها، و انواع گرایش‌های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.<ref>شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران سروش، ۱۳۸۰، ص۷۲.</ref>
خودشناسی مقدمه خودسازی است. تا وقتی انسان از شناخت صفات و ویژگی‌های مثبت یا منفی خود غافل باشد، نمی‌تواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم نخست در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات، استعدادها، و انواع گرایش‌های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.<ref>شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران سروش، ۱۳۸۰، ص۷۲.</ref>

نسخهٔ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۴۳

سؤال

فایده‌های خودشناسی چیست؟


ضرورت خودشناسی اخلاقی

برای روشن شدن بحث به مثال زیر توجه فرمائید. فرض کنید در یک فرصت طلایی و استثنایی به بازاری راه یافتید و در آن بازار به شما بگویند کالاهای این بازار ارزان‌ترین و با کیفیت‌ترین هستند. هر قدر که بخواهید می‌توانید خرید کنید. از این خبر بسیار خوشحال می‌شوید، سپس دست توی جیب خود می‌برید و مقداری پول برمی‌دارید (بدون توجه به کل سرمایه و نوع کالا) و با آن خرید می‌کنید، وقتی که از بازار خارج شدید دوستتان به شما می‌گوید پس چرا بنجل خریدید کم خرید کردید؟ شما می‌گویید پول کم داشتم دوستتان می‌گوید شما پیش از این پول داشتید بعد جیب‌هایتان را بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که شما با یک دهم پول خود خریده کرده‌اید و تازه اصلاً به ارزش کالا هم توجه نداشته‌اید. آری خودشناسی یعنی اینکه در بازار دنیا اول با کل سرمایه خود آشنا شده و کالا را خوب انتخاب کنی؛ و چقدر زشت و قبیح است کسی از این بازار مقداری خاکروبه و آشغال خریداری کند (هدر دادن سرمایه وجودی و الهی). کسی که از ابعاد وجودی خود (جسم و روح) خبر ندارد، فردی که از ابعاد شخصیت خود (جسمی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، دینی و اجتماعی و…) بی‌خبر است، انسانی که از قدرت اراده و اختیار خود غافل است یا جایگاه و شأن خدایی و کرامت انسانی خود را به فراموشی سپرده است قطعاً به خودشناسی دست نیافته است و بهایی سنگین بخاطر زندگی حیوانی خود خواهد پرداخت.

در ذیل به دلائل وجوب خودشناسی (روایی، عقلی، بدیهی و…) اشاره می‌کنیم، نکاتی که هر کدام پاسخ می‌دهد که چرا ما باید خود را بشناسیم.

توجه به خویش

یکی از فایده‌های خودشناسی توجه به خویش است. لذت‌های مادی توجه انسان را به خود جلب کرده و باعث می‌شود انسان کمتر به خود توجه کند و بیشتر به بیرون از خود بپردازد. این امر از خودآگاهی ما می‌کاهد و او را از رشد باز می‌دارد؛ چراکه مقدمه رشد، خودآگاهی است. غافل شدن از خود و تنها پرداختن به لذت‌های مادی انسان را از سعادت ابدی محروم می‌کند.[۱]

پرورش تن و روان

رشد و پرورش جسم و روح، از فایده‌های خودشناسی شمرده شده است. انسان دارای دو بعدِ جسمانی و روحانی است و برای رسیدن به کمال نیاز دارد به پرورش هر دو بپردازد. عدم توجه به هر کدام باعث انحراف‌ها و فسادهایی می‌شود، که سیر انسان به سوی کمال را متوقف یا کند می‌کند.[۲] بدون شناخت خود، نمی‌توان به رشد و پرورش جسم و روح پرداخت.

۳. حبّ ذات: ما موجودی هستیم که دارای ادراک و شعور و فطرتاً دارای حب ذات می‌باشیم و از این نظر آثار متعلق به خود را دوست می‌داریم؛ کاملاً طبیعی است که به خود بپردازیم و توجه به خویشتن برای ما اصالت داشته باشد و در صدد شناخت کمالات خویش و شناسایی طریق وصول به آن برآییم. پس درک خودشناسی نیازی به دلیل پیچیده عقلی یا تعبدی ندارد. (عدم توجه به خویشتن انحراف آمیز و ناسازگار با مقتضیات فطرت انسانی است و این بزرگ‌ترین ناهنجاری و بیماری معنوی است)

خودسازی

خودشناسی مقدمه خودسازی است. تا وقتی انسان از شناخت صفات و ویژگی‌های مثبت یا منفی خود غافل باشد، نمی‌تواند به اصلاح خود بپردازد؛ پس قدم نخست در راه سازندگی شخصیت این است که با صفات، استعدادها، و انواع گرایش‌های خودآگاه و ناخودآگاه خود آشنا شود.[۳]


اگر خودشناسی کامل صورت بگیرد، انسان به نقص‌ها و عیب‌ها و خودخواهی خود اعتراف می‌کند اما این حالت در او «مقایسه با دیگران و یأس از خودسازی» ایجاد نمی‌کند و باعث وحشت از شناخت نقائص خود نمی‌شود چرا که او در کنار این عیوب، استعدادهای مثبت خود، امتیازات و فضایل اخلاقی خود را می‌شناسد. این شناسایی از یک سو کمک می‌کند که این استعدادهای مثبت را بارورتر سازد و از سوی دیگر چون از عیوب خود نیز باخبر است، صفات مثبتش باعث غرور و فخرفروشی اش نمی‌شوند.

