پرش به محتوا

پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''پیامبر بودن حضرت خضر''' مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از [[حضرت خضر]] نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر [[موسی(ع)]] و بنده‌ای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر می‌دانند. بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.
با رجوع به قرآن معلوم می‌شود که در آیات قرآن از او چنین یاد شده است: {{قرآن|آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.|سوره=کهف|آیه=۶۵}}  قرطبی که از مفسران صاحب نام اهل سنت می‌باشد، در ذیل این آیه چنین می‌گوید:


"بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری که به گفتار آن‌ها اعتنا نمی‌شود، گفته‌اند که رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبوده‌است، بلکه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شده‌است. اما عدّه دیگر قائلند که استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه کسی بوده، اسم نبرده‌اند، ولی مطلب صحیح آن است که او خضر بوده‌ است، و بر طبق همین مطلب حدیثی از پیامبر رسیده‌ است که خضر را از آن جهت خضر نامیدند، چون هر جا نماز می‌گزارد، زمین اطراف او سبز می‌شد."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>
== نبی یا عبد صالح ==
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>


در مجمع البیان نیز ذیل آیه شریفه چنین آمده‌است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" و اسمش "بلیا بن ملکان" بود و از آن جهت به او خضر می‌گفتند، که هر جا نماز می‌گزارد، اطراف او سبز می‌شد و در روایت چنین آمده‌ است که او بر پوست سفیدی نشست آن پوست سبز شد؛ و گفته شده وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref>
در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده‌ای از بندگان خداوند حکایت می‌کند که بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.</ref> بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از [[انبیای الهی]] است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref> [[علامه طباطبایی]] معتقد است خضر، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref>


سپس اقوال آن‌هایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمی‌دانند، نقل کرده، ولی به قول آن‌ها اعتنا نمی‌کند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر می‌دانند را تصدیق می‌کند، و معنای رحمت را در آیه شریفه «آتیناه رحمه من عندنا» نبوت می‌داند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی می‌دانند - و علم در آیه شریفه را «علم غیب» معنی می‌کند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار می‌دهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نموده‌است.
برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و [[علم لدنی]] او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref> و در بعضی از اخبار مانند روایت عیاشی آمده که خضر و ذو القرنین دو مرد عالِم بودند نه پیغمبر.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref> در اصول کافی روایات متعددی نقل شده است که دلالت بر این دارد که این مرد عالم، پیامبر نبود بلکه دانشمندی همچون ذو القرنین و آصف ابن برخیا بوده است‏. در حالی که از پاره‌ای دیگر از روایات استفاده می‌شود او دارای مقام نبوت بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱۰.</ref>


در این باره (علم حضرت خضر) از امام صادق‌(ع) روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان می‌کرد که در الواح او تمام علومی که به آن‌ها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبوده‌است. مرحوم طباطبایی در این باره می‌فرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آن‌ها "اسباب عالم هستی" واسطه‌اند، مانند نعمت‌های مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمت‌ها بدون واسطه، رحمت می‌باشند، مانند نعمت‌های باطنی از قبیل "نبوت"، "ولایت" و شعبه‌ها و مقامات آن؛ و از این‌که رحمت را مقید به قید "من عندناً نموده‌است، می‌توان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست می‌آید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمت‌های باطنی است؛ لذا می‌توان گفت منظور از جمله "رحمه من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندناً آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت؛ و به همین بیان، تفسیر آن‌هایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کرده‌اند، تأیید می‌شود.
روایاتی وجود دارد که خضر پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده و معجزه‌اش این بوده که روی هیچ چوب خشکی نمی‌نشست مگر آنکه سبز می‌شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی‌نشست مگر آنکه سبز و خرم می‌گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت بوده است‏.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.</ref>


«و علمناه من لدنّا علما» این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
{{همچنین ببینید|داستان حضرت موسی(ع) و خضر}}


اما آن‌هایی که حضرت خضر را پیامبر نمی‌دانند، می‌گویند: او بنده‌ای از بندگان خداوند است که خداوند علمی را در اختیار او گذاشته و او از افرادی مانند «آصف بن برخیا» و «ذوالقرنین» می‌باشد. از جمله این افراد «فخر رازی» می‌باشد؛ ولی با نظر به این‌که اکثریت قاطع از مفسران شیعه و سنی که داستان خضر را نقل نموده‌اند قائل به نبوت حضرت خضر هستند، نمی‌توان کلام آن‌ها را صحیح دانست.
== آیه ۱۸ سوره کهف ==
[[قرطبی]] (درگذشته ۶۷۱ق) که از مفسران [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید «بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت خضر است.»<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>


مرحوم علامه بعد از بیان روایات می‌فرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق ائمه اهل -بیت‌علیهم السلام- در داستان خضر رسیده، چه می‌توان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق‏-علیه السلام- چنین بر می‌آید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمی‌نشست مگر آن‌که سبز می‌شد، و بر هیچ زمین بی‌علفی نمی‌نشست مگر این‌که سبز و خرّم می‌گشت و اگر او را خضر نامیده‌اند به همین جهت بوده‌است… مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّه‌ای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref>
درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>


در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، امام باقر یا امام صادق‌(ع)آمده‌است که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر، و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بوده‌است، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که «حکم» بر او نازل شده‌ است.
در [[مجمع‌البیان]] نیز ذیل این آیه چنین آمده است: «موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او خضر بود. وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref> در آیات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستین‌بار، در حلقهٔ تفسیری [[ابن‌عباس]] از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسی در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.<ref>حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.</ref>
 
<span></span>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، ذیل آیه.
۲. احسن الحدیث، علی اکبر قرشی، ج۶، ذیل آیه.
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۶: خط ۲۸:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = پیامبرشناسی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = پیامبرشناسی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = ویژگی‌های پیامبران
| شاخه فرعی۲ = ویژگی‌های پیامبران
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
{{پانویس}}
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش