۱٬۴۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== جایگاه و ویژگیها == | == جایگاه و ویژگیها == | ||
خطبه اول امام حسین(ع) خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد.<ref> | خطبه اول امام حسین(ع) خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا|سال=1381|نام=محمد صادق|نام خانوادگی=نجمی|ناشر=قم، بوستان کتاب|صفحه=221}}</ref> امام حسین(ع) این کار را با معرفی خود و خاندانش و برشمردن جایگاه خاندان پیامبر(ع) در [[اسلام]] انجام داده است. همچنین، امام حسین(ع) دلیل آمدن خود را به عراق بیان میکند و از دعوتنامه برخی از سران سپاه کوفه برای حضور در عراق یاد میکند. او هدف خود از این اتمام حجت را منصرف نمودن آنان از جنگ برمیشمرد تا آنان به راه سعادت بازگردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|جلد=2|صفحه=97 ـ 98}}</ref> | ||
امام حسین(ع) در بخش دیگری از خطبه، به ناپایدار بودن زندگی دنیا اشاره میکند و زندگی دنیوی را بیاعتبار و گذرا معرفی میکند. از نظر ایشان اگر حیات دنیا قابل دوام و مطلوب حقیقی بود، انبیا و اولیا نسبت به آن از دیگران سزاوارتر بودند. امام(ع) انگیزه انحراف مردم کوفه را طمع به دنیای ناپایدار برمیشمرد که حاصل آن دست کشیدن آنان از اسلام و ایمان به خدا و [[پیامبر(ص)]] و نبرد با امام زمان خود و کمر بستن به قتل فرزند پیامبر بوده است.<ref> | امام حسین(ع) در بخش دیگری از خطبه، به ناپایدار بودن زندگی دنیا اشاره میکند و زندگی دنیوی را بیاعتبار و گذرا معرفی میکند. از نظر ایشان اگر حیات دنیا قابل دوام و مطلوب حقیقی بود، انبیا و اولیا نسبت به آن از دیگران سزاوارتر بودند. امام(ع) انگیزه انحراف مردم کوفه را طمع به دنیای ناپایدار برمیشمرد که حاصل آن دست کشیدن آنان از اسلام و ایمان به خدا و [[پیامبر(ص)]] و نبرد با امام زمان خود و کمر بستن به قتل فرزند پیامبر بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا|سال=1381|نام=محمد صادق|نام خانوادگی=نجمی|ناشر=قم، بوستان کتاب|صفحه=225}}</ref> | ||
این خطبه در برخی منابع تاریخی معتبر با اختلافاتی در تعابیر و حجم نقل شده است؛ از جمله طبقات ابنسعد،<ref> | این خطبه در برخی منابع تاریخی معتبر با اختلافاتی در تعابیر و حجم نقل شده است؛ از جمله طبقات ابنسعد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام=محمد بن سعد|نام خانوادگی=ابن سعد|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیة|جلد=10|صفحه=468 ـ 469}}</ref> [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]]،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الطبری|سال=1387|نام=محمد بن جریر|نام خانوادگی=طبری|ناشر=بیروت، دارالتراث|جلد=5|صفحه=425}}</ref> [[الإرشاد|الارشاد]]<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|جلد=2|صفحه=97 ـ 98}}</ref> و [[مقتل خوارزمی]].<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقتل الحسین علیه السلام|سال=1423|نام=موفق بن احمد|نام خانوادگی=خوارزمی|ناشر=انوار الهدی|جلد=1|صفحه=358}}</ref> | ||
== مقدمات ایراد خطبه == | == مقدمات ایراد خطبه == | ||
صبح روز عاشورا سپاه کوفه به سمت خیمههای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] حرکت کرده و اسبهای خود را در اطراف خیمهها به جولان درآوردند. در این هنگام، شمر بن ذیالجوشن خندقهای آتش پشت خیمهگاه را دید و با طعنه به امام(ع) گفت: ای حسین، پیش از [[روز رستاخیز]] برای رسیدن به آتش شتاب کردهای. حضرت پرسید که این کیست؛ گویا شمر بن ذیالجوشن است؛ پاسخ دادند آری. امام(ع) گفت: ای پسر زن بزچران! تو سزاوارتری به آتش افروخته. در این هنگام [[مسلم بن عوسجه]] خواست با تیری شمر را بزند. امام(ع) از این کار جلوگیری کرد. مسلم گفت: اجازه بده تا او را بزنم، زیرا او مردی [[فاسق]] و از دشمنان خدا و از ستمکاران بزرگ است و اکنون خداوند کشتن او را برای ما آسان ساخته. امام حسین(ع) گفت: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغاز به جنگ با ایشان کنم. سپس امام(ع) شتر خود را خواست و سوار بر آن شده، با بلندترین صدای خود فریاد زد و خطبه اول را خواند.