چشم زبان و لب در سوره بلد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== تفسیر ظاهری == | == تفسیر ظاهری == | ||
آیات [[سوره بلد]] خطاب به همه انسانها است. به ویژه انسانی که اعمال [[ریا|ریاکارانه]] و [[نفاق|منافقانه]] انجام میدهد و ادعا میکند که مال زیادی را [[انفاق]] کرده است.<ref>بلد/ ۶.</ref> خداوند به چنین انسانهایی خطاب میکند که آیا به شما دو چشم و زبان و دو لب قرار ندادیم که به وسیله آنها حقایق را ببینید و به حقّ سخن بگویید؟! پس چرا از چنین خدایی که خود ابزار شناخت را به شما داده، [[غفلت|غافل]] میشوید و میپندارید او نمیبیند و نمیشنود.<ref> | آیات [[سوره بلد]] خطاب به همه انسانها است. به ویژه انسانی که اعمال [[ریا|ریاکارانه]] و [[نفاق|منافقانه]] انجام میدهد و ادعا میکند که مال زیادی را [[انفاق]] کرده است.<ref>بلد/ ۶.</ref> خداوند به چنین انسانهایی خطاب میکند که آیا به شما دو چشم و زبان و دو لب قرار ندادیم که به وسیله آنها حقایق را ببینید و به حقّ سخن بگویید؟! پس چرا از چنین خدایی که خود ابزار شناخت را به شما داده، [[غفلت|غافل]] میشوید و میپندارید او نمیبیند و نمیشنود.<ref>نگاه کنید به طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ق، ج۲۰، ص۴۸۹.</ref> | ||
«عین؛ چشم» در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، گاهی به معنای چشم مادی (چشم سر) و گاهی به معنای حقیقت یک شیئ به کار رفته است. به کار رفتن عین در معنای دوم، به دلیل محور بودن چشم در شناخت حقایق است. گاهی نیز از چشم، چشم دِل قصد شده است. یعنی تعبیر به «عینین؛ دو چشم»، «لسان؛ زبان»، «شفتین؛ دو لب»<ref> | «عین؛ چشم» در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، گاهی به معنای چشم مادی (چشم سر) و گاهی به معنای حقیقت یک شیئ به کار رفته است. به کار رفتن عین در معنای دوم، به دلیل محور بودن چشم در شناخت حقایق است. گاهی نیز از چشم، چشم دِل قصد شده است. یعنی تعبیر به «عینین؛ دو چشم»، «لسان؛ زبان»، «شفتین؛ دو لب»<ref>بلد: ۹-۸.</ref> هم با معنای ظاهری مطابق است و هم معانی باطنی. بنابراین این موارد علاوه بر بُعد جسمانی و مادی به بعد معنوی نیز اشاره دارند. | ||
== تفسیر به اهل بیت(ع) == | == تفسیر به اهل بیت(ع) == | ||
بر اساس روایاتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده، مراد از «عینین؛ دو چشم» در سوره بلد، [[مشورت پیامبر(ص) با مردم|پیامبر(ص)]] و مراد از «لسان؛ زبان»، [[امام علی(ع)]] و منظور از «شفتین؛ دو لب»، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] هستند. این روایات [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و قابل استناد نیستند. سلسهسند این روایات افزون بر مرسل بودن، دارای راویانی ناشناخته است که [[ثقه|توثیق]] نشدهاند؛ از جمله اسماعیل بن عباد<ref> | بر اساس روایاتی که از [[امام صادق(ع)]] نقل شده، مراد از «عینین؛ دو چشم» در سوره بلد، [[مشورت پیامبر(ص) با مردم|پیامبر(ص)]] و مراد از «لسان؛ زبان»، [[امام علی(ع)]] و منظور از «شفتین؛ دو لب»، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] هستند. این روایات [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و قابل استناد نیستند. سلسهسند این روایات افزون بر مرسل بودن، دارای راویانی ناشناخته است که [[ثقه|توثیق]] نشدهاند؛ از جمله اسماعیل بن عباد<ref>نگاه کنید به خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۳، ص۱۴۴ و ص۱۴۵؛ طوسی، محمد، رجال الطوسی، ص۳۵۱؛ برقی، احمد، طبقات الرجال معروف به رجال البرقی، ص۵۴.</ref> و حسین بن ابی یعقوب.<ref>معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۵، ص۱۸۸.</ref> | ||
