|
|
خط ۷: |
خط ۷: |
|
| |
|
| == تمرین == | | == تمرین == |
| {{شروع متن}}
| |
| {{شاخه
| |
| | شاخه اصلی = کلام
| |
| |شاخه فرعی۱ = امامت عامه
| |
| |شاخه فرعی۲ = شفاعت
| |
| |شاخه فرعی۳ =
| |
| }}
| |
|
| |
|
| {{سوال}}
| |
| آیا شفاعت کنندگان مهربان تر از خداوند مهربان هستند؟ زیرا فرض آن است که اگر شفاعت آنان نمیبود گناهکاران مبتلا به عذاب میشدند یا عذاب شان دوام مییافت.
| |
| {{پایان سوال}}
| |
|
| |
| {{پاسخ}}
| |
|
| |
| شفاعت کنندگان مهربانتر از خداوند نیستند، شفاعت کننده برای امر شفاعت، صِرفا مَجرای رسیدن به فیض الهی است که از خود استقلالی ندارد. شفاعت، مقامی است از منشأ رحمت و مهر خداوند که به شفاعت کننده عطا شده تا این رحمت و عطوفت الهی را به واسطه خودش به سایر بندگان انتقال دهد، چرا که اقتضای حکمت الهی اینست که بهرهمندی از رحمت و مغفرت الهی باید از راه اسباب صورت بگیرد و شفیع یکی از اسباب رسیدن به فیض و رحمت الهی است. مهربانی شفاعت کننده بازتاب مهر و عطوفت خداوند برای بندگانش است و تا خداوند مهربان اجازه ندهد هیچ شفاعتی صورت نمیگیرد و به خاطر مهربانی خداست که بندگانش مورد شفاعت اولیای برگزیده او قرار میگیرند.
| |
|
| |
| ==نقش شفیع==
| |
| شفاعت کنندگان در امر شفاعت، صرفاً مجاری فیض الهیاند و هیچ نقش مستقلی از خود ندارند، بلکه آنچه در جریان شفاعت مطرح است، جوشش رحمت بیکران خداوندی است و شفاعت کنندگان هر کدام مظهر مهر و رحمت خداوند رحیم و غفور اند نه چیز دیگر. منتهی چون اقتضای حکمت الهی این است که بهرهمندی از وسعت رحمت و فوز مغفرت باید از راه اسباب و وسائط انجام پذیرد، لذا خداوند این فیض را از کانال شفیعان همانند پیامبران و اوصیاء، مؤمنین، علما، شهدا، صالحین و فرشتگان، به بندگانش میرساند چنانکه در روایات نیز آمده است.<ref>پیامبر اکرم: «الشفاعه للانبیاء و الاوصیاء و المؤمنین و الملائکه»، همان و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح ۷۵.</ref>
| |
|
| |
| همه مهربانی و عطوفت شفاعت کنندگان از آن خداوند خالق مهر و عطوفت و بازتاب ترحم و رحمت او است. امام صادق(ع) برای این که کسی سوء برداشتی نسبت به موضوع شفاعت نداشته باشد و سهمی مستقل برای شفعاء در نظر نگیرد میفرماید: «بدانید که احدی از مخلوقین اعم از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و دیگران، در پیشگاه الهی کاری از دستش ساخته نمیباشد و اگر میخواهید به شفاعت آنان دل خوش باشید در صدد کسب رضایت الهی باشید که مالک مغفرت و رحمت است.»<ref>محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۴۷۱، ح۹۴۷۴.</ref>
| |
|
| |
| آنچه در حل این پرسش راه گشا است توجه به این مطلب است که نگاه ما نسبت به مسئله شفاعت و امثال آن نظیر: توسل و زیارات و… میباید نگاه توحیدی باشد و نقش شفاعت کنندگان را از منظر توحید ربوبی باید مد نظر قرار داد و کار شفاعت و وساطت آنان را صرفاً مجرای ارادهٔ الهی و جزء شئون ربوبیت او دانست که تدبیر همه هستی در انحصار قدرت او است. در پرتو چنین بینشی، هم مسئله شفاعت و جایگاه شفعاء به خوبی روشن میشود و هم معرفت ناب توحیدی که اساس وجود همه اعتقادات است فکر انسان را نورانی و نور بصیرت را در وجود انسان همواره روشن نگه میدارد.