شناخت امیال باطنی: انسان دارای امیال باطنی غرائز، عواطف، انفعالات و احساسات است، در غرائز با حیوانات مشترک است و در پی برطرف کردن نیازهای حیاتی و فیزیولوژی خود است؛ در عواطف بحث از روابط انسان است؛ و در انفعالات سخن از کشش‌های منفی است. مثلاً هنگام احساس ضرر یا امر ناخوشایند، یا فرار می‌کند یا طرد می‌کند. احساسات از سه مورد بالا شدیدتر است و تنها به انسان اختصاص دارد. مثل احساس تعجب، عشق، پرستش. امیال گاهی با هم ترکیب می‌شوند. {گل سر سفره باشد (احساس) و انسان مشغول تناول غذا باشد (غرائز)} و گاهی امیال با هم تعارض دارند مثل میل به راحت طلبی و میل به پیشرفت. انسانی که از این شناخت برخوردار است و هدف کمال را در مقابل خود در نظر گرفته است مسلم است که استعدادهای مثبت خودش را بسیج می‌کند تا از عقب ماندن و درجا زدن جلوگیری کند؛ لذا هرگاه دو میل او با هم تعارض پیدا کردند میلی را انتخاب می‌کند که لذت آور، پایدار و کمال آور باشد (هر سه با هم). حال اگر به خودشناسی کافی دست پیدا نکرده باشد مثل برخی از غربی‌ها می‌گوید در تعارض، میلی را انتخاب می‌کنیم که از تبلیغ بیشتر یا هیجان زیادتری برخوردار باشد و این یعنی سقوط اخلاقی.

۷. راه خداشناسی: قرآن شریف یکی از راه‌های خودشناسی را سیر در أنفس و آفاق معرفی کرده است. {{قرآن|سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ[۴] یعنی «بزودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟» در آیه دیگر می‌فرماید: ﴿وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنِینَ وَ فِی أَنْفُسِکُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ[۵] یعنی «و در زمین آیاتی برای پویندگان یقین است و در وجود شما نیز آیاتی است آیا نمی‌بینید.»

از سوی دیگر خداوند در آیه ای فراموشی خود لازمه فراموش کردن خدا و به منزله عقوبت این فراموشی معرفی می‌کند ﴿و لا تَکُونُوا کَالَّذیِنَ نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُم أَنفُسَهُم[۶] یعنی «مانند کسانی نباشید که خود را فراموش کردند، پس خدا هم خودشان را از یادشان برد.[۷]»

آثار خودشناسی

  1. شناخت دیگران راحت تر می‌شود (میزان الحکمه، معرفه النفس) و از غرور به صفات خوب و یأس از صفات بد جلوگیری می‌کند (پذیرش خود).
  2. نزدیک شدن به راه نجات و رسیدن به فوز اکبر (میزان الحکمه، معرفه النفس).

۳. امیدبخش است، انسان پی می‌برد که شخصیت گشوده قابل تغییر است.[۸]

  1. مبارزه با نفس (کسی که جاهل است، اهمکال کاری می‌کند) هر قدر دانش بیشتر شود، اهتمام به خود و اصلاح خویش بیشتر می‌شود.
  2. شناخت خداوند: من عرف نفسه فقد عرف ربَّه (میزان الحکمه، المعرفه)
  3. کرامت نفس: کسی که ارزش خود را بشناسد خود را به پستی نمی‌اندازد و در ردیف حیوانات قرار نمی‌دهد.
  4. خودسازی صحیح شکل می‌گیرد.

۸. زمینه ای برای خودپذیری است (سازگاری شخصی زمینه سازگاری با دیگران نیز می‌شود)[۹]


مطالعه بیشتر

  1. به سوی خودسازی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، قم مؤسسه امام خمینی.
  2. خودشناسی برای خودسازی، استاد مصباح یزدی، مؤسسه در راه حق.
  3. عوامل کنترل غرائز، آیت الله حسین مظاهری، تهران مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر.
  4. خلاصه معراج السعاده، (اثر شیخ عباس قمی) مؤسسه در راه حق.
  5. اصول و روش‌های تربیت در اسلام، دکتر سیداحمد احمدی، مؤسسه انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد).

منابع

  1. به سوی خودسازی، ص۱۹.
  2. به سوی خودسازی، ص۱۹.
  3. شرفی، محمد رضا، جوان و نیروی چهارم زندگی، تهران سروش، ۱۳۸۰، ص۷۲.
  4. فصلت/ ۵۳.
  5. الذاریات/ ۲۱و۲۰.
  6. الحشر/۱۹
  7. اکبری، محمود، خود و ناخود، قم انتشارات مؤسسه فرهنگی سماء، ۱۳۸۱، ص۳۷ ۳۶، (اقتباس).
  8. جوان و نیروی چهارم زندگی، ص۷۲.
  9. جوان و نیروی چهارم زندگی، ص۷۲.