تفاوت ولایت فقیه با ولایت امام معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} اگرولی فقیه داراي تمام اختيارات امام معصوم و پ...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۰

سؤال

اگرولی فقیه داراي تمام اختيارات امام معصوم و پيامبر اکرم(ع) مي باشد. با این وجود ,جايگاه امام زمان(عج) در اين ميان چيست؟

تفاوت ولايت فقيه با ولايت امام معصوم(ع) ولايت فقيه چند تفاوت عمده با ولايت امام معصوم(ع) دارد که به اختصار بدان اشاره مي کنيم. ۱. ولايت فقيه در طول ولايت امام معصوم(ع)؛ يکي از تفاوت هاي اساسي ولايت فقيه و ولايت امام معصوم(ع) آن است که ولايت فقيه در طول ولايت امامان معصوم(ع) قرار دارد به اين معنا که ولي فقيه، ولايت خود را از ناحيه امام معصوم(ع) گرفته و نائب و منصوب از ناحيه ايشان مي باشد تعابيري که در روايات به کار رفته است , تعابيري همچون «فانّهم حجتي عليکم و انا حجه الله عليهم»،}}[۱] «فانّي قد جعلته حاکماً عليکم»،[۲] «خلفائي»[۳] و مانند آن بيانگر اين نکته است.

بر اين اساس، ولايت فقيه و ولايت امام معصوم(ع) در يک رديف قرار نداشته و هم عرض نيستند بلکه ولايت فقيه جامع الشرايط از ولايت امام معصوم(ع) نشأت گرفته و در طول آن بوده و با واسطه ايشان، منصوب از سوي خداوند مي باشد. در حالي که امام معصوم(ع) به طور مستقيم از سوي خداوند منصوب شده است.

۲. تفاوت در حيطه ولايت؛ ولايت فقيه از نظر حيطه ولايت با ولايت امام معصوم(ع) متفاوت است زيرا ولايت فقيه تنها در محدوده ولايت تشريعي است و ولايت تکويني را در بر نمي گيرد اما ولايت امام معصوم(ع) شامل ولايت تشريعي و تکويني هر دو مي شود. توضيح اينکه ولايت بر دو قسم است؛ ولايت تکويني و ولايت تشريعي.

ولايت تکويني به معناي تصرف در نظام خلقت و قانون مندي هاي مربوط به طبيعت است که اساساً مربوط به خداي متعال است که خالق هستي در نظام خلقت و قوانين حاکم برآن است و خداوند اين ولايت را به پيامبر اکرم و امامان معصوم(ع) عطا نموده است[۴] پس ولايت تکويني يعني سرپرستي موجودات جهان و عالم در خارج و تصرف عيني داشتن در آنهاست.[۵]

قسم دوم ولايت تشريعي است که به معناي ولايت در محدوده تشريع و تابع قانون الهي است اين ولايت از امور اعتباري و قراردادي است.[۶]

ولايتي که در ولايت فقيه مطرح است، ولايت تشريعي است که امري اعتباري است و خداوند متعال به افراد داراي صلاحيت واگذار نموده است و ولايت تکويني مربوط به پيامبر اکرم و امامان معصوم(ع) است و ولي فقيه در اين حيطه ولايتي ندارد.

۳. تفاوت در گستره ولايت؛ يکي ديگر از تفاوت هاي ولايت فقيه با ولايت امام معصوم(ع) ، تفاوت در گستره ولايت است بدين معنا که ولايت فقيه تنها امور اجتماعي را در بر مي گيرد و شامل امور شخصي و فردي افراد نمي شود, در حالي که ولايت امام معصوم(ع) هم امور شخصي و فردي افراد را شامل مي شود و هم امور اجتماعي را، حضرت امام (ره) در اين باره فرمودند: «آنچه براي پيامبر اکرم و امام صلوات الله عليهما از جهت ولايت و حکومت ثابت شده است براي فقيه ثابت است اما اگر براي ايشان ولايتي غير از اين جهت ثابت باشد، براي فقيه ثابت نيست پس اگر بگوييم که معصوم(ع) در اموري مانند طلاق زن يا فروش اموال يا گرفتن اموال از فردي ولو بدون مصلحت، ولايت دارد، چنين ولايتي براي فقيه ثابت نيست».[۷]

