پرش به محتوا

دلیل مکعب بودن کعبه: تفاوت میان نسخه‌ها

جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای '
جزبدون خلاصۀ ویرایش
(جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای ')
خط ۹: خط ۹:
* در روایتی از [[امام صادق(ع)]] در رابطه با مربع شکل بودن خانه خدا آمده است: کعبه در محاذات(مقابل) [[بیت المعمور]] است، بیت المعمور در محاذات عرش واقع است و [[عرش]] چهار ضلع و رکن دارد. از این رو کعبه نیز مربع و بر چهار رکن ساخته شد. امام(ع) در بیان از تربیع عرش فرمودند: کلماتی که [[اسلام]] بر آن بنیان شده چهار تا است و این کلمات همان [[تسبیحات اربعه]] «سبحان الله» و «الحمدلله» و «لا اله الاّ الله»، و «الله اکبر» است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، درالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۳ هـ، ج۹۶، ص۵۷.</ref>
* در روایتی از [[امام صادق(ع)]] در رابطه با مربع شکل بودن خانه خدا آمده است: کعبه در محاذات(مقابل) [[بیت المعمور]] است، بیت المعمور در محاذات عرش واقع است و [[عرش]] چهار ضلع و رکن دارد. از این رو کعبه نیز مربع و بر چهار رکن ساخته شد. امام(ع) در بیان از تربیع عرش فرمودند: کلماتی که [[اسلام]] بر آن بنیان شده چهار تا است و این کلمات همان [[تسبیحات اربعه]] «سبحان الله» و «الحمدلله» و «لا اله الاّ الله»، و «الله اکبر» است.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، درالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۳ هـ، ج۹۶، ص۵۷.</ref>


معنای سخن امام این است که تسبیحات اربعه نظام هستی بر آنها مبتنی است سبب تحقق عرش مربّع است و تکّون عرش مایه تحقق بیت المعمور و بالاخره بیت المعمور سبب تحقق موجودی طبیعی در عالم طبیعت می‌شود که کعبه است و چهار دیوار دارد. یعنی آنچه در عالم طبیعت است الگویی از عالم مثال است، عالم مثال خود الگویی از عالم مجردات تامّ است، و عالم مجردات تامّ نیز الگویی از اسمای حسنای الهی است که فوق تام است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، جرعه ای از صهبای حج، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۹۲.</ref>
معنای سخن امام این است که تسبیحات اربعه نظام هستی بر آنها مبتنی است سبب تحقق عرش مربّع است و تکّون عرش مایه تحقق بیت المعمور و بالاخره بیت المعمور سبب تحقق موجودی طبیعی در عالم طبیعت می‌شود که کعبه است و چهار دیوار دارد. یعنی آنچه در عالم طبیعت است الگویی از عالم مثال است، عالم مثال خود الگویی از عالم مجردات تامّ است، و عالم مجردات تامّ نیز الگویی از اسمای حسنای الهی است که فوق تام است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، جرعه‌ای از صهبای حج، تهران، نشر مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۹۲.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
کاربر ناشناس