پرش به محتوا

پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
آیات قرآن از او چنین یاد می‌کند: {{قرآن|آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.|سوره=کهف|آیه=۶۵}}  
قرطبی که از مفسران  [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "[[خضر]]" است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>


قرطبی که از مفسران صاحب نام [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل این آیه چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری که به گفتار آن‌ها اعتنا نمی‌شود، گفته‌اند که رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبوده‌است، بلکه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شده‌است. اما عدّه دیگر قائلند که استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه کسی بوده، اسم نبرده‌اند، ولی مطلب صحیح آن است که او خضر بوده‌ است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>
در [[مجمع‌البیان]] نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده‌است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" بود. [[وقتی حضرت موسی]] بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌ است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref>
 
در مجمع البیان نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده‌است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" بود. وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref>


سپس اقوال آن‌هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‌ها اعتنا نمی‌کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌دانند را تصدیق می‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه نبوت می‌داند و علم در آیه شریفه را «علم غیب» معنی می‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‌است.
سپس اقوال آن‌هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‌ها اعتنا نمی‌کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌دانند را تصدیق می‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه نبوت می‌داند و علم در آیه شریفه را «علم غیب» معنی می‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‌است.


علامه طباطبایی در این باره می‌فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‌ها "اسباب عالم هستی" واسطه‌اند، مانند نعمت‌های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت‌ها بدون واسطه، رحمت می‌باشند، مانند نعمت‌های باطنی از قبیل "نبوت"، "ولایت" و مقامات آن؛ و از این‌که رحمت را مقید به قید "من عندناً نموده‌است، می‌توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‌آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت‌های باطنی است؛ لذا می‌توان گفت منظور از جمله "رحمه من عندنا" همان نبوت است نه ولایت؛ و به همین بیان، تفسیر آن‌هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‌اند، تأیید می‌شود.
علامه طباطبایی می‌فرماید: " آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref>
 
«و علمناه من لدنّا علما» این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
 
اما آن‌هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‌دانند، می‌گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند «آصف بن برخیا» و «ذوالقرنین» می‌باشد. از جمله این افراد «فخر رازی» می‌باشد؛ ولی با نظر به این‌که اکثریت قاطع از مفسران شیعه و سنی که داستان خضر را نقل نموده‌اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‌توان کلام آن‌ها را صحیح دانست.


مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‌فرماید: " آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref>
درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>


در بعضی از روایات آمده‌است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر، و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده‌است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که «حکم» بر او نازل شده‌ است.
اما آن‌هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‌دانند، می‌گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند «آصف بن برخیا» و «ذوالقرنین» می‌باشد. از جمله این افراد «[[فخر رازی]]» می‌باشد؛ در بعضی از روایات آمده‌است که خضر و [[ذوالقرنین]] دو مرد عالم بودند نه پیغمبر. اما اکثریت قاطع مفسران شیعه و سنی که داستان خضر را نقل نموده‌اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند.


<span></span>
<span></span>
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش