حدیث نجاست آهن: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۴

سؤال

آبا روایاتی که در باب نجاست آهن و مسخ آن می‌باشد، صحیح هستند؟


از دیدگاه فقهی حکم روایات پاک نبودن آهن حمل بر کراهت می‌شود چه اینکه فقها آشنا به زبان روایت هستند و در رابطه با حکم به کارگیری آهن در ساختمان سازی، بدون شک، جواز استفاده از آن است.

= اصل روایات

خداوند متعال آهن را خلق نمود[۱] و استفاده از آن را در «صناعات» قرار داد.[۲] از این رو در روایات، بهره‌گیری از آن در اموری مطلوب (همچون ذبح، انجام ختنه و حجامت و غیره) و در برخی موارد دیگر نامطلوب، گزارش شده است؛ از جمله نهی از در دست داشتن انگشتر آهنی در هنگام نماز[۳] و غیر نماز می‌باشد؛ عمّار ساباطی از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد: درباره مردی که نماز می‌گزارَد و انگشتری آهنی بر دست داشته باشد، چه می‌فرمایید؟ آن حضرت فرمود: «لَا وَ لَا یَتَخَتَّمُ بِهِ لِأَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ»[۴]؛ «با آن نماز نگزارد و نیز در غیر نماز هم بر انگشت نداشته باشد، زیرا آهن پوشش اهل دوزخ است».

در روایت دیگری امام صادق «ع» فرمودند: «مَا قَدَّسَ اللَّهُ صَلَاه الْمُسْلِمِ وَ مَعَهُ الْحَدِیدُ مِفْتَاحٌ أَوْ غَیْرُهُ خَلَا السَّیْفِ عِنْدَ الْخَوْفِ؛ فَإِنَّهُ رِدَاءٌ، أَوِ الدِّرْعِ عِنْدَ الْخَوْفِ»[۵]؛ «خداوند نماز مسلمانی را که به همراه خود آهنی دارد چه کلیدی باشد یا غیر آن، منزّه و پاک نمی‌کند به جز به همراه داشتن شمشیر هنگام ترس چه این که به منزله ردائی است، یا زره بر تن داشتن هنگام ترس». در روایتی دیگر، آهن، نجس و مسخ شده معرفی شده است؛ مرحوم کلینی این روایت را از امام صادق چنین گزارش نموده است: «... لَا بَأْسَ بِالسِّکِّینِ وَ الْمِنْطَقَه لِلْمُسَافِرِ فِی وَقْتِ ضَرُورَه وَ کَذَلِکَ الْمِفْتَاحُ یَخَافُ عَلَیْهِ أَوْ فِی النِّسْیَانِ وَ لَا بَأْسَ بِالسَّیْفِ وَ کَذَلِکَ آلَه السِّلَاحِ فِی الْحَرْبِ وَ فِی غَیْرِ ذَلِکَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاه فِی شَیْءٍ مِنَ الْحَدِیدِ فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ»[۶]؛ «در هنگام نماز به همراه داشتن کارد و کمربند آهنی برای مسافر به جهت ضرورت و هم چنین کلید را هر گاه خوف گم شدن و فراموش کردن داشته باشد، اشکالی ندارد و همین گونه است در خصوص شمشیر و آلات جنگی در جنگ و در غیر آن موارد، استفاده از آنها در نماز جایز نیست، زیرا آهن نجس است که مسخ شده است».

حمل بر کراهت

از دیدگاه فقهی حکم این دست روایات حمل بر کراهت می‌شود چه اینکه فقها آشنا به زبان روایت هستند از این رو محقق حلی در المعتبر می‌نویسد: «قد بیّنّا أنّ الحدید لیس بنجس بإجماع الطوائف، فإذا ورد التنجیس حملناه علی الکراهیه استصحاباً؛ فإنّ النجاسه قد تطلق علی ما یستحبّ أن یجتنب؛ آهن به اتفاق تمامی عالمان اسلام به هیچ وجه نجس نیست، از این رو نجس بودن را حمل بر کراهت می‌کنیم چه اینکه گاهی در روایات، نجاست به معنی آنچه که مستحب است از آن اجتناب شود، اطلاق می‌شود».[۷]

یکی از دلایل این حکم، وجود روایاتی است که به کارگیری آهن در آنها گزارش شده است؛ از جمله به کارگیری میل آهنی به جهت سرمه کشیدن[۸] یا جواز قرار دادن آهن در بقچه‌ای که غذا در آن است[۹] که اگر نجس بود از این کار منعی باید گزارش می‌شد؛ بنا بر این در مواجهه با این گونه روایت باید مجموعه روایات وارده در آن موضوع را دید، سپس معنای لازم را استخراج نمود و حکم مرتبط با آن را بیان کرد.

