automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
با رجوع به قرآن معلوم میشود که در آیات قرآن از او چنین یاد شده است: {{قرآن| | با رجوع به قرآن معلوم میشود که در آیات قرآن از او چنین یاد شده است: {{قرآن|آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم.|سوره=کهف|آیه=۶۵}} قرطبی که از مفسران صاحب نام اهل سنت میباشد، در ذیل این آیه چنین میگوید: | ||
"بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است و عدّه دیگری که به گفتار آنها اعتنا نمیشود، گفتهاند که رفیق و استاد موسی "حضرت خضر" نبودهاست، بلکه عالم دیگری بوده و این قول از قشیری نیز نقل شدهاست. اما عدّه دیگر قائلند که استاد موسی "عبد صالح" است اما این عبد صالح چه کسی بوده، اسم نبردهاند، ولی مطلب صحیح آن است که او خضر بوده است، و بر طبق همین مطلب حدیثی از پیامبر رسیده است که خضر را از آن جهت خضر نامیدند، چون هر جا نماز میگزارد، زمین اطراف او سبز میشد."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref> | |||
در مجمع البیان نیز ذیل آیه شریفه چنین آمدهاست: "موسی و جوان همراه او به بندهای از بندگان خدا رسیدند که بر صخرهای نشسته بود و بر آن نماز میگزارد و او "خضر" و اسمش "بلیا بن ملکان" بود و از آن جهت به او خضر میگفتند، که هر جا نماز میگزارد، اطراف او سبز میشد و در روایت چنین آمده است که او بر پوست سفیدی نشست آن پوست سبز شد؛ و گفته شده وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا میدانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نمودهاست".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref> | |||
سپس اقوال آنهایی که حضرت خضر را از جنس بشر نمیدانند، نقل کرده، ولی به قول آنها اعتنا نمیکند و نظر اکثریت که او را پیامبر و از جنس بشر میدانند را تصدیق میکند، و معنای رحمت را در آیه شریفه «آتیناه رحمه من عندنا» نبوت میداند - برخلاف گفته بعضی که آن را به معنی عمر طولانی میدانند - و علم در آیه شریفه را «علم غیب» معنی میکند، که خداوند در اختیار رسولان خودش قرار میدهد، که این مطلب را ابن عباس نیز نقل نمودهاست. | |||
در این باره (علم حضرت خضر) از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: خضر دارای علمی بود که در الواح موسی وجود نداشت، موسی گمان میکرد که در الواح او تمام علومی که به آنها نیازمند است وجود دارد، ولی وقتی مأمور فراگیری علم از خضر شد، متوجه شد که گمان او درست نبودهاست. مرحوم طباطبایی در این باره میفرماید: "هر نعمتی، رحمتی از ناحیه خدا به خلق اوست، لیکن در رحمت بودن بعضی از آنها "اسباب عالم هستی" واسطهاند، مانند نعمتهای مادّی ظاهری، و بعضی از آن نعمتها بدون واسطه، رحمت میباشند، مانند نعمتهای باطنی از قبیل "نبوت"، "ولایت" و شعبهها و مقامات آن؛ و از اینکه رحمت را مقید به قید "من عندناً نمودهاست، میتوان فهمید که کس دیگری غیر از خدا در آن دخالتی ندارد، و نیز به دست میآید که منظور از رحمت مذکور همان رحمت قسم دوم، یعنی نعمتهای باطنی است؛ لذا میتوان گفت منظور از جمله "رحمه من عندنا" - که بانون با عظمت "من عندناً آورده شده، و نفرموده "من عندی،" از ناحیه من - همان نبوت است نه ولایت؛ و به همین بیان، تفسیر آنهایی که کلمه مذکور را به نبوت معنا کردهاند، تأیید میشود. | |||
در این باره (علم حضرت خضر) از امام | |||
«و علمناه من لدنّا علما» این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمیآید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که میرساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده میشود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref> | «و علمناه من لدنّا علما» این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و چیزی از قبیل حس و فکر در آن واسطه نیست و خلاصه، از راه اکتساب و استدلال به دست نمیآید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که میرساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده میشود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۰: | ||
مرحوم علامه بعد از بیان روایات میفرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق ائمه اهل -بیتعلیهم السلام- در داستان خضر رسیده، چه میتوان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق-علیه السلام- چنین بر میآید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت میکرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمینشست مگر آنکه سبز میشد، و بر هیچ زمین بیعلفی نمینشست مگر اینکه سبز و خرّم میگشت و اگر او را خضر نامیدهاند به همین جهت بودهاست… مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّهای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> | مرحوم علامه بعد از بیان روایات میفرماید: "آنچه از روایات نبوی یا روایات وارده از طرق ائمه اهل -بیتعلیهم السلام- در داستان خضر رسیده، چه میتوان فهمید؟ از روایت "محمد بن عماره" از امام صادق-علیه السلام- چنین بر میآید که آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بوده و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت میکرده است. معجزه خضر این بود که روی هیچ چوب خشکی نمینشست مگر آنکه سبز میشد، و بر هیچ زمین بیعلفی نمینشست مگر اینکه سبز و خرّم میگشت و اگر او را خضر نامیدهاند به همین جهت بودهاست… مؤید این حدیث در وجه نامیدن او به خضر، مطلبی است که در الدّر المنثور سیوطی، از عدّهای از ارباب جوامع حدیثی از جمله ابن عباس و ابی هریره، از رسول خدا-صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که فرمود: خضر را بدین جهت خضر نامیدند که وقتی روی پوست سفید رنگی نماز گزارد، همان پوست هم سبز شد.<ref>همان، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> | ||
در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، امام باقر یا امام | در بعضی از روایات، مانند روایت عیاشی از برید از یکی از دو امام، امام باقر یا امام صادق(ع)آمدهاست که خضر و ذوالقرنین دو مرد عالم بودند نه پیغمبر، و لیکن آیات مربوط به داستان خضر و موسی، خالی از این ظهور نیست که وی نبی بودهاست، و چطور ممکن است بگوییم که نبی نبوده، در حالی که در آن آیات آمده که «حکم» بر او نازل شده است. | ||
<span></span> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۳۰: | خط ۲۹: | ||
۲. احسن الحدیث، علی اکبر قرشی، ج۶، ذیل آیه. | ۲. احسن الحدیث، علی اکبر قرشی، ج۶، ذیل آیه. | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |