ایمان شهودی تجربی: تفاوت میان نسخهها
جایگزینی متن - 'هٔ' به 'ه'
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ر.ک. ' به 'نگاه کنید به ') |
(جایگزینی متن - 'هٔ' به 'ه') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* '''الهیات'''؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از [[الهیات]] ارائه میدهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعهای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی میشود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعهای از احکام و گزارههای کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، بهراستی ایمان دارد. | * '''الهیات'''؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از [[الهیات]] ارائه میدهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعهای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی میشود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعهای از احکام و گزارههای کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، بهراستی ایمان دارد. | ||
* '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد میگوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، | * '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد میگوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۸–۱۹.</ref> همیشه با تعبیر همراه است، هیچ وحی تعبیر ناشدهای وجود ندارد. از خصایص مهم تلقی تجربی شهودی آن است که وحی [[تجربه]] عریان نیست؛ حتی وقایع خطیر تاریخی گذشته نمیتواند از تعبیر انسانی گذشته و حال تفکیک شود. در تجربه وحیانی نیز سهم داننده و فاعل شناسایی را نمیتوان نادیده گرفت؛ بنابراین علقهها و انتظارات او در تفسیر و تعبیر [[وحی]] بسی مؤثر است. وحی به مثابه انکشاف نفس [[خدا]] در مقام یک واقعه تاریخی، به صورت تمامعیار تفسیر میشود. معنای هر واقعه وحیانی، ضرورتاً معنا از دیدِ کسی یا برای کسی است و حاصل کلام اینکه، وحی در این تلقی، از سنخ «تجربه نبوی» بوده که طبعاً ذومراتب است و از این طریق قابل تعمیم. | ||
* '''احساس'''؛ از این روی که احساس و تجربه دینی در این رویکرد اساس دین است، دین احساسی است، و احساس امر شخصی و درونی است، | * '''احساس'''؛ از این روی که احساس و تجربه دینی در این رویکرد اساس دین است، دین احساسی است، و احساس امر شخصی و درونی است، فلسفه دین و عقلانیت دین، شخصی میشود. به خلاف ایمان معرفتی که ادله مطرح است و ادله همگانی و عمومی است، فلسفه دین قابل تعامل و تبادل است. همچنین در ایمان معرفتی، فلسفه اصالت دارد و توجیهگر معقولیت دین است، اما در رویکرد شهودی تجربی، فلسفه دست دوم بوده، تنها ترجمان احساس است.<ref>برای مقایسه دو نوع فلسفه دین، نگاه کنید به تیلیش، پل، الهیات، ترجمه مراد فرهادپور، ص۳۸–۸؛ براون، کالین، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طاطه وس میکائیلیان. ص۲۹۷–۲۹۳. | ||
Philosophy of Religion. ed: J. Hick. pp. 251 - 264.</ref> | Philosophy of Religion. ed: J. Hick. pp. 251 - 264.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== خدا در اندیشه شهودی تجربی === | === خدا در اندیشه شهودی تجربی === | ||
[[الهیات کلاسیک]] خدا را موجودی ماوراءالطبیعی میدانست که بر جهان، زمین و انسان تسلط مستمر دارد؛ اما مردم با تغییر تاریخی، اندیشه خدا را متحول ساختند. کمکم مداخله خدا کاهش یافت و آموزههای درباره او تا به آنجا تنزّل یافت که «خدا اینک چیزی نیست جز تجسم نوعی خوشبینی گسترده کیهانی؛ «اعتمادی بنیادی» دایر بر این که عالم وجود، به رغم ظاهر در کنه باطن، یار و یاور ما است. خدا امیدی مقدس است».<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، | [[الهیات کلاسیک]] خدا را موجودی ماوراءالطبیعی میدانست که بر جهان، زمین و انسان تسلط مستمر دارد؛ اما مردم با تغییر تاریخی، اندیشه خدا را متحول ساختند. کمکم مداخله خدا کاهش یافت و آموزههای درباره او تا به آنجا تنزّل یافت که «خدا اینک چیزی نیست جز تجسم نوعی خوشبینی گسترده کیهانی؛ «اعتمادی بنیادی» دایر بر این که عالم وجود، به رغم ظاهر در کنه باطن، یار و یاور ما است. خدا امیدی مقدس است».<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۲۳.</ref> از آن جا که آمال و آرزوهای انسان، ارزشهای او است، این امر بر خدا هم صادق شد. «خدا چکیده ارزشهای ما است و وحدت آرمانی ارزشها، تکلیف ما را در قبال ارزشها و قدرت خلاق آنها را به ما مینمایاند»<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۳۳۲.</ref> و این مسئله سرانجام ما را با بحرانی فاجعهآمیز در فرهنگ غربی مواجه میسازد؛ همان که نتیجهاش را «مرگ خدا» نامیدند.<ref>کیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۲۵۶–۲۵۸.</ref> | ||
اگر ما خدا را امر واقعی ندانستیم و از آن برداشتی آرمانی و ارزشی داشتیم، طبیعی است وحی به صورت تجربه انسانی درآید، دین درونی شود و ایمانْ سرسپردگی کور، و شهودی درونی باشد و این جاست که برخی از نویسندگان معاصر حتی برای | اگر ما خدا را امر واقعی ندانستیم و از آن برداشتی آرمانی و ارزشی داشتیم، طبیعی است وحی به صورت تجربه انسانی درآید، دین درونی شود و ایمانْ سرسپردگی کور، و شهودی درونی باشد و این جاست که برخی از نویسندگان معاصر حتی برای گزاره «خدا وجود دارد» یا «خدا واجد فلان اوصاف است» اعتبار نهایی قایل نمیشوند.<ref>کیان، ش ۵۲، ص۱۴.</ref> | ||
=== معاد در اندیشه شهودی تجربی === | === معاد در اندیشه شهودی تجربی === |