<ref> | صبح روز عاشورا سپاه کوفه به سمت خیمههای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] حرکت کرده و اسبهای خود را در اطراف خیمهها به جولان درآوردند. در این هنگام، شمر بن ذیالجوشن خندقهای آتش پشت خیمهگاه را دید و با طعنه به امام(ع) گفت: ای حسین، پیش از [[روز رستاخیز]] برای رسیدن به آتش شتاب کردهای. حضرت پرسید که این کیست؛ گویا شمر بن ذیالجوشن است؛ پاسخ دادند آری. امام(ع) گفت: ای پسر زن بزچران! تو سزاوارتری به آتش افروخته. در این هنگام [[مسلم بن عوسجه]] خواست با تیری شمر را بزند. امام(ع) از این کار جلوگیری کرد. مسلم گفت: اجازه بده تا او را بزنم، زیرا او مردی [[فاسق]] و از دشمنان خدا و از ستمکاران بزرگ است و اکنون خداوند کشتن او را برای ما آسان ساخته. امام حسین(ع) گفت: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغاز به جنگ با ایشان کنم. سپس امام(ع) شتر خود را خواست و سوار بر آن شده، با بلندترین صدای خود فریاد زد و خطبه اول را خواند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، کنگره شیخ مفید|جلد=2|صفحه=96 ـ 97}}</ref> | ||
== واکنش دوستان و دشمنان == | == واکنش دوستان و دشمنان == | ||
سخنرانی اول امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود: از جمله هنگامی که سخن امام حسین(ع) به آخرین جمله از بخش اول این خطبه رسید ـ یار و پشتیبان من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و اوست یار و یاور نیکان ـ صدای گریه بعضی از زنان و دختران کاروان امام(ع)، که به سخنان گوش میدادند، بلند شد. امام(ع) خطابه خود را قطع کرده و به برادرش [[عباس(ع)]] و فرزندش [[علیاکبر(ع)]] مأموریت داد تا آنها را به سکوت و آرامش دعوت کنند. امام(ع) اضافه کرد آنان گریههای زیادی در پیش خواهند داشت.<ref> | سخنرانی اول امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود: از جمله هنگامی که سخن امام حسین(ع) به آخرین جمله از بخش اول این خطبه رسید ـ یار و پشتیبان من خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و اوست یار و یاور نیکان ـ صدای گریه بعضی از زنان و دختران کاروان امام(ع)، که به سخنان گوش میدادند، بلند شد. امام(ع) خطابه خود را قطع کرده و به برادرش [[عباس(ع)]] و فرزندش [[علیاکبر(ع)]] مأموریت داد تا آنها را به سکوت و آرامش دعوت کنند. امام(ع) اضافه کرد آنان گریههای زیادی در پیش خواهند داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا|سال=1381|نام=محمد صادق|نام خانوادگی=نجمی|ناشر=قم، بوستان کتاب|صفحه=222 ـ 22}}</ref> | ||
در میانه خطابه، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] از کوفیان خواست اگر سخنانش را قبول ندارند، به بعضی از صحابهای که زنده هستند مراجعه کنند. شمر بن ذیالجوشن در این میان تلاش کرد تا با مطرحکردن مطالبی سخنان امام(ع) را قطع کند. این عمل شمر موجب شد تا [[حبیب بن مظاهر]] شمر را تقبیح کند. از نظر برخی پژوهشگران، این عمل شمر برای قطع سخنان امام حسین(ع) برای جلوگیری از تأثیر سخنان امام(ع) بر سپاه کوفه بوده است.<ref> | در میانه خطابه، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] از کوفیان خواست اگر سخنانش را قبول ندارند، به بعضی از صحابهای که زنده هستند مراجعه کنند. شمر بن ذیالجوشن در این میان تلاش کرد تا با مطرحکردن مطالبی سخنان امام(ع) را قطع کند. این عمل شمر موجب شد تا [[حبیب بن مظاهر]] شمر را تقبیح کند. از نظر برخی پژوهشگران، این عمل شمر برای قطع سخنان امام حسین(ع) برای جلوگیری از تأثیر سخنان امام(ع) بر سپاه کوفه بوده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا|سال=1381|نام=محمد صادق|نام خانوادگی=نجمی|ناشر=قم، بوستان کتاب|صفحه=228}}</ref> | ||
در انتهای خطبه، [[قیس بن اشعث]]، از امام حسین(ع) پرسید چرا با پسرعمویت، [[یزید بن معاویه]]، بیعت نمیکنی تا این اختلافات حل شود؟ امام(ع) در پاسخ گفت به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندگان از کارزار فرار نمیکنم.<ref> | در انتهای خطبه، [[قیس بن اشعث]]، از امام حسین(ع) پرسید چرا با پسرعمویت، [[یزید بن معاویه]]، بیعت نمیکنی تا این اختلافات حل شود؟ امام(ع) در پاسخ گفت به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندگان از کارزار فرار نمیکنم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا|سال=1381|نام=محمد صادق|نام خانوادگی=نجمی|ناشر=قم، بوستان کتاب|صفحه=228}}</ref> | ||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == |
ویرایش