| |
|
| |
| ==اجازه خدا برای شفاعت==
| |
| نگرش قرآن کریم نسبت به مسئله شفاعت این گونه است که اولاً امر شفاعت را مطلقاً در پرتو اذن الهی ممکن میداند {{قرآن|لا تَنْفَعُ الشَّفاعَه إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ}}<ref>همان، ح۹۵۲۳.</ref> شفاعت جز در سایه اذن خداوند رحمان کارساز نیست، {{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ}}<ref>(بقره؛۲۵۵).</ref>چه کسی در پیشگاه او بدون رخصت و اجازه ای او میتواند تقاضای شفاعت نماید؟. ثانیاً بهرهمندی از شفاعت را حساب شده و ضابطهمند میداند از نظر قرآن فقط کسانی میتوانند از این موقعیت استفاده نمایند و از پادرمیانی شفیعان سود ببرند که اوصاف خاصی داشته باشند و معیار عام آن نیز رضایت الهی از متقاضی شفاعت میباشد و فقط در صورت کسب رضایت الهی، شفاعت انبیاء و اولیاء در مورد او پذیرفته میشود و آنان اذن شفاعت پیدا میکنند {{قرآن|وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی}}<ref>(انبیاء:۲۸).</ref> شفعا در روز قیامت حق شفاعت ندارند مگر برای کسانی که خداوند از آنها خشنود باشد.
| |
|
| |
| بنابراین، قرآن کریم از یک سو با نگرش توحیدی به مسئله شفاعت، هیچ سهم مستقلی برای غیر خدا قائل نبوده و هرگونه نقش آفرینی شفیعان را منوط و مشروط به صدور اذن الهی میداند و از سوی دیگر با نگاه تربیتی به مسئله، میزان بهرهمندی از این تفضل ویژه را وابسته به ایمان و صحت اعتقادات مردم میداند که معیار آن نیز رضایت و خشنودی الهی از آنان در اثر این باورهای صحیح و عمل براساس آن ذکر نموده است.
| |
|
| |
| براساس آیه اخیر آنچه در بهرهمندی از وساطت شفاعت کنندگان روز قیامت که خداوند سرنوشت بسیاری از بندگان و گناهکاران را در گرو تصمیم و عنایت آنان قرار داده است مهم و تعیینکننده است لزوم سنخیت و شباهت با ایشان از طریق معرفت، عمل صالح و ارتباط با آنان است تا بتوانند امید به دستگیری آنان که خداوند کلید ورود به بهشت و نجات از جهنم را در اختیار آنان قرار داده است داشته باشند و لازمه چنین امیدواری نیز شناخت و تبعیت از آنان است و لذا پیامبر میفرماید: «کسی که اعتقاد به شفاعت من نداشته باشد مشمول شفاعت نخواهد شد»<ref>میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۴۷۲، ح۹۴۸۷.</ref>
| |
|
| |
| روشن است که اعتقاد به شفاعت پیامبر(ص) فرع بر معرفت و ایمان به آن حضرت و پیروی از دستورات او است تا از این طریق بتوانند پیوند معنوی و علقه ایمانی با حضرت داشته باشند و به شفاعت او امیدوار باشند.
| |
|
| |
| بدیهی است کسانی که هیچ علقه و پیوندی با خدا و اولیاء او ندارند، نورانیت شافعان، وجود تاریک آنان را روشن نخواهد کرد زیرا اقتضای حکمت و سنت الهی این است که هر کس با توجه به استعداد و توانائیهای خدادادی، میباید مسیر کمال را خود بپیماید و زمینه پذیرش فیض الهی را در خود پدیدآورد تا ریزش رحمت و تفضلات خداوند وجود او را فرا گیرد و اگر آلوده به گناه نیز شدهاند در قیامت به برکت شفاعت و تقاضای ترخیص و عفو آن مقربان الهی از آتش جهنم نجات یابند و به بهشت ابدی نائل گردند.
