بنیادی‌ترین انحراف وهابیت

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵ توسط Rafiei (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

بنیادی‌ترین انحراف در وهابیت چیست؟


اساسی‌ترین انحراف وهابیت در دو مسئله نهفته است و بقیه کج‌روی‌های آنان تقریباً به همین دو انحراف بر می‌گردد. یکی نگاه خاص آنان به توحید که در حقیقت به تجسیم بر می‌گردد و دیگری تضاد و دشمنی وهابیت با اهل‌بیت(ع) است.

انحراف وهابیت در توحید

توحید که اساسی‌ترین باور دینی و مذهبی مسلمانان بلکه سایر ادیان الهی است؛ از نگاه وهابیت به گونه‌ای ترسیم شده که سر از تجسیم و تشبیه درآورده است، وهابیت، خداوند متعال را دارای حَـدّ، دست، پا و صورت و… می‌داند.

قابل توجه اینکه وهابیان خدای تبارک و تعالی را محدود به مکان خاص و اعتقاد به آن را واجب می‌دانند و کسانی را که منکر «حدّ» برای خداوند هستند، بدعت‌گذار، مشرک، کافر و زندیق می‌خوانند.[۱]

وهابیان معتقدند که خداوند دارای صورت، چشم، گوش، دست، پا و … است، برای خدا جاه و مکانی نیز در نظر گرفته و کمال معرفت به ذات مقدّس الهی را در این دانسته‌اند که انسان معتقد شود خدای متعال بالای همه مخلوقات و بر روی عرش و کرسی قرار گرفته است و گاهی بر اثر خستگی، پا را روی پا قرار می‌دهد و به استراحت می‌پردازد! و اگر کسی چنین خدایی را انکار کند، گمراه و کافر است.[۲]

در یکی از کتاب‌های فتوایی وهابیان، در پاسخ به این سؤال که امام مسجد قریه‌ای معتقداست خداوند در جای خاصی نیست؛ یعنی منزّه از مکان است. حکم نماز به امامت این شخص چگونه است؟ لجنه فتاوی وهابیت در پاسخ به این پرسش می‌گوید: این‌گونه افراد (منکرین مکان برای خدا) کافرند و نماز به امامت آنها صحیح نیست.[۳] سپس می‌گوید: «هرکه مخالف این دیدگاه باشد یا در آن طعن بزند، او مبتدع و خارج از جماعت است.[۴]

در کتاب اثبات الحد لله آمده است: برای خداوند عرشی است، و برای عرش حاملانی است که آن را حمل می‌کنند، و همچنین خداوند محدود است، حرکت می‌کند، حرف می‌زند، نگاه می‌کند، می‌خندد و شادی می‌کند.[۵]

انحراف وهابیت درباره اهل بیت پیامبر(ص)

تمام مسلمانان، اعم از شیعه و اهل سنت بر عظمت و منقبت اهل‌بیت(ع) تأکید دارند و محبت آنان را واجب می‌دانند، به همین علت، محدثان اهل سنت، در کتاب‌های حدیثی خود، بابی را به مناقب و فضایل اهل‌بیت(ع) اختصاص داده و احادیث و سفارش‌های رسول خدا(ص) را درباره اهل‌بیت(ع) را در این باب‌ها جمع‌آوری نموده‌اند.

وهابی‌ها برخلاف همه مسلمین به احادیث رسول خدا(ص) پشت پا زده و به آنها اعتنا نکرده‌اند و دشمنی خودشان را نسبت به اهل‌بیت رسول‌خدا(ص) به اشکال گوناگون و به شدت ابراز داشته‌اند، به نحوی که گویا دشمنی با اهلبیت(ع) اساس اعتقادات و مبانی این فرقه را تشکیل می‌دهد.

نفی فضیلت اهل‌بیت

وهابی‌ها هیچ فضیلتی را برای اهل‌بیت(ع) قائل نیستند، بلکه این عقیده را ناشی از جاهلیت عرب می‌دانند و می‌گویند: اعتقاد به برتری و افضلیت اهل‌بیت رسول‌الله(ص) بر دیگران، از تفکرات عصر جاهلیت است که در آن عصر سران و رؤسای قبیله را بر دیگران مقدم می‌داشته‌اند؟[۶]

دشمنی صریح وهابیان با امام علی(ع)

وهابی‌ها و به‌ویژه ابن‌تیمیه، به حدی با اهل‌بیت رسول خدا(ص) و به‌خصوص با امام علی(ع) دشمنی و خصومت دارند که در راستای ابراز این کینه‌توزی و دشمنی، اموری را به علی بن ابی‌طالب(ع) نسبت داده که حتی برای دشمنان معروف آن حضرت قابل پذیرش نیست.

