دیوانسالاران، ناظمان (CommentStreams)، مدیران رابط کاربری، مدیران اشتراک فشاری، پنهانگران، مدیران، trustworthy
۱٬۲۳۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}}{{درگاه|واژهها}} | {{پاسخ}}{{درگاه|واژهها}} | ||
توسل به [[پیامبران]] و اهل بیت(ع) در مذهب [[شیعه]] به عنوان یک عمل مشروع و مؤثر شناخته میشود. مؤمنان بر این باورند که اهل بیت(ع) به عنوان | توسل به [[پیامبران]] و اهل بیت(ع) در مذهب [[شیعه]] به عنوان یک عمل مشروع و مؤثر شناخته میشود. مؤمنان بر این باورند که اهل بیت(ع) به عنوان واسطههایی بین خدا و بندگان، میتوانند در دنیا و آخرت شفاعت کنند و در زمانهای سخت به دعاها و خواستههای مؤمنان پاسخ دهند. این عمل به عنوان یک وسیله برای نزدیک شدن به خداوند و برآورده شدن دعاها تلقی میشود. | ||
تجربیات تاریخی نشان میدهد که در زمانهای مختلف، مؤمنان به [[اهل بیت (ع)]] توسل جسته و از آنها یاری طلبیدهاند. زیارتهای معروف مانند زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره نمونههایی از توسل در دعاها و زیارتها هستند که در آنها به شفاعت و یاری اهل بیت(ع) اشاره شده است. این عمل به تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند کمک میکند. | |||
تجربیات تاریخی نشان میدهد که در زمانهای مختلف، مؤمنان به [[اهل بیت (ع)]] توسل جسته و از آنها یاری طلبیدهاند. زیارتهای | |||
معروف مانند زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره نمونههایی از توسل در دعاها و زیارتها هستند که در آنها به شفاعت و یاری اهل بیت(ع) اشاره شده است. این عمل به تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند کمک میکند. | |||
از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین(ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین(ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | ||
وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. | وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. اما توسل به اسماء و صفات [[خداوند]] و [[قرآن]] را جایز میدانند. وهابیهای معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شدهاند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد. | ||
اما توسل به اسماء و صفات [[خداوند]] و [[قرآن]] را جایز میدانند. وهابیهای معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شدهاند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۲۴: | خط ۱۸: | ||
در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل میدانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن میگوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنیر|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصریة|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب [[لسان العرب]] هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=11|صفحه=724}}</ref> | در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل میدانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن میگوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنیر|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصریة|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب [[لسان العرب]] هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=11|صفحه=724}}</ref> | ||
در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد؛ لذا گفتهاند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب [[لزیارة]] و [[التوسل]] در تعریف آن مینویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای برآورده شدن دعا و رسیدن به خواسته میباشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با [[اعمال صالح]] یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref> | توسل در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد؛ لذا گفتهاند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب [[لزیارة]] و [[التوسل]] در تعریف آن مینویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای برآورده شدن دعا و رسیدن به خواسته میباشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با [[اعمال صالح]] یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref> بنابراین بین معنای لغوی و اصطلاحی توسل تناسب وجود دارد و در هر دو تقرب و رسیدن به مقصد لحاظ شده است. | ||
==== ۲. استغاثه ==== | ==== ۲. استغاثه ==== | ||
خط ۳۲: | خط ۲۴: | ||
==== ۳. شفاعت ==== | ==== ۳. شفاعت ==== | ||
[[شفاعت]] از ماده «شفع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد؛ لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از [[دوزخ]] است که البته این نوعی توسل است؛ [[سهمودی]] مینویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا(ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت میکند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref> | [[شفاعت]] از ماده «شفع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد؛ لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از [[دوزخ]] است که البته این نوعی توسل است؛ [[سهمودی]] مینویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا(ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت میکند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref> البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار میرود. | ||
البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار میرود. | |||
== توسل در مذهب وهابیت == | == توسل در مذهب وهابیت == | ||
خط ۵۵: | خط ۴۵: | ||
[[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب [[کفر]] میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref> | [[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب [[کفر]] میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref> | ||