| |
|
| |
| اما کسانی که با وجود زمینههای هدایت و امکان رشد و پاکی، با سوء اختیار در اثر طغیان و پرده دری گناه به مرحله پلیدی غیرقابل تطهیر رسیدهاند و هیچ نقطه قوت در وجود او برای تابش نور شفاعت و حرکت بسوی کمال و پاکی باقی نمانده است. بدیهی است که محرومیت آنان از فیض شفاعت ناشی از عدم قابلیت وجود بیارزش آنان میباشد. البته این محرومیت مطلق مربوط به کسانی است که شایستگی و قابلیت آنان برای دریافت فیض محو گردیده و هرگونه علقه و ارتباط با خدا را بریده باشند.
| |
|
| |
| بنابراین موضوع شفاعت یک امر تصادفی و نسنجیده نیست، بلکه دقیق و حساب شده و ضابطه مند میباشد. هم شفاعت نمودن انبیاء و اولیاء بعد از اجازه رسمی الهی است، و هم بهرهمندی از آن مشروط به تأیید الهی و داشتن علقه ایمانی و پیوند با اولیاء و انبیاء است، و لذا رسول اکرم میفرماید: «فیض شفاعت نصیب افراد بی ایمان یا مشرک یا اهل کفر و انسانهای لائیک نمیشود بلکه این عنایت ویژه و مخصوص اهل ایمان و توحید است.»<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح۷۵.</ref>
| |
|
| |
| اگر در این حدیث از شرک و کفر و بیدینی به عنوان عامل محرومیت از شفاعت یاد شده است، یا در روایات دیگر ازبرخی از گناهان کبیره نظیر: دشمنی با اهلبیت (علیهم السلام)<ref>همان، ج ۲۷، ص ۲۳۴، باب ۱۰، ح۴۷.</ref> سبک شمردن نماز،<ref>وسایل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۲۷، باب ۱۵.</ref> نوشیدن شراب و مسکرات،<ref>همان.</ref> ظلم و ستمگری،<ref>محدث نوری، مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۳۶۴، باب ۴۷.</ref> عدم اعتقاد به شفاعت<ref>میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۴۷۳، ح۹۴۸۹.</ref> و… به عنوان عوامل محرومیت از شفاعت ذکر شده است، به خاطر این است که این گونه گناهان موجب قطع پیوند و گسستن این ارتباط میباشد، و مانع از تعلق شفاعت میگردد و لذا امید به شفاعت نه تنها باعث تجری بر گناه نیست بلکه سازنده و عامل اصلاح نیز هست.
| |
|
| |
| با توجه به آنچه اشاره شد، مسئله شفاعت به معنای بهره گرفتن شایستگان از عفو و رحمت واسعه پروردگار منّان در پرتو دستگیری و عنایت اولیاء الهی، یکی از معارف ناب قرآنی و از اعتقادات اصیل و امیدبخش اسلام است که از یکسو به خاطر زمینههای مساعد افراد و از سوی دیگر به خاطر مقام و منزلت و آبروی اولیاء الهی مخصوصاً نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه طاهرین (علیهم السلام)، این تفضل از رهگذر شفاعت آنان نصیب دیگران میگردد و بسیاری از کسانی که اهل عذاب و آتش اند و مستحق عقوبت و مجازات، بوسیله آنان نجات مییابند و به صف اهل بهشت میپیوندند.
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
|
| |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
| ==مطالعه بیشتر==
| |
| ۱. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، نوشته آیت الله جعفر سبحانی.
| |
|
| |
| ۲. تفسیر المیزان، ج ۱، ذیل آیه ۴۸، سوره مبارکه بقره.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
|
| |
| {{تکمیل مقاله
| |
| | شناسه =
| |
| | تیترها =
| |
| | ویرایش =
| |
| | لینکدهی =
| |
| | ناوبری =
| |
| | نمایه =
| |
| | تغییر مسیر =
| |
| | بازبینی =
| |
| | تکمیل =
| |
| | اولویت =
| |
| | کیفیت =
| |
| }}
| |
| {{پایان متن}}
| |
|
| |
|
| ==صفحات مورد نیاز== | | ==صفحات مورد نیاز== |
| * [[ویکی پاسخ:نکات ویرایشی]] را ببینید و با توجه به تجربه خود آن را تکمیل کنید. | | * [[ویکی پاسخ:نکات ویرایشی]] را ببینید و با توجه به تجربه خود آن را تکمیل کنید. |