عقل از دیدگاه وهابیت

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۸ توسط Rafiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا وهابیت با عقل مخالف است یا در برخی موارد از عقل هم استفاده می‌كند؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} وهابیت در جامعه اسلامی از زمره جریان¬های ظاهرگرا است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان می¬باشد و از قوه عقل در در اصول عقاید و اثبا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا وهابیت با عقل مخالف است یا در برخی موارد از عقل هم استفاده می‌كند؟


وهابیت در جامعه اسلامی از زمره جریان¬های ظاهرگرا است که جمود بر ظاهر از اصول بنیادی آنان می¬باشد و از قوه عقل در در اصول عقاید و اثبات معارف دین و احکام فقهی استفاده نمی¬کنند و آن را در این عرصه¬ها حجت نمی¬دانند. این گروه به دلیل تمسک روایت اسرائیلی و مخالف عقل درباره خدا و اوصاف او گرفتار تشبیه و تجسم شده اند. این مشرب وهابیت از سوی برخی اهل سنت در معرض نقد قرار گرفته است.

نفی استدلال عقلی و تأویل آیات

وهابیت هم در عقاید و هم در احکام فقهی جایگاهی برای عقل قائل نیستند؛ ازاین‌رو تأویل در آیات قرآن را جایز ندانسته و کسانی را که قائل به تأویل برخی آیات هستند سخت ملامت می¬کنند.[۱] همچنین از براهین عقلی در اثبات وجود خدا و اسما و صفات خداوند استفاده نمی¬کنند. تکیه¬گاه آنان در این موارد ظاهر آیات و روایات است، ابن تیمیه به صراحت می¬گوید که حتی‌ در اصول‌ دین‌ هم‌ باید به‌ کتاب‌ و سنت‌ رجوع‌ کرد و تنها قرآن‌ است‌ که‌ برای‌ مطالب‌ الهی‌ دلایل‌ عقلی‌ بیان‌ می‌کند.[۲]

این در حالی است که برخی از روایات که در حقیقت از اسرائیلیات می‌باشند در متون و منابع حدیثی اهل سنت راه یافته اند که با حکم عقل صریحا مخالف هستند. این روایات پایه و مبنای اندیشه وهابیت درباره خداوند تبارک و تعالی و اسما و اوصاف او را تشکیل می¬دهند و از این¬رو اکنون عقاید وهابیت در باره توحید مشحون از تشبیه و تجسیم است.[۳]

تشبیه عقل به بت از سوی ابن تیمیه

ابن تیمیه رهبر فکری وهابیت عقل را عنصر مستقل در درک احکام نمی¬شناسد و معتقد است که تمام احکام در کتاب و سنّت آمده است. او می¬گوید کسانی که ادّعای تمجید از عقل دارند، در حقیقت ادّعای تمجید از بتی دارند که آن را عقل نامیده-اند.[۴] و می‌گوید هرگز عقل به¬ تنهایی در هدایت و ارشاد کافی نیست، وگرنه خداوند رسولان را نمی¬فرستاد. ابن تیمیه در جای دیگر عقل صریح را می¬پذیرد و می¬گوید این نوع عقل با قرآن و سنّت مخالفتی ندارد: «و ما اتفق علیه سلف الأمه و أئمتها، و لیس ذلک مخالفاً للعقل الصریح؛ فإن ما خالف العقل الصریح فهو باطل، و لیس فی الکتاب و السنّه و الإجماع باطل، و لکن فیه ألفاظ قد لایفهمها بعض الناس أو یفهمون منها معنى باطلاً. فالآفه منهم لا من الکتاب و السنّه؛ آنچه سلف و امامان بر آن اتفاق دارند، مخالف عقل صریح نیست. آنچه مخالف عقل صریح باشد، باطل است و در کتاب و سنّت هیچ امر باطلی وجود ندارد، و لکن در آنها الفاظی وجود دارد که بعضی از مردم معنایشان را نمی¬فهمند یا از آنها معنای باطلی می¬فهمند. در این موارد اشکال از مردم است، نه از کتاب و سنّت.[۵]

ابن تیمیه از نقل در برابر عقل دفاع می‏كند، بر مباحث نظری و انتزاعی عقلی می‏تازد و آن‏ها را بی‏فایده و یا مضرّ قلمداد می‏كند. این مسأله تا جایی است که برخی از سلفیان معاصر حتی از به کار بردن لفظ «عقل» ابا دارند و معتقدند که عقل از کلماتی است که متکلمان و فلاسفه آن را ساختند و حال آن که هیچ نصی در کتاب و سنت درباره عقل نیامده است.[۶]

بدین جهت آنان علومی مانند کلام و فلسفه را طرد کرده و ناروا می‌دانند. از این‌روی احمد بن حنبل پس از بیان اینکه ایمان به قدر و روایاتی که در این باره وارد شده واجب است، و هیچ گونه پرسشی در این باره جایز نیست و توصیه می‏کند که نباید درباره چنین مسائلی با کسی به مناظره پرداخت، و نباید علم جدال را آموخت.[۷]