== رد دیدگاه وهابیت توسط | == رد دیدگاه وهابیت توسط اهلسنت == | ||
نخستین ردی که از طرف علما | نخستین ردی که از طرف علما اهلسنت بر محمد بن عبد الوهاب صورت گرفت کتاب [[الصواعق الاهیه فی الرد علی الوهابیه]] به نگارش [[سلیمان بن عبد الوهاب]] برادر محمد بن عبد الوهاب است. انحراف وهابیت در توسل همیشه مورد انتقاد اهلسنت بوده است مانند کلام سلامی که به آن اشاره کرده است: {{متن عربی|القول بجواز التوسل و استجابه هو قول جمهور علماء اهل السنه و الجماعه، بل هو قول المسلمین بجمیع فرقهم و مذاهبهم الا المذهب الذی ینتسب الیه مدعو السلفیه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقیقه الحوار مع الشیخ الجعفری|تاریخ=1415|نام=عبد الرحمن|نام خانوادگی=سلامی|ناشر=الدعوة و الارشاد|صفحه=85|مکان=عربستان سعودی}}</ref> | ||
[[سقاف القرشی]] میگوید: طلب یاری و شفاعت به وسیله پیامبر(ص) از خدای او را هیچ کدم از پیشینیان و پسینیان انکار ننمونده اند تا اینکه این تیمیه آمد و آن را انکار نمود و از راه راست عدول نمود و آنچه که قبل از او هیچ عالمی نگفته بود را [[ابداع]] کرد. اگر حرف این تیمیه صحیح است پس چرا پیامبر(ص) به مردی میآموزد که توسط او به خدا متوسل شود: {{متن عربی|اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة}} پس با وجود | [[سقاف القرشی]] میگوید: طلب یاری و شفاعت به وسیله پیامبر(ص) از خدای او را هیچ کدم از پیشینیان و پسینیان انکار ننمونده اند تا اینکه این تیمیه آمد و آن را انکار نمود و از راه راست عدول نمود و آنچه که قبل از او هیچ عالمی نگفته بود را [[ابداع]] کرد. اگر حرف این تیمیه صحیح است پس چرا پیامبر(ص) به مردی میآموزد که توسط او به خدا متوسل شود: {{متن عربی|اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة}} پس با وجود توسل، شرک به خدای بزرگ است؟ و آیا پیامبر(ص) آنچه را که مردم را به شرک میاندازد، آموزش میدهد؟ منزه باد خدا که این سخن بهتان بزرگی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح شرح العقیده الطحاویه من فکر آل البیت|سال=1991|نام=حسن بن علی|نام خانوادگی=سقاف القریشی|صفحه=36}}</ref> | ||
=== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | === توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | ||
[[ابن حجر مکّی]] در [[صواعق المحرقه]] از [[امام شافعی]] پیشوای معروف [[اهل سنت]] نقل میکند که امام شافعی به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل میجست و این شعر معروف را از او نقل میکند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق|نام=یوسف بن اسماعیل|نام خانوادگی=نبمانی|صفحه=167|کوشش=اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی}}</ref>{{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند}}{{شعر|ارجوا بهم أعطی غداً|بید الیمین صحیفتی|امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها|نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود}}از این روایات به خوبی استفاده میشود که توسل به پیامبر گرامی(ص) به منظور برآورده شدن حاجات و نیازها جایز است، بلکه رسول خدا (طبق حدیث اول) آن مرد نابینا را فرمان داد تا با وسیله قرار دادن پیامبر(ص) بین خود و خدا حاجت خویش را از خداوند درخواست نماید و فلسفه واقعی توسل همین است که انسانهای نیازمند و گنه کار با واسطه قرار دادن مردان خدا و آنها که مقربان درگاه الهی هستند به خواستههای خود برسند. | [[ابن حجر مکّی]] در [[صواعق المحرقه]] از [[امام شافعی]] پیشوای معروف [[اهل سنت|اهلسنت]] نقل میکند که امام شافعی به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل میجست و این شعر معروف را از او نقل میکند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شواهد الحق فی الإستفاثه بسید الخلق|نام=یوسف بن اسماعیل|نام خانوادگی=نبمانی|صفحه=167|کوشش=اوفست/حسین حلمی ین سعید استانبولی}}</ref>{{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند}}{{شعر|ارجوا بهم أعطی غداً|بید الیمین صحیفتی|امیدوارم فردای قیامت به سبب آنها|نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود}}از این روایات به خوبی استفاده میشود که توسل به پیامبر گرامی(ص) به منظور برآورده شدن حاجات و نیازها جایز است، بلکه رسول خدا (طبق حدیث اول) آن مرد نابینا را فرمان داد تا با وسیله قرار دادن پیامبر(ص) بین خود و خدا حاجت خویش را از خداوند درخواست نماید و فلسفه واقعی توسل همین است که انسانهای نیازمند و گنه کار با واسطه قرار دادن مردان خدا و آنها که مقربان درگاه الهی هستند به خواستههای خود برسند. | ||
== توسل در مذهب شیعه == | == توسل در مذهب شیعه == | ||
خط ۶۹: | خط ۵۹: | ||
اشتباه بزرگ [[وهابیان]] این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیانها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل میشویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمیدانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا [[شفاعت]] میکند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=233|مکان=قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»}}</ref> درست مثل این است که کسی میخواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمیشناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر؛ بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|مکان=قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»|صفحه=234}}</ref> | اشتباه بزرگ [[وهابیان]] این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیانها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل میشویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمیدانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا [[شفاعت]] میکند،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=233|مکان=قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»}}</ref> درست مثل این است که کسی میخواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمیشناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر؛ بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شیعه پاسخ میگوید|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|مکان=قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»|صفحه=234}}</ref> | ||