برخی [[تفاسیر شیعه|کتابهای تفسیری]]، این آیات را با توجه به احادیث، به معنای باطنی گرفتهاند. طبق این تفاسیر، خدا به انسان میگوید مگر پیامبر و [[اهل بیت(ع)]] را میان شما قرار ندادیم تا به وسیله آنها و پذیرش ولایتشان، حقایق را ببینید و گفتن حقیقت را بیاموزید.<ref>نگاه کنید به بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ه. ق، ج۵، ص۶۶۲؛ قمی، علی بن ابرهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ه. ش، ج۲، ص۴۲۳.</ref> | برخی [[تفاسیر شیعه|کتابهای تفسیری]]، این آیات را با توجه به احادیث، به معنای باطنی گرفتهاند. طبق این تفاسیر، خدا به انسان میگوید مگر پیامبر و [[اهل بیت(ع)]] را میان شما قرار ندادیم تا به وسیله آنها و پذیرش ولایتشان، حقایق را ببینید و گفتن حقیقت را بیاموزید.<ref>نگاه کنید به بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ه. ق، ج۵، ص۶۶۲؛ قمی، علی بن ابرهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ه. ش، ج۲، ص۴۲۳.</ref> |
نسخهٔ ۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۰
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
مراد از چشم، زبان و لب در آیات ۸ و ۹ سوره بلد چیست؟
آیه و ترجمه
﴿ | أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِوَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ
آیا برای او دو چشم قرار ندادیم؟ و یک زبان و دو لب؟ بلد:۸ و ۹ |
﴾ |
تفسیر ظاهری
آیات سوره بلد خطاب به همه انسانها است. به ویژه انسانی که اعمال ریاکارانه و منافقانه انجام میدهد و ادعا میکند که مال زیادی را انفاق کرده است.[۱] خداوند به چنین انسانهایی خطاب میکند که آیا به شما دو چشم و زبان و دو لب قرار ندادیم که به وسیله آنها حقایق را ببینید و به حقّ سخن بگویید؟! پس چرا از چنین خدایی که خود ابزار شناخت را به شما داده، غافل میشوید و میپندارید او نمیبیند و نمیشنود.[۲]
«عین؛ چشم» در آیات و روایات، گاهی به معنای چشم مادی (چشم سر) و گاهی به معنای حقیقت یک شیئ به کار رفته است. به کار رفتن عین در معنای دوم، به دلیل محور بودن چشم در شناخت حقایق است. گاهی نیز از چشم، چشم دِل قصد شده است. یعنی تعبیر به «عینین؛ دو چشم»، «لسان؛ زبان»، «شفتین؛ دو لب»[۳] هم با معنای ظاهری مطابق است و هم معانی باطنی. بنابراین این موارد علاوه بر بُعد جسمانی و مادی به بعد معنوی نیز اشاره دارند.
تفسیر به اهل بیت(ع)
بر اساس روایاتی که از امام صادق(ع) نقل شده، مراد از «عینین؛ دو چشم» در سوره بلد، پیامبر(ص) و مراد از «لسان؛ زبان»، امام علی(ع) و منظور از «شفتین؛ دو لب»، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند. این روایات مرسل بوده و قابل استناد نیستند. سلسهسند این روایات افزون بر مرسل بودن، دارای راویانی ناشناخته است که توثیق نشدهاند؛ از جمله اسماعیل بن عباد[۴] و حسین بن ابی یعقوب.[۵]
برخی کتابهای تفسیری، این آیات را با توجه به احادیث، به معنای باطنی گرفتهاند. طبق این تفاسیر، خدا به انسان میگوید مگر پیامبر و اهل بیت(ع) را میان شما قرار ندادیم تا به وسیله آنها و پذیرش ولایتشان، حقایق را ببینید و گفتن حقیقت را بیاموزید.[۶]
منابع
- ↑ بلد/ ۶.
- ↑ نگاه کنید به طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ق، ج۲۰، ص۴۸۹.
- ↑ بلد: ۹-۸.
- ↑ نگاه کنید به خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۳، ص۱۴۴ و ص۱۴۵؛ طوسی، محمد، رجال الطوسی، ص۳۵۱؛ برقی، احمد، طبقات الرجال معروف به رجال البرقی، ص۵۴.
- ↑ معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۵، ص۱۸۸.
- ↑ نگاه کنید به بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ه. ق، ج۵، ص۶۶۲؛ قمی، علی بن ابرهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ه. ش، ج۲، ص۴۲۳.