ابن تیمیه پایه‌گذار عقاید وهابیت می‌گوید: علی نیز ستمکار بود. او برای ریاست بر مردم می‌جنگید؛ زیرا کسی که به خاطر ریاست و اطاعت مردم انسان‌ها را بکشد و روی زمین گردن‌کشی‌کرده، فساد ایجاد کند، این همان کاری است که فرعون می‌کرد.[۷]

ابن‌تیمیه و تکفیر یاران امام علی(ع)

ابن تیمیه درباره امیرالمؤمنین علی(ع) و یاران او مطالبی را بیان داشته است که با هیچ معیاری قابل پذیرش نیست. او می‌گوید:

کسانی که علی را قدح کرده و او را لعن نموده و کافر و ظالم قرار داده‌اند، مثل خوارج، اموی‌ها و مروانی‌ها، همگی از اهل اسلام و معتقد به شعایر اسلامی و عاملین به آن بوده‌اند. اما منزهین و یاران علی، همگی از اهل ردّه و کفرند.[۸]

این سخن ابن تیمیه در تقابل با سخن پیامبر(ص) است که درباره امام علی(ص) فرمود: «لا یحِبُّكَ اِلا مُؤمِن، وَلا یبغِضُكَ اِلا مُنافِق، مَن اَحَبَّكَ فَقَد اَحَبَّنی، وَمَن اَبغَضَك فَقَد اَبغَضَنی. . .؛ تو را جز مؤمن، دوست ندارد و جز منافق، دشمن ندارد؛ كسى كه تو را دوست داشته باشد، مرا دوست دارد و كسى كه تو را دشمن بدارد، من را دشمن داشته است».[۹]

وهابیت و حمایت از قاتلین امام حسین(ع)

وهابی‌ها در راستای دشمنی خود با اهل بیت رسول خدا(ع) بر حمایت از قاتلان امام حسین(ع) تأکید ورزیده، به‌طور جدی از آنها دفاع می‌کنند.

ابن تیمیه در منهاج السنه، ضمن اینکه یزید بن معاویه را همسان و هم‌شأن سایر خلفای مسلمین قرار داده، برای اثبات بی‌گناهی یزید در حادثه دلخراش کربلا که منجر به شهادت مظلومانه حسین بن علی(ع) سبط گرامی رسول خدا(ص) و فرزندان و یاران او و اسارت خاندان پاک رسول خدا(ص) گردید، تلاش کرده است.[۱۰] او می‌گوید: «به فرض اینکه یزید بن معاویه، فاسق و ظالم باشد، خداوند او را به خاطر انجام کارهای خوب و بزرگش می‌بخشد!»[۱۱] او به صراحت تمام، در مقام دفاع و حمایت از عمر بن سعد، قاتل مباشر امام حسین (علیه‌السلام) و یاران او می‌گوید:

درست است که عمر بن سعد، امیر لشکر بود و حسین را به قتل رساند، لکن معصیت و گناه عمر سعد، خیلی کمتر از گناه مختاربن ابی‌عبیده است که به خونخواهی حسین برخاست و از قاتلین او انتقام گرفت، بلکه گناه مختار بسیار بزرگ‌تر از گناه عمر بن سعد است![۱۲]

منابع

  1. عثیمین، محمد بن صالح بن محمد، شرح العقیده السفارینیه - الدره المضیه فی عقد أهل الفرقه المرضیه، ریاض، دار الوطن للنشر، چ۱، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.
  2. عثیمین، محمد بن صالح، سلسله مؤلفات العثیمین، دار الثریا، چ۱، ۱۴۲۵ق. ج۴، ص۳۴۵.
  3. دویش، احمد بن عبدالرزاق، فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه، ریاض، دار المؤید، چ۵، ۱۴۲۴ق. ج۷، ص۳۶۱.
  4. دویش، احمد بن عبدالرزاق، فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه، ریاض، دار المؤید، چ۵، ۱۴۲۴ق. ج۷، ص۳۶۱.
  5. دشتی، محمود بن ابی القاسم، اثبات الحد لله، چ۳، ۱۳۴۶ق، ص۱۱۶.
  6. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، مصر، بولاق، ۱۳۲۱ق، ج ٣، ص ٢۶٩.
  7. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، ج۴، ص۳۸۹–۵۰۰.
  8. منهاج السنه، ج ۵، ص ٩.
  9. هیثمی، أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۴۱۴ق، ۱۹۹۴ م، ج ٩، ص ١٣٣.
  10. منهاج السنه، ج۴، ۵۴۹.
  11. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، بینا. ج ٣، ص ۴١٣؛ ج ۴، ص ۴٧۵.
  12. منهاج السنه، ج ٢، ص ٧٠.