پرش به محتوا

موانع ایمان به خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
'''مریض بودن قلب''': {{قرآن|فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً|سوره = بقره|آیه = ۱۰–۹|ترجمه = در دل‌های ایشان مرضی است. پس خداوند مرضی بر دل‌هایشان افزود …}}
'''مریض بودن قلب''': {{قرآن|فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً|سوره = بقره|آیه = ۱۰–۹|ترجمه = در دل‌های ایشان مرضی است. پس خداوند مرضی بر دل‌هایشان افزود …}}


مهری كه خداوند بر دل مى‌زند، كيفر لجاجت‌هاى کفار است. چنان‌كه قرآن در جای دیگر می‌گوید: {{قرآن|يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ|سوره=غافر|آیه=۳۵|ترجمه=خدا بر دل افراد متكبّر و ستم‌پيشه، مهر مى‌زند.}} و در آيه 23 سوره‌ى جاثيه مى‌خوانيم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مى‌روند مهر مى‌زند. بنابراين مهر الهى نتيجه‌ى انتخاب بد خود انسان است، نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.<ref>نورالثقلين، عبدعلی بن جمعه حویزی، ج ص 57</ref>
مهری كه خداوند بر دل مى‌زند، كيفر لجاجت‌هاى کفار است. چنان‌كه قرآن در جای دیگر می‌گوید: {{قرآن|يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ|سوره=غافر|آیه=۳۵|ترجمه=خدا بر دل افراد متكبّر و ستم‌پيشه، مهر مى‌زند.}} و در آيه 23 سوره‌ى جاثيه مى‌خوانيم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مى‌روند مهر مى‌زند. بنابراين مهر الهى نتيجه‌ى انتخاب بد خود انسان است، نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.<ref>نورالثقلين، عبدعلی بن جمعه حویزی، ج ۴، ص ۵۷</ref>




[[علامه طباطبایی]] در تفسیر المیزان بخش مستقلی را به تحلیل معنای «مریض بودن قلب» در قرآن اختصاص داده و بعد از بررسی آیات به این نتیجه می‌رسد که مرض قلب چیزی جز [[شک]]، دو دلی، [[ریب]] و تزلزل، که در محدوده درک و [[معرفت]] پیدا می‌شود، نیست.<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۳۷۸.</ref>
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] بخش مستقلی را به تحلیل معنای «مریض بودن قلب» در قرآن اختصاص داده و بعد از بررسی آیات به این نتیجه می‌رسد که مرض قلب چیزی جز [[شک]]، دو دلی، [[ریب]] و تزلزل، که در محدوده درک و [[معرفت]] پیدا می‌شود، نیست.<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۳۷۸.</ref>


در برابر مریض بوذن قلب، سلامت قلب است که دل و جان آدمی از انواع آسیب‌های معرفت که «شک و نبود معرفت» در رأس آن است در امان باشد. درمان قلب مریض، [[توبه]] بوده و توبه تفکر صحیح و عمل صالح و در نهایت، پدید آمدن شعله‌های نورانی ایمان در قلب است: {{قرآن|وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ|۱۲۵|أَوَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّه أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ|۱۲۶|سوره = توبه|آیه = ۱۲۶–۱۲۵|ترجمه = و اما آنان که دل‌هاشان به مرض (شک و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنان خبائث افروده گردید تا در حال کفر جان دادند.}}
در برابر مریض بوذن قلب، سلامت قلب است که دل و جان آدمی از انواع آسیب‌های معرفت که «شک و نبود معرفت» در رأس آن است در امان باشد. درمان قلب مریض، [[توبه]] بوده و توبه تفکر صحیح و عمل صالح و در نهایت، پدید آمدن شعله‌های نورانی ایمان در قلب است: {{قرآن|وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ|۱۲۵|أَوَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّه أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ|۱۲۶|سوره = توبه|آیه = ۱۲۶–۱۲۵|ترجمه = و اما آنان که دل‌هاشان به مرض (شک و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنان خبائث افروده گردید تا در حال کفر جان دادند.}}
۱٬۴۰۷

ویرایش