افزون بر آن این نظر وهابیها برخلاف آموزههای قرآنی است و لذا علمای [[سنی]] و [[شیعه]] آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود میدانند. وهابیها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن میزنند و از آنها به نفع خود شان بهرهبرداری میکنند و سبکی یکی از علماء | افزون بر آن این نظر وهابیها برخلاف آموزههای قرآنی است و لذا علمای [[سنی]] و [[شیعه]] آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود میدانند. وهابیها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن میزنند و از آنها به نفع خود شان بهرهبرداری میکنند و سبکی یکی از علماء اهلسنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچکسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا اینکه ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل [[اسلام]] شکاف ایجاد نمود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فیض القدیر شرح جامع الصغیر|سال=1356|نام=عبدالرئوف|نام خانوادگی=مناوی|ناشر=المکتبه التجاریه الکبری|جلد=2|صفحه=135|مکان=مصر}}</ref> | ||
=== توسل در قرآن === | === توسل در قرآن === | ||
خط ۷۶: | خط ۶۶: | ||
خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید:{{قرآن|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!|سوره=مائده|آیه=۳۵}} | خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید:{{قرآن|یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ|ترجمه=ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!|سوره=مائده|آیه=۳۵}} | ||
صاحب تفسیر مراغی که از علمای | صاحب تفسیر مراغی که از علمای اهلسنت است، میگوید: مراد از وسیله در این آیه شریفه چیزی است که برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به آن توسل جسته میشود. وسپس حدیثی را از [[صحیح بخاری]] و سایر کتابهای سنن نقل میکند که رسول خدا(ص) در آن وسیله قرار داده شده است. در این حدیث پیامبر خدا(ص) فرموده است: {{متن عربی|من قال حین یسمع النداء (الاذان) اللهم رب هذاه الدعوه التامه و الصلاة القائمة آت محمدا الوسیلة والفضیلة و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته، حلت له شفاعتی یوم القیامه|ترجمه=یعنی هر کسی در هنگام شنیدن اذان بگوید: خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپاشده، حضرت محمد(ص) را دستاویز و وسیله بگردان و به او فضیلت عطا کن و او را به جایگاه ستودهای که وعدهاش دادی برانگیز، در روز قیامت شفاعت من برای او حلال میگردد}}. | ||
این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیله تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مؤمنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسّل هرگز موجب شرک و کفر نمیشود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(ص) موجب کفر و شرک میگردید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیرالمراغی|نام=احمد بن مصطفی|نام خانوادگی=مراغی|جلد=6|صفحه=۱۰۹}}</ref> | این حدیث به روشنی دلالت دارد که خود پیامبر خدا وسیله تقرب به خدا است و به همین علت به خواست خداوند دارای مقام محمود بوده تا در روز قیامت برای آمرزش گناهان مؤمنین شفیع قرار داده شود و او هم از آنان شفاعت کند. پس توسّل هرگز موجب شرک و کفر نمیشود اگر چنین بود وسیله قرار گرفتن پیامبر اسلام(ص) موجب کفر و شرک میگردید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیرالمراغی|نام=احمد بن مصطفی|نام خانوادگی=مراغی|جلد=6|صفحه=۱۰۹}}</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۹۲: | ||
==== ۵. توبه حضرت آدم ==== | ==== ۵. توبه حضرت آدم ==== | ||
گروهی از مفسران و محدثان و مورخان | گروهی از مفسران و محدثان و مورخان اهلسنت با سندی از عمر بن خطاب نقل کردهاند که پیامبر(ص) فرمود:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|نام=علی بن حسام|نام خانوادگی=متقی هندی|جلد=11|صفحه=455|فصل=حکایت 32138}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=8|صفحه=253|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الاوسط|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=6|صفحه=313|فصل=حکایت 6502}}</ref> | ||
«وقتی [[آدم و حوا در حدیث ۳۰۸ روضه کافی|آدم]] مرتکب [[گناه|گناهی]] شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد سؤال میکنم که مرا ببخشی، خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند نمودم در این هنگام در آن نوشتهای دیدم که مکتوب شده بود (معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر خدا است) با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در کنار خود آورده است، در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست، و اگر او نبود، تو را خلق نمیکردم». | «وقتی [[آدم و حوا در حدیث ۳۰۸ روضه کافی|آدم]] مرتکب [[گناه|گناهی]] شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد سؤال میکنم که مرا ببخشی، خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند نمودم در این هنگام در آن نوشتهای دیدم که مکتوب شده بود (معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر خدا است) با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در کنار خود آورده است، در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست، و اگر او نبود، تو را خلق نمیکردم». |
ویرایش