پرش به محتوا

فریب عمرو بن عبدود توسط امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۱: خط ۴۱:
## پیامبر اکرم(ص) فرمود: {{عربی|الحرب خدعه|ترجمه=جنگ، نیرنگ است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند البزّار|سال=1409|نام=أبوبکر أحمد بن عمرو|نام خانوادگی=عتکی البزّار|ناشر=بیروت، مؤسسة علوم القرآن|جلد=4|صفحه=187}}</ref>
## پیامبر اکرم(ص) فرمود: {{عربی|الحرب خدعه|ترجمه=جنگ، نیرنگ است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند البزّار|سال=1409|نام=أبوبکر أحمد بن عمرو|نام خانوادگی=عتکی البزّار|ناشر=بیروت، مؤسسة علوم القرآن|جلد=4|صفحه=187}}</ref>
## ابن عبّاس می‌گوید: پیامبر(ص) یکی از اصحاب خود را مأمور کشتن یک نفر یهودی کرد. او گفت: ای پیامبر خدا! در صورتی از عهده این کار برمی‌آیم که دستم را باز بگذاری. پیامبر خدا فرمود: «همانا جنگ، نیرنگ است. پس هر کار می‌خواهی، بکن».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمّال|سال=1397|نام=علی بن حسام الدین|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=بیروت، مکتبة التراث الاسلامی|جلد=4|صفحه=469}}</ref>
## ابن عبّاس می‌گوید: پیامبر(ص) یکی از اصحاب خود را مأمور کشتن یک نفر یهودی کرد. او گفت: ای پیامبر خدا! در صورتی از عهده این کار برمی‌آیم که دستم را باز بگذاری. پیامبر خدا فرمود: «همانا جنگ، نیرنگ است. پس هر کار می‌خواهی، بکن».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمّال|سال=1397|نام=علی بن حسام الدین|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=بیروت، مکتبة التراث الاسلامی|جلد=4|صفحه=469}}</ref>
## عدی بن حاتم می‌گوید: به درستی که حضرت علی(ع)، هنگامی که در [[صفّین]] با [[معاویه]] رو در رو شد، صدایش را بلند می‌کرد تا یارانش بشنوند و می‌فرمود: «به خدا سوگند، معاویه و یارانش را خواهم کُشت!». آن‌گاه در آخر سخن، صدایش را آهسته می‌کرد و می‌گفت: «إن شاء الله!». من نزدیک ایشان بودم و گفتم: ای امیرمؤمنان! به درستی که سوگند یاد کردی بر آنچه انجام می‌دهی. آن‌گاه «ان شاء الله» گفتی. مقصودت از این، چه بود؟ فرمود: «جنگ، نیرنگ است و من نزد مؤمنان، دروغ‌گو نیستم. خواستم تا یارانم را بر دشمن بشورانم تا سُستی نکنند و [به نبردِ] با آنان، رغبت پیدا کنند. پس در آینده، داناترین آنان، از این سخن سود بَرَد. إن شاء الله!».<ref> کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏7، ص 460، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. </ref>
## عدی بن حاتم می‌گوید: به درستی که حضرت علی(ع)، هنگامی که در [[صفّین]] با [[معاویه]] رو در رو شد، صدایش را بلند می‌کرد تا یارانش بشنوند و می‌فرمود: «به خدا سوگند، معاویه و یارانش را خواهم کُشت!». آن‌گاه در آخر سخن، صدایش را آهسته می‌کرد و می‌گفت: «إن شاء الله!». من نزدیک ایشان بودم و گفتم: ای امیرمؤمنان! به درستی که سوگند یاد کردی بر آنچه انجام می‌دهی. آن‌گاه «ان شاء الله» گفتی. مقصودت از این، چه بود؟ فرمود: «جنگ، نیرنگ است و من نزد مؤمنان، دروغ‌گو نیستم. خواستم تا یارانم را بر دشمن بشورانم تا سُستی نکنند و [به نبردِ] با آنان، رغبت پیدا کنند. پس در آینده، داناترین آنان، از این سخن سود بَرَد. إن شاء الله!».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دار الکتب الإسلامیة|جلد=7|صفحه=460}}</ref>
## [[امام صادق(ع)]] فرمود: «خداوند کسی که در جنگ به حریف خود نیرنگ بزند و به او دروغ بگوید، بازخواست نمی‌کند».<ref> کافی، ج ‏2، ص 342.</ref>
## [[امام صادق(ع)]] فرمود: «خداوند کسی که در جنگ به حریف خود نیرنگ بزند و به او دروغ بگوید، بازخواست نمی‌کند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دار الکتب الإسلامیة|جلد=2|صفحه=342}}</ref>
# به‌علاوه؛ در برخی از گزارشاتی که اصل این مبارزه نقل شده، آمده است که؛ چندین نفر نیز همراه عمرو بن عبدود بودند؛ از جمله این افراد «هبیره بن ابی‌وهب»، «ضرار بن خطاب»<ref>محمدباقرمجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۲۴–۲۲۵.</ref> «عکرمة بن ابی‌جهل» و «مرداس فهری» بوده‌اند.<ref>محمدبن‌عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۷۰؛ شیخ‌مفید، الارشاد، ج۱، ص۹۷–۱۰۰.</ref> به این جهت کلام امام علی(ع) هنگام مبارزه که افرادی را همراه خود آورده‌ای، دروغ نبوده است. لذا آن‌حضرت با اشاره به این افراد در پشت سر که یک واقعیت بود، حواس عمرو بن عبدود را پرت کرد و به او ضربه زد.
# به‌علاوه؛ در برخی از گزارشاتی که اصل این مبارزه نقل شده، آمده است که؛ چندین نفر نیز همراه عمرو بن عبدود بودند؛ از جمله این افراد «هبیره بن ابی‌وهب»، «ضرار بن خطاب»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|سال=1403|نام=محمد باقر|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=بیروت،  دار إحياء التراث العربی|جلد=20|صفحه=224 ـ 225}}</ref> «عکرمة بن ابی‌جهل» و «مرداس فهری» بوده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|سال=1413|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=قم، كنگره شيخ مفيد|جلد=1|صفحه=97 ـ 100}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المغازی|سال=1409|نام=محمد بن عمر|نام خانوادگی=واقدی|ناشر=بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات|جلد=2|صفحه=470}}</ref> به این جهت کلام امام علی(ع) هنگام مبارزه که افرادی را همراه خود آورده‌ای، دروغ نبوده است. لذا آن‌حضرت با اشاره به این افراد در پشت سر که یک واقعیت بود، حواس عمرو بن عبدود را پرت کرد و به او ضربه زد.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
۱٬۵۰۵

ویرایش