بنابر این , منظور از اينکه ولي فقيه تمامي اختيارات پيامبر اکرم و امامان معصوم(ع) را دارا است، تمام اختيارات در امر حکومت و اداره امور جامعه است نه به طور مطلق در تمام امور و لو اموري که مربوط به شخص ايشان بوده يا از اختيارات خاص ايشان محسوب مي گردد علاوه بر اينکه در اينجا بحث از فضايل و مقامات معنوي نيست زيرا هيچ کس در اين زمينه با معصومين(ع) قابل مقايسه نيست، آنچه بحث ولايت اعتباري و اداره امور حکومت و کشور است که در اين زمينه تفاوتي ميان اختيارات ولي فقيه با ايشان نيست زيرا معقول نيست که اداره امور جامعه اسلامي را به فقيه بسپاريم اما اختيارات لازم را در اين زمينه در اختيار او قرار ندهيم. امام (ره) در اين باره فرمودند: «اين توهم که اختيارات حکومتي رسول اکرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود، يا اختيارات حکومتي حضرت امير(ع) بيش از فقيه است، باطل و غلط است. البته فضايل حضرت رسول اکرم(ص) بيش از همه عالم است؛ و بعد از ايشان فضايل حضرت امير(ع) از همه بيشتر است؛ لکن زيادي فضايل معنوي، اختيارات حکومتي را افزايش نمي دهد. همان اختيارات و ولايتي که حضرت رسول و ديگر ائمه، صلوات اللَّه عليهم، در تدارک و بسيج سپاه، تعيين ولات و استانداران، گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختيارات را براي حکومت فعلي قرار داده است؛ منتها شخص معيني نيست، روي عنوانِ «عالم عادل» است.[۸]

بنابراين، اينکه ولي فقيه تمام اختيارات حکومتي امام معصوم(ع) را دارا باشد هيچ منافاتي با ولايت مطلقه امام زمان(عج) ندارد و به هيچ عنوان ولي فقيه، را در رديف ايشان قرار نمي دهد بلکه ولايت فقيه، پرتو و شعاعي از ولايت امام زمان(عج) بوده و ولايت خويش را از ايشان گرفته و منصوب از ناحيه ايشان مي باشد. آيا هيچگاه وجود شعاع و اشعه خورشيد ما را بي نياز از منبع نور و سرچشمه روشنايي مي کند؟ ولايت فقيه و ولايت امام زمان(عج) در عرض هم قرار ندارند و در يک رديف نيستند تا ولايت فقيه، ما را در عصر غيبت از ولايت امام زمان(عج) بي نياز کند بلکه در عصر غيبت و عدم ظهور امام، فقيه جامع الشرايط تنها اختيارات حکومتي و اداره امور جامعه را از سوي ايشان عهده دار مي گردد و در راستاي اجراي احکام اسلام به ميزان توانايي خويش تلاش مي نمايد و البته عنايات امام زمان(عج) نيز شامل ايشان و جامعه اسلامي خواهد شد. اما برپايي حکومت جهاني اسلام و بر افراشتن حکومت عدل جهاني در سراسر گيتي و به فعليت ساختن تلاش تمام انبياء و پيامبر اکرم و امامان معصوم(ع) ، نيازمند ولايت مطلقه الهي و حضور انسان کامل و مظهر تام خليفه اللهي است و بدون وجود و ظهور ايشان اين امر محقق نخواهد شد و اين اراده الهي است که {{قرآن|و نريد ان نمنّ علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين[۹]؛ و ما اراده کرديم که بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم» و اگر خداوند متعال اراده فرموده ﴿هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کلّه ولو کره المشرکون[۱۰]؛ او کسي است که رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را برهمه اديان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند».

اين مهم، جز با ظهور امام زمان(عج) محقق نخواهد شد و او خواهد آمد تا حق به پيروزي رسيده و جلوه باطل از بين برود ﴿و قل جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقاً[۱۱]؛ بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت، که باطل از بين رفتني است». و بدون ظهور او عدل و قسط در جهان حاکم نخواهد شد.

پيامبر گرامي اسلام فرمودند: «طوبي لمن ادرک زمانه و به يفرّج الله غم الامّه حتي يملاها قسطاً و عدلاً؛ خوشا به حال کساني که زمانش را درک کنند، خداوند به برکت وجود او براي مسلمانان گشايش ايجاد مي کند تا اينکه زمين را پر از عدل و داد مي سازد».[۱۲]


منابع

  1. حر عاملي، وسائل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج۱۸، ص۱۰۱.
  2. همان، ج۱۸، ص۹۹.
  3. همان، ج۱۸، ص۱۰۱.
  4. مصباح يزدي، محمدتقي، نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ۱۳۷۸ش، ص۷۹.
  5. جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسرا، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۳.
  6. همان، ص۱۲۴.
  7. موسوی خميني، سيد روح الله، البيع، قم، اسماعيليان، ج۲، ص۴۸۹.
  8. موسوی خميني، سيد روح الله، ولايت فقيه، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، ۱۳۷۷ش، ص۵۰ و ۵۱.
  9. قصص / ۵.
  10. صف / ۹.
  11. اسرا / ۸۱.
  12. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج۵۱، ص۷۶، ح۳۱.