امام علی(ع) و نهی از دشنام به دشمن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


* زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با صبر و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.  
* زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با صبر و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.  
*بعد از پایان یافتن جنگ جمل، صفیه زن عبدالله بن خلف، علی(ع) را دید و فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود. مردی از قبیله ازد به او گفت: به خدا نباید این زن جان از‌دست ما به در برد. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. <ref>عزالدین ابن‌اثیر، همان، ج۱۰، ص۸–۹.</ref>
*بعد از پایان یافتن جنگ جمل، صفیه زن عبدالله بن خلف، علی(ع) را دید و فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود. مردی از قبیله ازد به او گفت: به خدا نباید این زن جان از‌دست ما به در برد. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. <ref>ابن‌جوزی، المنتظم،‏ ۱۴۱۲ق،  ج۵، ص۹۳،</ref>
== منابع ==
== منابع ==
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۰

سؤال

نهی از دشنام به دشمن به‌جهت امام علی(ع)

امام علی(ع) یاران خویش را از ناسزاگویی و دشنام حتی به دشمن باز می‌داشت:

  • در جنگ صفین «حجر بن‌ عدی» و «عمرو بن‌ حمق» که از یاران امام علی(ع) بودند، به سپاه شام و معاویه ناسزا گفتند. امام اطلاع یافت و فرمود: دوست ندارم دشنام‌گو باشید. اما اگر چگونگی کردار آنان را بیان کنید و وضع و حال آنان را به زبان آورید، در گفتار به درستی نزدیک‌تر خواهید بود. به جای دشنام دادن به آنان بگوئید: بار خدایا از ریخته شدن خون ما و خون آنان جلوگیری فرما و بین ما و آنان اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست رهبری کن، تا آن کس که به حق، نادان است، آن را بشناسد.[۱]
  • ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه نقل کرده که امام(ع) دوست نداشت کسی به اهل شام فحش و سخنان زشت بگوید ولی از این‌که از آن‌ها اظهار برائت و بیزاری کند، کراهتی نداشت.[۲]

براساس منابع تاریخی، افرادی به امام توهین کرده، ناسزا می‌گفتند، اما حضرت با صبر از این افراد می‌گذشت:

  • در نهج‌البلاغه نقل شده که امام عی(ع)، اصحاب خویش را موعظه فرمود، یکی از خوارج به شگفت آمد و گفت: خدا این کافر را بکشد، چقدر می‌فهمد. مردم برخاستند تا او را بکشند. امام فرمود: رهایش کنید. پاسخ ناسزاگويى، ناسزاست، يا گذشت از گناه‏.[۳]
  • زنی به آن حضرت دشنام داد، حضرت با صبر و بزرگواری برخورد کرد و جواب دشنام وی را نداد.
  • بعد از پایان یافتن جنگ جمل، صفیه زن عبدالله بن خلف، علی(ع) را دید و فریاد زد: ای علی! ای کشنده خویشان و دوستداران…! خداوند فرزندان تو را یتیم کند. علی(ع) چیزی نفرمود. مردی از قبیله ازد به او گفت: به خدا نباید این زن جان از‌دست ما به در برد. علی(ع) از گفته آن مرد خشمگین شد و فرمود خموش! پرده دری مکن! به خانهٔ کسی داخل مشو، هیچ زنی را میازار حتی اگر دشنام دهد و عِرض و ناموس شما را ناسزا گوید. [۴]

منابع

این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.

  1. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۶، ص۴۲۸؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۸۱.
  2. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۱، ص۲۱.
  3. نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ۴۲۰، ص۷۳۰.
  4. ابن‌جوزی، المنتظم،‏ ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۹۳،