۱٬۴۵۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
{{درگاه|امام حسین}} | {{درگاه|امام حسین}} | ||
'''خطبه اول امام حسین(ع) در روز عاشورا''' خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد. | '''خطبه اول امام حسین(ع) در روز عاشورا''' خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد. حضرت این کار را با معرفی خود و خاندانش و برشمردن جایگاه [[خاندان پیامبر(ص)]] در اسلام انجام میدهد. امام حسین(ع) در این خطبه دلیلِ آمدن خود به عراق را بیان میکند و از دعوتنامه برخی سران سپاه کوفه برای حضور در عراق یاد میکند. او هدف خود از این اتمام حجت را منصرف نمودن آنان از جنگ برمیشمرد تا آنان به راه سعادت بازگردند. | ||
این خطبه در صبح [[روز عاشورا]] و پس از | این خطبه در صبح [[روز عاشورا]] و پس از نزدیک شدن سپاه کوفه به خیمههای کاروان امام حسین(ع) و پیش از درگرفتن جنگ گفته شده است. این خطبه در برخی از منابع تاریخی معتبر تاریخ اسلام، از جمله طبقات ابنسعد و [[تاریخ طبری]]، نقل شده است. | ||
سخنرانی اول امام حسین(ع) در روز عاشورا از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود؛ از جمله در ابتدای | سخنرانی اول امام حسین(ع) در روز عاشورا از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود؛ از جمله در ابتدای خطبه، گروهی از زنان و دختران حرم از سخنان امام(ع) به گریه افتادند که به امر امام(ع) ساکت شدند. همچنین در میانه خطبه [[شمر بن ذیالجوشن]] سعی داشت برای جلوگیری از اثرگذاری سخنان امام(ع) خطبه را قطع کند که موفق نشد. | ||
== جایگاه و ویژگیها == | == جایگاه و ویژگیها == | ||
خطبه اول امام حسین(ع) خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد.<ref>نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۲۲۱.</ref> امام حسین(ع) این کار را با معرفی خود و خاندانش و برشمردن جایگاه خاندان پیامبر(ع) در [[اسلام]] انجام داده است. همچنین، امام حسین(ع) دلیل آمدن خود را به عراق بیان میکند و از دعوتنامه برخی از سران سپاه کوفه برای حضور در عراق یاد میکند. او هدف خود از این اتمام حجت را | خطبه اول امام حسین(ع) خطبهای است که [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] در آن به اتمام حجت با سپاه کوفه میپردازد.<ref>نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۲۲۱.</ref> امام حسین(ع) این کار را با معرفی خود و خاندانش و برشمردن جایگاه خاندان پیامبر(ع) در [[اسلام]] انجام داده است. همچنین، امام حسین(ع) دلیل آمدن خود را به عراق بیان میکند و از دعوتنامه برخی از سران سپاه کوفه برای حضور در عراق یاد میکند. او هدف خود از این اتمام حجت را منصرف نمودن آنان از جنگ برمیشمرد تا آنان به راه سعادت بازگردند.<ref>مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۷–۹۸.</ref> | ||
امام حسین(ع) در بخش دیگری از | امام حسین(ع) در بخش دیگری از خطبه، به ناپایدار بودن زندگی دنیا اشاره میکند و زندگی دنیوی را بیاعتبار و گذرا معرفی میکند. از نظر ایشان اگر حیات دنیا قابل دوام و مطلوب حقیقی بود، انبیا و اولیا نسبت به آن از دیگران سزاوارتر بودند. امام(ع) انگیزه انحراف مردم کوفه را طمع به دنیای ناپایدار برمیشمرد که حاصل آن دست کشیدن آنان از اسلام و ایمان به خدا و [[پیامبر(ص)]] و نبرد با امام زمان خود و کمر بستن به قتل فرزند پیامبر بوده است.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص۲۲۵.</ref> | ||
