trustworthy
۱۱۶
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(ابرابزار) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
[[پرونده:زنده کردن شیر توسط امام کاظم.jpg|بندانگشتی|کرامت زنده کردن تصویر شیر به دست امام کاظم علیه السلام]] | |||
{{جعبه اطلاعات حدیث | {{جعبه اطلاعات حدیث | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
خط ۲۱: | خط ۲۲: | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}} | }} | ||
'''زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)''' مضمون روایتی است که در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالیِ شیخ صدوق]] ذکر شده و از نظر سند [[حدیث صحیح|صحیح]] و معتبر دانسته شده است. رجالشناسان شیعه همه راویان در سلسله سند این روایت را، [[ثقه]] و مورد اطمینان دانستهاند. | |||
بر اساس این روایت، [[امام کاظم(ع)]] تصویر شیری را در مجلس [[هارون الرشید]] زنده کرد و شیر، [[سحر|ساحری]] را که به دستور هارون برای تمسخر امام(ع) آمده بود بلعید. هارون قصد داشت با استفاده از ساحر جایگاه امام(ع) را پایین بیاورد؛ ولی امام(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربهای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد. | |||
==حدیث و ترجمه== | عالمان شیعه معتقدند در جایی که ممکن است با عوامفریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و جایگاه [[امامت]] نزد مردم سست شود، امام(ع) میتواند با اجازه خدا نشانهای بیاورد تا حقیقت روشن شود. | ||
== حدیث و ترجمه == | |||
{{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}} | {{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}} | ||
{{نقل قول|علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع) | {{نقل قول|علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع) را در مجلس شرمنده کند [و اینگونه جایگاهی که امام(ع) بین مردم داشت از بین برود]. مرد ساحری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، مرد ساحر نیرنگی با قرصهای نان کرد که خادم امام(ع) هر وقت میخواست نانی بردارد از جلو دستش میپرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم(ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پردهها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و مانند درندهای بزرگ جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کرده و از ترس عقل آنها پرید. پس از مدتی که بههوش آمدند هارون به امام(ع) گفت: بهحق خودم بر تو درخواست میکنم از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. امام(ع) فرمود: اگر عصای موسی(ع) چوبدستیهای جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمیگرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن امام کاظم(ع) گردید.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمرهای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref>}} | ||
==سند== | == سند == | ||
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر [[امام کاظم(ع)]]، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] ذکر شده است. رجالشناسان شیعه راویان این روایت را مورد اعتماد دانستهاند: | روایت زنده شدن تصویر شیر به امر [[امام کاظم(ع)]]، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] ذکر شده است. رجالشناسان شیعه راویان این روایت را مورد اعتماد دانستهاند: | ||
* محمد بن حسن بن احمد بن ولید، مورد اعتماد و دارای قدر و منزلت نزد قمیها بوده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۸۳. حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۷.</ref> | |||
*محمد بن حسن بن احمد بن ولید، مورد اعتماد و دارای قدر و منزلت نزد قمیها بوده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۸۳. حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۷.</ref> | * محمد بن حسن صفار، نویسنده کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، از بزرگان شیعه در قم و مورد اعتماد است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۵۴.</ref> | ||
*محمد بن حسن صفار، نویسنده کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، از بزرگان شیعه در قم و مورد اعتماد است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۵۴.</ref> | * سعد بن عبدالله، بزرگ طایفه، فقیه و از افراد برجسته و موجه در قم بود.<ref>حلی، حسن، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲، ص۱۶۸.</ref> | ||
*سعد بن عبدالله، بزرگ طایفه، فقیه و از افراد برجسته و موجه در قم بود.<ref>حلی، حسن، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲، ص۱۶۸.</ref> | * احمد بن محمد بن عیسی، فقیه قم و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴.</ref> | ||
*احمد بن محمد بن عیسی، فقیه قم و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴.</ref> | * حسن بن علی بن یقطین، فقیه و متکلم و مورد اعتماد است.<ref>حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۳۹.</ref> | ||
*حسن بن علی بن یقطین، فقیه و متکلم و مورد اعتماد است.<ref>حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۳۹.</ref> | * برادر حسن بن علی بن یقطین، یعنی حسین بن علی بن یقطین ثقه و مورد اطمینان است.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۵۵. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۴۹.</ref> | ||
