پیش نویس:فدک و حق حاکمیت
| این متن یک پیشنویس است که در وضعیت در حال ویرایش قرار دارد |
اگر فدک را از حضرت زهرا(ع) به ناحق غصب کردهاند، پس چرا زمانی که حضرت علی(ع) به قدرت رسید، در پس گرفتن جق قانونی همسرش تلاشی نکرد؟
بسم الله
مطالب جمع شده
1
1. اگر مقصود از طرح این سؤال انکار این مطلب است که پیامبر به امر خداوند، فدک را به حضرت زهرا بخشید باید گفت بسیاری از بزرگان اهل سنت از جمله حاکم حسکانی در شواهد التنزیل[۱]، ذهبی در میزان الاعتدال، شوکانی در فتح القدير[۲]، سیوطی در الدر المنثور و متقی هندی در کنز العمال[۳] به این قضیه اشاره کرده اند. در این ،قسمت تنها به بیان یک حدیث از الدر المنثور بسنده میشود.
عن ابن عباس لما نَزَلَتْ وَآتِ ذَا الْقُرْبى أَقْطَعَ رَسولُ الله صلى الله عليه وسلم فَاطِمَةَ فَدَكَاً. از ابن عباس نقل شده است که زمانی که آیه حق نزدیکانت را بپردازه نازل شد.[۴]
پیامبر فاطمه را فرا خواند و فدک را به او عطا کرد.
2
۲. اگر مقصود این است که خلفا فدک را غضب نکرده اند، روایت های متعددی در منابع معتبر اهل سنت و صحاح سته آمده که نمیتوان از آنها چشم پوشی کرد؛ چنان که در صحیح بخاری، صحیح مسلم مسند احمد سنن ابی داوود، سنن نسائی و طبقات ابن سعد این مطلب نقل شده است که در اینجا ما به آوردن حدیثی از صحیح بخاری بسنده میکنیم:[۵][۶][۷][۸][۹]
عن ام المؤمنين عائشة أن فاطمة أرسلت إلى أبى بكر تسأله ميراثها من النبى فيها أفاء الله على رسوله . تطلب صدقة النبي التي بالمدينة وفدك وما بقى من خمس خيبر. فقال أبو بكر: إنَّ رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: لا نورث ما تركنا صدقة إنما يأكل آل محمد في هذا المال وإني والله لا أغير شيئاً من صدقات النّبي التي كانت عليها في عهد النبي صلى الله عليه وسلم ولأعملن
فيها بما عمل فيها رسول الله امور مادم ساری از عایشه نقل می کند که می گفته است ،فاطمه ابو بکر را پیام داد و میراث خود از رسول خدا را مطالبه کرد و مراد او از آن چیزهایی بود که خداوند خاص رسول خود نهاده بود که شامل ما ترک پیامبر در مدینه و فدک میشد با آنچه از خمس خیر به جا مانده بود. ابوبکر گفت: پیامبر می فرمود از ما ارث برده نمی شود و آنچه بمانند، صدقه است و همه خاندان پیامبر نیز از آن بهره مند میشوند و من هیچ تغییری در صدقات پیامبر نخواهم داد و باید که به همان حال که به روزگار پیامبر بوده است، باشد و همان گونه که پیامبر در آن مورد عمل فرموده است عمل خواهم کرد.
خلاصه ترجمه متن این است که حضرت زهرا میرانش از پیامبر و فدک و اموال دیگر خود را از ابوبکر طلب ،کرد اما ابوبکر آنها را نداد و گفت که پیامبر فرموده ما از خود ارثی نمیگذاریم و آنچه از ما میماند، صدقه است.
در اینجا یا صدیقه کبری - نعوذ بالله - دروغ گفته و به ناحق آنچه حقش نبوده را طلب کرده است یا ابوبکر دروغ گفته و حق حضرت را غصب کرده است؛ صدیقه کبری را به نص آیه تطهیر نمی توان دروغگو شمرد.
درباره این ادعای ابوبکر که گفته بود پیامبر فرموده که ما ارث نمی گذاریم و جز ابوبکر کسی دیگری آن را نقل نکرده است - میتوان گفت که اگر پیامبر این سخن را گفته باشد به قطع باید به ورثه خود میفرمود نه به دیگران
3
3. حضرت زهرا در پاسخ به این ادعای ابوبکر به آیه هایی از قرآن استناد فرمود که به برخی از آنها اشاره میشود:
از قول زکریا میفرماید: فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا " يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ؛ «تو از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و وارث دودمان یعقوب باشد». (مریم: (٦٥)
در جای دیگر می فرماید: (رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ)؛ «پروردگار من! مــرا
تنها مگذار و فرزند برومندی به من عطا کن و تو بهترین وارثانی» (انبیاء: ۸۹)
همچنین می فرماید: ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ؛ و سليمان وارث داود شد». (نمل: (١٦)
سپس حضرت زهرا فرمود: ثُمَّ أَنتُم الآنَ تَزْعُمُونَ أَنْ لا إِرْتَ لنا أفَحُكم الجاهلية تبغون و من أحسن من الله حكما لقوم يُوقِنُونَ ... . آیا شما گمان می برید ارثی برای ما نیست؟ آیا حکم جاهلیت را برمی گزینید و برای مردمی که یقین دارند داوری چه کسی از خدا بهتر است؟[۱۰]
4
4. مدعای حضرت زهرا تنها فدک نبود بلکه مطابق روایت عایشه و عمر[۱۱]،
منابع
- ↑ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله. «ذیل آیه ۲۶ سوره اسراء». شواهد التنزیل. صص۳۳۸و۳۴۱.
- ↑ شوکانی، محمد. فتح القدیر. ج۳. قاهره: عالم الکتب. ص۲۶۷.
- ↑ متقی، علی بن حسامالدین. کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال. ج۳. ص۷۶۷.
- ↑ سيوطی، جلال الدين. الدر المنثور. ج۴. ص۱۷۷.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل. صحیح بخاری. ج۴. ص۲۱۰.
- ↑ ابوداود، سلیمان بن اشعث. سنن ابی داوود. ج۲. بیروت: دار الفکر. ص۲۳.
- ↑ نسائی، احمد بن علی. سنن نسائی. ج۷. دمشق سوریه: دار ابن کثير. ص۱۳۲.
- ↑ ابن حنبل، احمد بن محمد. مسند احمد. عربستان: دار المنهاج. ص۱۹.
- ↑ ابن سعد، محمد بن سعد. الطبقات الکبری. ج۲. بیروت: دار الکتب العلمية. ص۳۱۵.
- ↑ ابنمیثم، میثم بن علی. شرح نهج البلاغه، ج ، صص بلاغات النساء، ص ۱۲-۱۵. ج۴. مشهد: آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى. صص۷۸ و ۷۹.
- ↑ هیثمی، علی بن ابوبکر. مجمع الزوائد و منبع الفوائد. ج۹. بیروت: دار الکتب العلمية. ص۳۹.

