ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهلبیت(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = |
نسخهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۰
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
ارزیابی روایات تطبیق آیات بر اهلبیت(ع)
تطبیق آیات بر اهلبیت(ع) یا دیگران را امری عقلایی و لازمه قاعده جری و تطبیق دانستهاند.
هزاران روایات وجود دارد که در آنها الفاظ و آیات قرآن بر اهلبیت و ولایت آنها تطبیق داده شده است. بسیاری از این روایات قابل قبول بوده و مورد استناد قرار گرفته است. با این حال محققان، بسیاری از این روایات را نپذرفتهاند؛ زیرا برخی روایات به جهت سند اشکال دارند و افرادی در سند آنها وجود دارند که در کتابهای معتبر رجالی، متهم به غلو و فساد عقیده هستند.
عالمان شیعه، علاوه بر مشکلات سندی، به مشکلات محتوایی نیز معتقدند؛ برخی مخالف نص و ظاهر آیات و برخی را توهین به اهلبیت به شمار آوردهاند. همچنین بعضی از این روایات، مخالف قواعد ادبی و یا مخالف واقعیتهای تاریخی دانست شدهاند.
محققان معتقدند برخی افراد برای بدنام کردن اهلبیت احادیثی را جعل کردهاند. عالمان شیعه برای دوری از این جعلیات، تلاش بسیاری کردهاند تا ناخواسته، اهداف غالیان تحقق نیابد. شیخ صدوق از عالمان بزرگ شیعه، اخبار تطبیق آیات بر اهلبیت و دشمنان اهلبیت را یکی از مواضعی دانسته که مخالفان مکتب اهلبیت از آن سوء استفاده کردهاند.
اصل تطبیق آیات بر اهلبیت(ع)
محققان معتقدند اصل تطبیق آیات بر اهلبیت یا دیگران، یک امر عقلایی بوده و لازمه قاعده جری و تطبیق است. علامه طباطبایی، در کتاب قرآن در اسلام آورده:
« | قرآن؛ کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته، مانند حال منطبق میشود. بنابر این هرگز مورد نزول آیهای مخصص آن آیه نخواهد بود. اگر آیهای که درباره شخص یا اشخاص معینی نازل شده، در مورد نزول خود منجمد نشده، به هر موردی که صفات و خصوصیات با مورد نزول آیه شریک است، سرایت خواهد نمود. | » |
محققان معتقدند که جری و انطباق از ویژگیهای منحصر به فرد قرآن نیست، بلکه موارد بسیاری از جمله قانون کشورها نیز این ویژگی را دارا هستند.
آیات انطباق یافته بر اهلبیت(ع) در روایات تفسیری
روایات بسیاری وجود دارد که در آنها الفاظ و آیات قرآن بر اهلبیت و ولایت آنها تطبیق داده شده است. طبق تحقیقی که در مورد روایات تطبیق به انجام رسیده، مجموع این دسته از روایات به دو هزار و یکصد و سی روایت میرسد.[۱] [یادداشت ۱]
براساس این تحقیق تعداد احادیث نقل شده از پیامبر(ص) و هر یک از ائمه(ع) به تفکیک به این شرح است:
نام معصومان | تعداد روایات تطبیق دهنده
آیات بر معصومان |
---|---|
پیامبر اسلام(ص) | ۱۹۰ |
امام علی(ع) | ۱۳۶ |
امام حسن(ع) | ۲۱ |
امام حسین(ع) | ۶ |
امام سجاد (ع) | ۴۰ |
امام باقر(ع) | ۷۱۳ |
امام صادق(ع) | ۸۲۰ |
امام موسی کاظم(ع) | ۶۹ |
امام رضا(ع) | ۹۲ |
امام جواد(ع) | ۴ |
امام هادی(ع) | ۲ |
امام حسن عسکری(ع) | ۳۴ |
امام زمان (عج) | ۳ |
درباره وضعیت سندی این روایات، طی تحقیقی که به عمل آمده،[۱] تعداد نهصد و پنجاه و یک روایت به صورت مقطوع السند یا مرسل و یک هزار و یکصد و هفتاد و نه روایت به صورت مستند نقل شده است. [۲]
محققان، بسیاری از این روایات را دارای مشکل دانستهاند؛ در سندِ ششصد و چهل و نُه روایت از این روایات، افرادی وجود دارند که در کتابهای معتبر رجالی، متهم به غلوّ و فساد عقیده هستند.[۲] برخی از آنها مخالف نص و ظاهر آیات است. برخی در واقع توهین به اهلبیت به شمار میآید. بعضی از آنها مخالف قواعد ادبی و برخی مخالف واقعیتهای تاریخی هستند.[۳] البته این مخالفتها، منافاتی با پذیرش برخی از این روایات ندارد.
