پرش به محتوا

تعاریف ایمان نخبه‌گرایانه یا عمومی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
سؤال از نخبه‌گرایانه بودن تعاریف چهارگانه ایمان است. بدین معنا که تعریفی نخبه‌گراست که تنها شامل تعدادی اندک از نخبگان شود. تعریف آقای شبستری به اقرار خودشان نخبه‌گرایانه است؛<ref>ر. ک. کیان، ش ۵۲، ص۱۰–۱۱.</ref> چنان‌که تعریف ایمان به «دویدن در پی آواز حقیقت» نیز چنین است. اما تعریف به معرفت قلبی و امید عمومیت دارد و تنها شامل نخبگان نمی‌شود.<ref>همان، ص۵۱.</ref> البته این خود، اشکال دیگری است که متوجه آن دو تعریف است.
نخبه‌گرا بودن یعنی تنها شامل تعدادی اندک از نخبگان شود. «رويارويي مجذوبانه با خداوند»، تعریف مجتهد شبستری، به اقرار خودش نخبه‌گرایانه است؛<ref>کیان، ش ۵۲، ص۱۰–۱۱.</ref> چنان‌که تعریف مصطفی ملکیان که ایمان به «دویدن در پی آواز حقیقت» نیز چنین است. اما تعریف به معرفت قلبی و امید عمومیت دارد و تنها شامل نخبگان نمی‌شود.<ref>کیان، ش ۵۲، ص۵۱.</ref>


ممکن است کسی بگوید لحن قرآن در باب ایمان، نخبه‌گرایانه است. آن جا که به کرّات می‌گوید: وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ؛<ref>سورهٔ هود، آیهٔ ۱۷، سورهٔ رعد، آیهٔ ۱.</ref> «لکن بیش‌تر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند» یا وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ؛<ref>یوسف، ۱۰۶.</ref> «و بیش‌ترینهٔ خلق به خدا ایمان نمی‌آورند، مگر آن که مشرک شوند (و جز خدا، امور دیگری را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند). از این آیات به دست می‌آید که ایمان تنها شامل نخبگان است. اما باید توجه داشت اولاً. بیش‌تر این نمونه‌ها ـ که قریب هفتاد آیه است ـ دربارهٔ علم است: وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ «لیکن اکثر مردم بر این حقیقت آگاه نیستند»،<ref>اعراف، ۱۸۷.</ref> و بعد از آن دربارهٔ شکر: وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛<ref>غافر، ۶۱.</ref> «لیکن بیش‌تر مردم شکرگذار نیستند».
ممکن است این ایراد گرفته شود که لحن قرآن در باب ایمان، نخبه‌گرایانه است. آن‌جا که می‌گوید: {{قرآن|وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ|سوره = هود|آیه = ۱۷|سوره = رعد|آیه = ۱|ترجمه = لکن بیش‌تر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.}} و یا {{قرآن|وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ؛<ref>یوسف، ۱۰۶.</ref> «و بیش‌ترینهٔ خلق به خدا ایمان نمی‌آورند، مگر آن که مشرک شوند (و جز خدا، امور دیگری را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند). از این آیات به دست می‌آید که ایمان تنها شامل نخبگان است. اما باید توجه داشت اولاً. بیش‌تر این نمونه‌ها ـ که قریب هفتاد آیه است ـ دربارهٔ علم است: وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ «لیکن اکثر مردم بر این حقیقت آگاه نیستند»،<ref>اعراف، ۱۸۷.</ref> و بعد از آن دربارهٔ شکر: وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛<ref>غافر، ۶۱.</ref> «لیکن بیش‌تر مردم شکرگذار نیستند».


* در بیش‌تر این نمونه‌ها از تعبیر «اکثرهم» استفاده شده که همراه با ضمیر است، و این ضمایر اشاره به اقوام سابق دارد؛ پس معنا چنین است که مثلاً «اکثر قوم ابراهیم چنین‌اند»، و به این ترتیب عمومیت ندارد.
* در بیش‌تر این نمونه‌ها از تعبیر «اکثرهم» استفاده شده که همراه با ضمیر است، و این ضمایر اشاره به اقوام سابق دارد؛ پس معنا چنین است که مثلاً «اکثر قوم ابراهیم چنین‌اند»، و به این ترتیب عمومیت ندارد.
۱٬۴۰۷

ویرایش