توصیف خداوند در انتهای برخی آیات قرآن: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره میشود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است. | وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره میشود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است. | ||
تمام امور، در حقیقت از اسماء الله صادر میشوند، مثلاً ارسال انبیاء، لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، لازمهٔ صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند متعال گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما میفهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. نیز در برخی موارد خداوند متعال اموری را باطل | تمام امور، در حقیقت از اسماء الله صادر میشوند، مثلاً ارسال انبیاء، لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، لازمهٔ صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند متعال گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما میفهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. نیز در برخی موارد خداوند متعال اموری را باطل معرفی مینماید و اسم و صفتی از خود را هم ذکر میکند تا بفهماند که دلیل بطلان آن امر، ناسازگاری آن امر با آن اسم یا صفت الهی است. | ||
برای مثال میفرماید: | برای مثال میفرماید: {{قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۚ وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ|ترجمه=بگو: آیا به جای خدا چیزی را می پرستید که برای شما قدرت دفع هیچ زیان و جلب هیچ سودی را ندارد؟! و خداست که شنوا [یِ همه گفتارها] و دانا [یِ همه اسرار و رازها] ست|سوره=مائده|آیه=۷۶}} | ||
یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، هیچ موجودی استقلالاً سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفتهاند. | یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، هیچ موجودی استقلالاً سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفتهاند. | ||
یا در آیهای دیگر میفرماید: | یا در آیهای دیگر میفرماید: {{قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ|ترجمه=چه بسیارند جنبندگانی که قدرت ندارند [به دست آوردن] روزی خود را بر عهده بگیرند، خداست که به آنان و شما روزی می دهد، و او شنوا و داناست.|سوره=عنکبوت|۶۰}} | ||
یعنی او رزّاق تک تک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمیاندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را میشنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حالشان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و میداند که رزقشان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند. | یعنی او رزّاق تک تک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمیاندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را میشنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حالشان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و میداند که رزقشان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند. |
نسخهٔ ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۶
چرا در قرآن کریم خداوند بعد از هر آیه یا قبل از تمام شدن یک آیه یعنی در آخر آن به نوعی خودستایی میکند مثلاً میفرماید: و خداوند به هر چیز تواناست، علیم و آگاه است یا شنوا و بیناست؟
صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالبهای زیر قرار میگیرد: تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب.
وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره میشود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است.
تمام امور، در حقیقت از اسماء الله صادر میشوند، مثلاً ارسال انبیاء، لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، لازمهٔ صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند متعال گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما میفهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. نیز در برخی موارد خداوند متعال اموری را باطل معرفی مینماید و اسم و صفتی از خود را هم ذکر میکند تا بفهماند که دلیل بطلان آن امر، ناسازگاری آن امر با آن اسم یا صفت الهی است.
برای مثال میفرماید: ﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۚ وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ بگو: آیا به جای خدا چیزی را می پرستید که برای شما قدرت دفع هیچ زیان و جلب هیچ سودی را ندارد؟! و خداست که شنوا [یِ همه گفتارها] و دانا [یِ همه اسرار و رازها] ست﴾(مائده:۷۶)
یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، هیچ موجودی استقلالاً سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفتهاند.
یا در آیهای دیگر میفرماید: ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ۶۰؛ چه بسیارند جنبندگانی که قدرت ندارند [به دست آوردن] روزی خود را بر عهده بگیرند، خداست که به آنان و شما روزی می دهد، و او شنوا و داناست.﴾(عنکبوت)
یعنی او رزّاق تک تک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمیاندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را میشنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حالشان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و میداند که رزقشان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند.
به همین نحو، اسماء و صفات انتهایی آیات با خود آیات در ارتباطند؛ لکن درک این رابطه گاه آسان است و گاه مشکل و از عهدهٔ هر کسی بر نمیآید که متوجّه این ارتباط شود.
به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است؛ و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات میشود.
توضیح برخی از واژهها
تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبهٔ تعلیل دارند مانند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ»[۱]
برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کردهاند[۲] همانگونه که خداوند خود میفرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»[۳] لذا شکور دلیلی است برای جملهٔ «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را میآمرزد و در عقوبت تعجیل نمیکند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملهٔ «یَغْفِرْ لَکُمْ».
تأکید: عبارت است از استوار کردن مطلب قبلی به واسطهٔ تکرار. مانند دو صفت «اللطیف الخبیر» در آیهٔ: «ألَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الخَبِیرُ».[۴]
«لطیف» در مورد خداوند یعنی عمق آگاهی او نسبت به آفریدگانش و «خبیر» یعنی عالم به کنه ذات اشیاء؛ لذا با این معنا این دو صفت تأکیدی برای آیه محسوب میشوند.
و مثالها و عناوین دیگری وجود دارد که به ما نشان میدهد صفات و اسماء پایانی آیات با متن آیهای که در آن قرار گرفتهاند، به نوعی ارتباط مفهومی دارند که در یکی از قالبهای گفته شده قرار میگیرند.
از این توضیحات روشن میشود که نمیتوان صفات پایانی آیات را به عنوان خودستایی خداوند قلمداد کرد، بلکه نشان دادن و تبیین معنایی است که در آیه استفاده شده است و با این صفات خداوند بیان میکند که قادر بر عملی کردن مطالبی است که در آیه گفته شده است؛ علاوه بر اینکه خداشناسی اصل دین است و دینداری بدون شناخت و توجه به مبدأ هستی بی معناست. بنابر این لازم است که پیوسته بندگان متذکر خداوند و صفات او باشند. لازم به ذکر است خودستایی برای بشر مذموم است زیرا هیچیک از کمالات او اصیل نیست و بلکه همه از خداوند است؛ اما برای خدا ممدوح میباشد، زیرا او خالق است و احاطه بر همه چیز دارد و همه کمالات اصالتا از خداست و تنها موجودی که میتواند خود را بستاید، خداست.
مطالعه بیشتر
- معصومه مرزبان، مهدی احمدی، پیوند معنایی صفات الهی پایان آیات قرآن با مضمون آنها، نشریهٔ پژوهشهای قرآن و حدیث، سال چهل و هفتم، شمارهٔ یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۳ش.
- جعفر سبحانی، اسماء و صفات خدا در قرآن، مجلهٔ مکتب اسلام، شمارهٔ ۸ و ۹.