این خطبه در برخی | این خطبه در برخی منابع تاریخی معتبر با اختلافاتی در تعابیر و حجم نقل شده است؛ از جمله طبقات ابنسعد،<ref>ابنسعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، بیتا، ج۱۰، ص۴۶۸–۴۶۹.</ref> [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]]،<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق. ج۵، ص۴۲۵.</ref> [[الإرشاد|الارشاد]]<ref>مفید، الإرشاد، ج۲، ص۹۷–۹۸.</ref> و [[مقتل خوارزمی]].<ref>خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه السلام، بیجا، انوار الهدی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۵۸.</ref> | ||
== مقدمات ایراد خطبه == | == مقدمات ایراد خطبه == | ||
صبح روز عاشورا سپاه کوفه به سمت خیمههای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] حرکت | صبح روز عاشورا سپاه کوفه به سمت خیمههای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] حرکت کرده و اسبهای خود را در اطراف خیمهها به جولان درآوردند. در این هنگام، شمر بن ذیالجوشن خندقهای آتش پشت خیمهگاه را دید و با طعنه به امام(ع) گفت: ای حسین، پیش از [[روز رستاخیز]] برای رسیدن به آتش شتاب کردهای. حضرت پرسید که این کیست؛ گویا شمر بن ذیالجوشن است؛ پاسخ دادند آری. امام(ع) گفت: ای پسر زن بزچران! تو سزاوارتری به آتش افروخته. در این هنگام [[مسلم بن عوسجه]] خواست با تیری شمر را بزند. امام(ع) از این کار جلوگیری کرد. مسلم گفت: اجازه بده تا او را بزنم، زیرا او مردی [[فاسق]] و از دشمنان خدا و از ستمکاران بزرگ است و اکنون خداوند کشتن او را برای ما آسان ساخته. امام حسین(ع) گفت: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغاز به جنگ با ایشان کنم. سپس امام(ع) شتر خود را خواست و سوار بر آن شده، با بلندترین صدای خود فریاد زد و خطبه اول را خواند.<ref>مفید، الإرشاد، ج۲، ص۹۶–۹۷.</ref> | ||
=واکنش دوستان و دشمنان= | == واکنش دوستان و دشمنان == | ||
سخنرانی اول امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود: از جمله هنگامی که سخن امام حسین(ع) به آخرین جمله از بخش اول این خطبه رسید، صدای گریه بعضی از زنان و دختران کاروان امام(ع)، که به سخنان | سخنرانی اول امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] از سوی دوستان و دشمنان امام(ع) با واکنشهایی همراه بود: از جمله هنگامی که سخن امام حسین(ع) به آخرین جمله از بخش اول این خطبه رسید، صدای گریه بعضی از زنان و دختران کاروان امام(ع)، که به سخنان گوش میدادند، بلند شد. امام(ع) خطابه خود را قطع کرده و به برادرش [[عباس(ع)]] و فرزندش [[علیاکبر(ع)]] مأموریت داد تا آنها را به سکوت و آرامش دعوت کنند. امام(ع) اضافه کرد آنان گریههای زیادی در پیش خواهند داشت.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص۲۲۲–۲۲۳.</ref> | ||
در میانه خطابه، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] از کوفیان خواست | در میانه خطابه، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] از کوفیان خواست اگر سخنانش را قبول ندارند، به بعضی از صحابهای که زنده هستند مراجعه کنند. شمر بن ذیالجوشن در این میان تلاش کرد تا با مطرحکردن مطالبی سخنان امام(ع) را قطع کند. این عمل شمر موجب شد تا [[حبیب بن مظاهر]] شمر را تقبیح کند. از نظر برخی پژوهشگران، این عمل شمر برای قطع سخنان امام حسین(ع) برای جلوگیری از تأثیر سخنان امام(ع) بر سپاه کوفه بوده است.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص۲۲۸.</ref> | ||
در انتهای خطبه، [[قیس بن اشعث]]، از امام حسین(ع) پرسید | در انتهای خطبه، [[قیس بن اشعث]]، از امام حسین(ع) پرسید چرا با پسرعمویت، [[یزید بن معاویه]]، بیعت نمیکنی تا این اختلافات حل شود؟ امام(ع) در پاسخ گفت به خدا قسم، دستم را همچون انسانهای ذلیل در دست شما قرار نمیدهم و مانند بندگان از کارزار فرار نمیکنم.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص۲۲۹–۲۳۰.</ref> | ||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == |
ویرایش