ظاهرگرایی وهابیت از دیدگاه دو دانشمند اهل سنت

  • سید رشید رضا مى‌گوید: «تقلید، آنان را به جایى كشانده كه به ظواهر هر چه از اخبار موقوفه، مرفوعه و مصنوعه رسیده اعتقاد پیدا مى‌كنند، اگرچه شاذ، منكر، غریب و یا از اسرائیلیات باشند؛ مثل روایاتى كه از كعب الاحبار و وهب بن منبه رسیده است. همچنین با قطعیات و یقینیات عقل مخالفت كرده و هركسى را كه با عقایدشان مخالف باشد تكفیر و تفسیق مى‌كنند».[۸]
  • كاتب سودانى معتصم مى‌گوید: «اگر بناست تا این حد انسان نسبت به احادیث منفعل باشد، باید عقاید اسلامى را اسیر هزاران حدیث جعلى و اسرائیلیاتى دانست كه یهود آن‌ها را در عقاید اسلامى وارد كرده است».[۹]
  • ابوزهره نیز در کتاب ابن تیمیه¬اش تأکید می¬کند که ابن تیمیه به نتایج عقل مجرد اعتماد ندارد. کلام ابن تیمیه در باره عقل نوعی بازی با الفاظ است و او معنای عقل صریح و عقل مجرد را بیان نمی¬کند. پیروان فکری ابن تیمیه باید صریحاً بیان کنند که آیا عقل بشری از نظر آنان در استنباط احکام جایگاهی دارد یا نه؟ از کلمات وهابیون و نظریات مخالفان اینچنین برداشت می¬شود که عقل در نزد آنان جایگاهی ندارد. ردّ جایگاه عقل در استنباط احکام از سوی وهابیون در حالی است که خداوند در آیات فراوانی به تعقل و تفکر دعوت می¬کند.[۱۰]
  • حافظ وهبه (م ۱۳۷۸ق) در این باره مى‌نویسد: «وهابیان فراگرفتن علوم فلسفه و منطق را جایز نمى‌دانند. در میان علماى نجد، كسانى كه با این علوم آشنایى داشته باشند، به ندرت مى توان یافت... اطلاعشان در معلومات تاریخى از سیره پیامبر"صلّى الله علیه وآله" و سیره خلفاى راشدین تجاوز نمى‌كند و به تواریخ دیگر(تاریخ قدیم و تاریخ اسلام) توجهى ندارند. از اكتشافات جدید چیزى در جزیره العرب شناخته نیست... ».[۱۱]

تجسیم، تشبیه و خشونت نتیجه نفی عقل در وهابیت

عقل ستیزی یکی از مبانی ظاهرگرایان و خصوصاً وهابیت است. لذا در تمام آثار وهابیت بعد از ابن تیمیه چیزی به نام جایگاه عقل وجود ندارد و تنها ابن تیمیه دو اثر درباره عقل نوشته است یکی به نام«درء التعارض العقل و النقل» دوم« موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول» که این دو کتاب در حقیقت جایگاه عقل را در امور شرعی اعم از اعتقادی و فقهی را رد می¬کنند. آنان به دلیل اینکه به همه روایت متمسمک شده و به ظاهر آیات و روایات اکتفا می‌کنند تأویل عقلی را قبول ندارند و همه آیات را بر ظواهر شان حمل می¬کنند، آن جا که خداوند از «یَد»، «وجه»، «استوا» و...سخن گفته است می¬گویند همین ظاهر مراد است! خداوند واقعاً دارای دست و صورت و...است! و بدین‌سان گرفتار تشبیه و تجسیم شده اند.

همچنین به دلیل خرد گریزی و خرد ستیزی، وهابیت در اعمال خود با غیر وهابی ها گرفتار رفتار خشن و بی¬رحمانه شده اند، امروز جهان اسلام شاهد تجاوزها و بی¬رحمی¬های وهابیت گردیده ست و بی محابا دیگران را تکفیر می¬کنند و گروه گروه انسان‌های بی¬گناه را سر می¬برند و ... دلیل آنها ممکن است ظاهر برخی آیات و روایات فاقد سند و یا از اسرائیلیات باشند.

منابع

  1. ر.ک: قفاری، ناصر بن عبد الله، أصول مذهب الشیعه الإمامیه الإثنی عشریه - عرض ونقد –، الرضا للنشر و التوزیع، چ۱، ۱۴۱۴ هـ، ج۱، ص۱۲۵.
  2. ابن تیمیه‌، مجموعه التفسیر شیخ‌ الاسلام‌ ابن تیمیه، ج۱، ص۳۸۵، بمبئی‌، ۱۳۷۴ق‌/۱۹۵۴م‌.
  3. ابن تیمیه، دقایق التفسیر، دمشق، مؤسسه القرآن، چ۲، ۱۴۰۴ق.ج۲ ، ص۱۷۱.
  4. ابن تیمیه، موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول ، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌ ج۱، ص۲۱ .
  5. دكتر عبد القادر بن محمد عطا صوفی، المفید فی مهمات التوحید،دار الاعلام، چ۱، ۱۴۲۲- ۱۴۲۳ق، ص۲۷.
  6. ابی عبدالله عامر عبدالله فالح، معجم الفاظ العقیده، با مقدمه ابن جبر بن وهابی، ص۲۸۴.
  7. ابن حنبل، احمد بن محمد، اصول السنه ،ص ۵۱ـ ۵۲، نشر دار کنوز اشبیلیا، ۱۴۲۸ق.
  8. ابوریه، محمد، اضواء على السنه المحمدیه، بیروت، دارالکتب الاسلامی، بی تا ، ص ٢٣ . به نقل از رشید رضا.
  9. کاتب سودانی، الشیخ معتصم سید احمد، الحقیقه الضائعه ، مؤسسه المعارف الاسلامیه الطبعه: چ۲، بی تا، ... ص ٣۶٢ .
  10. ابوزهره‌، محمد، ابن تیمیه حیاته‌ و عصره‌، مصر، ۱۹۵۸م‌، ص۸۷.
  11. وهبه، حافظ، جزیره العرب فى القرن العشرین، ص۱۵۰، قاهره، مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۶۱م.