علت تطبیق آیات بسیار بر اهلبیت(ع)
محققان در مورد اینکه چرا در روایات، آیات زیادی از قرآن بر امامان، تأویل و تطبیق شده، معتقدند پس از رحلت پیامبر اسلام(ص)، مسئله خلافت و ولایت، مهمترین موضوع سیاسی و مذهبی بود. جریان حق و باطل در این دوره، روشنترین نمود خود را در جریان درگیری بین طرفداران اهلبیت و مخالفان آنها داشته است. در چنین شرایطی، امامان شیعه، آیاتی از قرآن را بر جریانات زمان خویش منطبق ساختند.
مواردی از روایات جعلی
محققان معتقدند برخی برای بدنام کردن اهلبیت احادیثی را جعل کردند. عالمان شیعه برای دوری از جعلیات در بخش مباحث جری و تطبیق، تلاش بسیاری کردهاند تا ناخواسته، اهداف غالیان تحقق نیابد.
شیخ صدوق از عالمان بزرگ شیعه در کتاب عیون اخبار الرضا آورده اخبار تطبیق آیات بر اهل بیت و دشمنان اهل بیت را یکی از مواضعی دانسته که مخالفان مکتب اهل بیت از آن سوء استفاده کردهاند.
محققان مواردی از روایات جعلی را ذکر کردهاند:
- در روایاتی، منظور از «انسان» در آیات ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالهََا* وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا* وَ قَالَ الْانسَانُ مَا لهََا؛ هنگامى كه زمين شديداً به لرزه درآيد،
و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد! و انسان مىگويد: «زمين را چه میشود﴾(زلزلة:۱-۳) را امام علی(ع) دانسته است. در برخی روایات توضیح داده که زمین لرزهای در زمان خلافت ابوبکر واقع شد. ابوبکر، عمر و عثمان نتوانستند کاری کنند، به علی(ع) رجوع کردند، آن حضرت پای خود را بر زمین کوبیدند و به زمین گفتند: تو را چه شده؟! و زمین ساکت شد![۵] در سند مربوط به این تطبیق، غلات و ضعفایی چون ابوعبداللّه رازی، محمد بن سنان، ابراهیم بن اسحاق نهاوندی و حسن بن محمد بن جمهور، همراه با تعدادی از راویان مجهول، وجود دارند.
- در روایات دیگری آمده است که مراد از (الثَّقَلانِ) در آیهٔ ﴿سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلان؛ اى گروه جن و انس بزودى بحساب كار شما خواهيم پرداخت.﴾[۶] قرآن و اهل بیت است.[۷] در سندِ روایاتی که این تفسیر را عرضه کرده، محمد بن عیسی یقطینی، غالی و آبان بن عثمان، فاسد المذهب هستند.
- در روایاتی آمده که مراد از بنیاسرائیل در قرآن، اهلبیت پیامبر(ص) هستند و در آن، توضیح داده شده که اسرائیل در لغت به معنای بندهٔ خدا (عبداللّه) است و اهلبیت، فرزندان پیامبر هستند و نام پدر پیامبر عبداللّه بوده است.
پیوند به بیرون
- این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علیاکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ زهرا حسینی، جمعآوری روایات تطبیق در تفاسیر روایی شیعه و…، (پایاننامه کارشناسی ارشد).
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ زهرا حسینی، جمعآوری روایات تطبیق در تفاسیر روایی شیعه و…، (پایاننامه کارشناسی ارشد).
- ↑ . برای مطالعه بیشتر ر.ک. محمد کاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن.
- ↑ . ر.ک. بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۳۹ به نقل از عیون الاخبار، ص۱۶۸ و ۱۹۶.
- ↑ . ر.ک. تفسیر برهان، ج۴، ص۴۹۳ و ۴۹۴.
- ↑ . سورهٔ الرحمن (۵۵)، آیهٔ ۳۱.
- ↑ . ر.ک. تفسیر برهان، ج۴، ص۲۶۷.
- ↑ این تعداد براساس کتابهایی مانند تفسیر برهان و نور الثقلین، بیشتر نیز میگردد؛ به نحوی که مجموع روایات تطبیق در تفسیر برهان به یازده هزار و هشتصد و شصت و چهار و در تفسیر نورالثقلین به سیزده هزار و پانصد و هفتاد و دو روایت میرسد.