در رابطه با حکم به کارگیری آهن در ساختمان سازی، بدون شک، جواز استفاده از آن است اما از نگاه غیر فقهی (مثلاً نگاه طبی)، معلوم نیست چنین جوازی وجود داشته باشد از این رو باید مجموع دین در زندگی لحاظ شود زیرا خداوند در رابطه تعامل انسان با آهن و همچنین با سایر مخلوقات دیگر، مناسباتی در راستای مصالح انسان قرار داده است که از طریق پیامبران و امامان «ع» ابلاغ شد؛ مثلاً خداوند یکسری حیوانات حلال گوشت را آفرید که اگر از گوشت آنها استفاده شود هیچ منع شرعی وجود ندارد ولی در روایاتی که نقل شده می‌بینیم که استفاده از گوشت برخی از این حیوانات حلال گوشت، مورد نهی واقع شده است؛ مثل گوشت گاو یا گوشت مرغ؛ ولی در عین حال گفته شده از شیر گاو استفاده شود و همچنین از تخم مرغ.[۱۰] تعابیری که بعضاً در این دست روایات مطرح شده به گونه‌ای است که انسان را به خوردن آن نه تنها ترغیب نمی‌کند بلکه بی‌میل می‌کند چه اینکه مصلحتی در این میان وجود دارد. در خصوص آهن هم همین ملاک را می‌توان در نظر گرفت یعنی در مواردی که نباید از آهن استفاده نمود، بیان روایات به گونه‌ای است که مردم را از آن اجتناب می‌دهد تا در معرض مضرات آن قرار نگیرند؛ مثلاً امیر المؤمنین «ع» فرمودند: «لَا تَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّه فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ»[۱۱]؛ به جز انگشتر نقره به دست نکنید زیرا رسول خدا فرمودند: دستی که در آن انگشتر آهنی باشد، پاک نمی‌شود».

این روایت، مصلحت انسان را در آن می‌بیند که نباید انگشتر آهنی مورد استفاده قرار گیرد و با توجه به روایات دیگر و تنقیح مناط (روشن سازی علت)، در خصوص استفاده از آهن در ساختمان سازی هم می‌توان به چنین مصلحتی رسید زیرا از سویی می‌بینیم که بناهایی که در طول زمان انبیاء «ع» و عصر ائمه ساخته شده است، از خاک و چوب بوده با اینکه استفاده از آهن برای آنها فراهم بود چنان‌که ذو القرنین از آهن مانعی در مقابل دشمنان ساخت؛ بر این اساس کاربرد آهن در ساختمان سازی مطلوب نیست از این رو برخی از اطبای طب اسلامی، بر این نظرند که یک سری مشکلات روحی و روانی انسان‌ها ناشی از زندگی در خانه‌هایی است که آهن در آن‌ها به کار رفته، لذا به کسانی که مشکلات آنها در زمینه روحی و روانی در سطح بالایی است توصیه به زندگی در یک مدتی در خانه‌های گلی و چوبی می‌کنند و این به دلیل برخی روایاتی است که می‌فرماید آهن زینت شیطان و اجنه است و این خود تأثیراتی بر روان انسان می‌گذارد.

از این رو باید نسبت به دستاوردهای بشری که گاه با نام تمدن و پیشرفت هم مطرح می‌شود، دقت نمود زیرا بر طبق وحی الهی یعنی آن کسی که انسان را آفرید و تمام نیازها و مصالح او را می‌داند، برنامه‌ریزی نشده است و عوارض روحی و روانی و جسمی انسان امروزی که سیر آن همچنان رو به فزونی است، از محصولات این به اصطلاح تمدن است لذا نباید هیبت آن، انسان مسلمان را متأثر نماید به دلیل این که در تمام زمینه‌هایی که بشر به آن نیاز دارد، اسلام پاسخ‌گو است؛ از شیوه آب خوردن و بنا سازی گرفته تا مسائل اقتصادی و سیاسی جامعه بشری در اسلام بیان شده است.


منابع

  1. بحرانی، هاشم‏، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۴۱۶ ق، چاپ اول، ج‏۴، ص۶۹۵، حدیث ۹۱۶۰.
  2. مفضل بن عمر، توحید المفضل‏، قم، داوری، بی تا، چاپ سوم، ص۸۵.
  3. ن. ک: کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ‏ چاپ چهارم، ج‏۳، ص۴۰۴، حدیث ۳۵.
  4. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق، چاپ دوم، ج‏۱، ص۲۵۳، حدیث ۷۷۴.
  5. محمودی، ضیاء الدین و دیگران، الأصول السته عشر، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۳ ق، چاپ اول، ص۱۳۶، حدیث ۳۲.
  6. کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ‏ چاپ چهارم، ج‏۳، ص۴۰۰، حدیث ۱۳. ‏
  7. . حلّی، نجم الدین جعفر، المعتبر فی شرح المختصر، قم، مؤسسه سید الشهداء، ۱۴۰۷ ق، چاپ اول، ج۲، ص۹۸.
  8. کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ‏ چاپ چهارم، ج‏۶، ص۴۹۴، حدیث ۲.
  9. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق، چاپ دوم، ج‏۲، ص۲۸۱، حدیث ۲۴۵۱.
  10. محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه احادیث پزشکی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۴، چاپ سوم، ج۲، ص۴۷۶، حدیث ۲۰۰۰ و ص۴۸۰، حدیث ۲۰۱۰.
  11. کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ‏ چاپ چهارم، ج‏۶، ص۴۶۸، حدیث ۶.