*برادر حسن بن علی بن یقطین، یعنی حسین بن علی بن یقطین ثقه و مورد اطمینان است.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۵۵. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۴۹.</ref> | * علی بن یقطین، کسی است که طبق روایاتی، امام کاظم(ع) [[بهشت]] را برایش ضمانت کرده<ref>کشی، محمد، رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳، ج۲، ص۷۲۹.</ref> و ثقه و دارای منزلت نزد امام کاظم(ع) بود.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ص۲۷۰. رجال ابن داود، پیشین، ص۲۵۴. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۹۱.</ref> | ||
*علی بن یقطین، کسی است که طبق روایاتی، امام کاظم(ع) [[بهشت]] را برایش ضمانت کرده<ref>کشی، محمد، رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳، ج۲، ص۷۲۹.</ref> و ثقه و دارای منزلت نزد امام کاظم(ع) بود.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ص۲۷۰. رجال ابن داود، پیشین، ص۲۵۴. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۹۱.</ref> | |||
ازاین رو، این روایت را از نظر سند معتبر و [[حدیث صحیح|صحیح]] دانستهاند. | ازاین رو، این روایت را از نظر سند معتبر و [[حدیث صحیح|صحیح]] دانستهاند. | ||
==محتوا== | == محتوا == | ||
بر اساس روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی قصد داشت با ترتیب دادن مجلسی، جایگاه امام کاظم(ع) را بین مردم پایین آورد. به دستور او ساحری دعوت شده و با نیرنگی که ساحر انجام میداد، هر گاه خادم امام(ع) میخواست نانی بردارد نان از جلوی او میپرید. او با این شیوه موجبات تمسخر امام(ع) و خادم او را فراهم میکرد. | بر اساس روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی قصد داشت با ترتیب دادن مجلسی، جایگاه امام کاظم(ع) را بین مردم پایین آورد. به دستور او ساحری دعوت شده و با نیرنگی که ساحر انجام میداد، هر گاه خادم امام(ع) میخواست نانی بردارد نان از جلوی او میپرید. او با این شیوه موجبات تمسخر امام(ع) و خادم او را فراهم میکرد. | ||
عالمان شیعه معتقدند در جایی که ممکن است با عوامفریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و حتی برای مردم با ایمان، جایگاه امامت سست شود، امام(ع) میتواند با اجازه خداوند نشانهای بیاورد تا حقیقت روشن شود. امام کاظم(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربهای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد. | عالمان شیعه معتقدند در جایی که ممکن است با عوامفریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و حتی برای مردم با ایمان، جایگاه امامت سست شود، امام(ع) میتواند با اجازه خداوند نشانهای بیاورد تا حقیقت روشن شود. امام کاظم(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربهای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد. | ||
بر اساس [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] معجزه نشانهای است که خداوند به پیامبران و حجتهای خود میدهد تا راستی گفتار آنها ثابت شود و آنان از دروغگویان و مدعیان نبوت و امامت بازشناخته شوند؛<ref>ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، ترجمه: مسترحمی، تهران، کتاب فروشی مصطفوی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص۲۶۴.</ref> بنابراین [[معجزه]] و کرامت یکی از نشانههای راستگویی و الهی بودن [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] است. | بر اساس [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] معجزه نشانهای است که خداوند به پیامبران و حجتهای خود میدهد تا راستی گفتار آنها ثابت شود و آنان از دروغگویان و مدعیان نبوت و امامت بازشناخته شوند؛<ref>ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، ترجمه: مسترحمی، تهران، کتاب فروشی مصطفوی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص۲۶۴.</ref> بنابراین [[معجزه]] و کرامت یکی از نشانههای راستگویی و الهی بودن [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] است. | ||
شبیه این کرامت، معجزه [[حضرت موسی(ع)]] است که در [[قرآن]] ذکر شده است. در این معجزه، عصای حضرت موسی(ع) تبدیل به مار بزرگی شد و چوبدستیهای ساحران را بلعید؛ بنابراین، رخ دادن چنین کراماتی از پیامبران و جانشینان آنان (امامان) دور از ذهن نیست.<ref>همچنین نگاه کنید به ناقه حضرت صالح در سورههای اعراف/ ۷۳ و هود/ ۶۴ و شعراء/ ۱۵۵ و شمس/ ۱۳؛ گاو بنی اسرائیل در سوره بقره/ ۷۳–۶۷؛ عصای حضرت موسی در سورههای اعراف/ ۱۰۷ و ۱۱۷ و نمل/ ۱۰ و قصص/ ۳۱ و شعراء/ ۳۲ و ۴۵.</ref>{{پایان پاسخ}} | شبیه این کرامت، معجزه [[حضرت موسی(ع)]] است که در [[قرآن]] ذکر شده است. در این معجزه، عصای حضرت موسی(ع) تبدیل به مار بزرگی شد و چوبدستیهای ساحران را بلعید؛ بنابراین، رخ دادن چنین کراماتی از پیامبران و جانشینان آنان (امامان) دور از ذهن نیست.<ref>همچنین نگاه کنید به ناقه حضرت صالح در سورههای اعراف/ ۷۳ و هود/ ۶۴ و شعراء/ ۱۵۵ و شمس/ ۱۳؛ گاو بنی اسرائیل در سوره بقره/ ۷۳–۶۷؛ عصای حضرت موسی در سورههای اعراف/ ۱۰۷ و ۱۱۷ و نمل/ ۱۰ و قصص/ ۳۱ و شعراء/ ۳۲ و ۴۵.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
* [[حدیث زنده شدن تصویر شیر به امر امام رضا(ع)]] | |||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[Category:منبعشناسی]] | [[Category:منبعشناسی]] | ||
خط ۹۳: | خط ۹۲: | ||
[[Category:فقه الحدیث]] | [[Category:فقه الحدیث]] | ||
[[رده:امام کاظم(ع)]] | [[رده:امام کاظم(ع)]] | ||
[[رده:فقه الحدیث]] | [[رده:فقه الحدیث]] | ||
[[رده:منبعشناسی]] |