عذاب سامری: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پاسخ}}'''عذاب سامری''' بر اساس [[قرآن]]، مبتلا شدن [[سامری]] به بلایی بود، که در آن به مردم می‌گفت «به من دست نزنید».<ref>سوره طه: ۹۷.
{{پاسخ}}'''عذاب سامری''' بر اساس [[قرآن]]، مبتلا شدن [[سامری]] به بلایی بود، که در آن به مردم می‌گفت «به من دست نزنید».<ref>سوره طه: ۹۷.


</ref> عبارت {{عربی|لَا مِساسَ|ترجمه=به من دست نزنید}} در آیه ۹۷ [[سوره طه]]، به صورت‌های تفسیر شده است:
</ref> عبارت {{عربی|لَا مِساسَ|ترجمه=به من دست نزنید}} در آیه ۹۷ [[سوره طه]]، به صورت‌های مختلفی تفسیر شده، که برخی از آنها عبارتند از:


* '''بیماری واگیر''': در برخی روایات، عذاب سامری به بیماری واگیر تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]]، مفسر قرآن، این تفسیر را به شرط صحیح بودن سند حدیث، خوب شمرده است.<ref>طباطبائی، ۱۳۷۴، ج‏۱۴، ص۲۷۶.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]]، دیگر مفسر قرآن، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا می‌شد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۱۶، ص۶۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref>
* '''بیماری واگیر''': در برخی روایات، عذاب سامری به بیماری واگیر تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]]، مفسر قرآن، این تفسیر را به شرط صحیح بودن سند حدیث، خوب شمرده است.<ref>طباطبائی، ۱۳۷۴، ج‏۱۴، ص۲۷۶.</ref> به گفته [[فضل بن حسن طبرسی|فضل بن حسن طَبْرِسی]]، دیگر مفسر قرآن، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا می‌شد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۱۶، ص۶۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.</ref>
خط ۱۲: خط ۱۲:
== آیه و ترجمه ==
== آیه و ترجمه ==
{{قرآن بزرگ|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
{{قرآن بزرگ|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
| ترجمه = [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که [دچار بیماری مُسری ویژه ای شوی تا هر کس نزدیکت آید] بگویی: به من دست نزنید؛ و تو را وعده گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا می‌پاشیم.
| ترجمه = [موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که بگویی: به من دست نزنید؛ و تو را وعده‌گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته‌اش را در دریا می‌پاشیم.
| سوره = طه[۲۰]
| سوره = طه[۲۰]
| آیه = ۹۷
| آیه = ۹۷

نسخهٔ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۱۲

سؤال
عذابی که سامری به آن مبتلا شد، چه بود؟

عذاب سامری بر اساس قرآن، مبتلا شدن سامری به بلایی بود، که در آن به مردم می‌گفت «به من دست نزنید».[۱] عبارت «لَا مِساسَ؛ به من دست نزنید» در آیه ۹۷ سوره طه، به صورت‌های مختلفی تفسیر شده، که برخی از آنها عبارتند از:

  • بیماری واگیر: در برخی روایات، عذاب سامری به بیماری واگیر تفسیر شده است. علامه طباطبایی، مفسر قرآن، این تفسیر را به شرط صحیح بودن سند حدیث، خوب شمرده است.[۲] به گفته فضل بن حسن طَبْرِسی، دیگر مفسر قرآن، هر کسی با سامری در تماس بود به تب شدید مبتلا می‌شد.[۳]
  • بیماری روانی: برخی از مفسران معتقدند سامری با نفرین حضرت موسی(ع) دچار بیماری روانی به صورت وسواس و وحشت از مردم شد، به‌طوری که هر کسی نزدیک او می‌شد، فریاد می‌زد «به من دست نزنید».[۴]
  • طرد شدن (بایکوت): بعضی از مفسران گفته‌اند جمله «به من دست نزنید»، اشاره به یکی از قوانین شریعت موسی(ع) است که بعد از صادر شدن حکم مجازات، کسی حق نزدیک شدن به فرد را نداشت.[۵]

آیه و ترجمه


منابع

  1. سوره طه: ۹۷.
  2. طباطبائی، ۱۳۷۴، ج‏۱۴، ص۲۷۶.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۱۶، ص۶۹، چاپ پنجم، تهران: مکتبه الاسلامیه. ۱۳۹۵ق.
  4. سید بن قطب، ج۶، ص۲۳۴۹.
  5. طباطبایی، ۱۳۹۰ق، ج۱۴، ص۲۲۰؛ سید بن قطب، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۴۹۴، چاپ سی و پنجم، بیروت: دار الشروق، ۱۴۲۵ق.