automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} {{شروع متن}} {{سوال}} اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} ... == منابع == {{پانویس|۲}} {{شاخه | شاخه اصلی = | شاخه فرعی۱ = | شاخه فرعی۲ = | شاخه فرعی۳ = }} {{تکمیل مقاله | شناسه = شد | تیترها = شد | ویرایش = شد |...» ایجاد کرد) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
... | در بسيارى از روايات درباره اين دو مسأله بحث شده و اهمّيّت فوقالعادهاى براى هر دو بيان گرديده است، و از نظر علماى اخلاق نيز اين دو داراى اهمّيّت ويژهاى هستند، تا آنجا كه آنها معتقدند سالكان راه حق بدون رعايت سكوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانى كه به آن آلوده مىشوند به جائى نمىرسند، هرچند در رياضتهاى بدنى و روحانى و انجام انواع عبادات كوشا باشند.ج۱، ص۲۹۸. | ||
اهمّيّت «صَمْت» (سكوت) در روايات اسلامى بازتاب بسيار گستردهاى دارد، و نكتههاى دقيق و ظريفى درباره آن بيان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبيرات جالبى | |||
تشريح شده است، كه به بخشى از آن ذيلًا اشاره مىشود. | |||
1- در زمينه تأثير سكوت در تعميق تفكّر و استوارى عقل، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: | |||
«اذا رَأَيْتُمْ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَانَّهُ يُلْقِى الْحِكْمَةَ وَ الْمُؤمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنافِقُ كَثيرُ الْكَلامِ قَليلُ الْعَمَلِ؛ | |||
هنگامى كه مؤمن را خاموش ببينيد به او نزديك شويد كه دانش و حكمت به شما القا مىكند، و مؤمن كمتر سخن مىگويد و بسيار عمل مىكند، و منافق بسيار سخن مىگويد و كمتر عمل مىكند.» [1] | |||
2- در حديث ديگرى در همين زمينه از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: | |||
«دَليلُ الْعاقِلِ التَّفَكُّرُ وَ دَليلُ التَّفَكُّرِ الصَمْتُ؛ | |||
نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.» | |||
در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: | |||
«اكْثِرْ صَمْتَكَ يَتَوفَّرْ فِكْرُكَ وَ يَسْتَنِر قَلْبُكَ وَ يَسلَمَ الْنَّاسُ مِنْ يَدِكَ؛ | |||
بسيار خاموشى برگزين تا فكرت زياد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»ص۳۰۲. | |||
نچه در بحث پيشين، يعنى اهمّيّت سكوت و صمت و تأثير آن در تهذيب نفوس و اخلاق گذشت، در واقع يكى از طرق اساسى براى پيشگيرى از آفات زبان است.ص۳۰۷.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref> | |||
== آفات زبان == | |||
محقّق بزرگوار مرحوم «فيض كاشانى» در كتاب «المحجّة البيضاء»، و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان گناهان زبان ذكر كردهاند، از جمله غزالى بيست نوع انحراف و آفت براى زبان شمرده؛ به اين ترتيب: | |||
1- گفتگو كردن در امورى كه به انسان مربوط نيست (و در سرنوشت او اثر مادّى و معنوى ندارد). | |||
2- بيهوده گويى و پرحرفى | |||
3- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده | |||
4- جدال و مراء (منظور از «جدال» جرّو بحثهايىاست كه براى تحقير ديگران انجام مىشود، و «مراء» به معنى بحثهايى است كه به عنوان اظهار فضل و برترى جويى است.) | |||
5- خصومت و نزاع و لجاج در كلام | |||
6- تكلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافيه پردازى و مانند آن | |||
7- بد زبانى و دشنام | |||
8- لعن كسى كه مستحقّ لعن نيست | |||
9- غنا و اشعار (منظور اشعارى است كه محتواى باطل دارد يا با آهنگ لهوى خوانده مىشود.) | |||
10- مزاح و شوخىهاى ركيك و زشت | |||
11- سخريّه و استهزاى ديگران | |||
12- فاش كردن اسرار مردم | |||
13- وعدههاى دروغين | |||
14- دروغ و خبرهاى خلاف گفتن.ص۳۱۶. | |||
15- غيبت كردن | |||
16- سخن چينى (حرف اين را براى آن بردن و ميان دو نفر يا دو گروه نفاق و آشوب بپا كردن.) | |||
17- نفاق در سخن (كه در تعبيرات عربى به چنين كسان ذوللِّسانين گفته مىشود؛ مثلًا، در پيش رو چيزى بگويد و در پشت سر چيز ديگر.) | |||
18- مدح نا به جا و ستايش از كسانى كه شايسته ستايش نيستند | |||
19- نسنجيده و بىمطالعه سخن گفتن كه غالباً توأم با خطاها و خلافها است | |||
20- سؤال از مسائل پيچيدهاى كه درك آن خارج از توان فكرى سؤال كننده است.ص۳۱۷. | |||
1- تهمت زدن | |||
2- شهادت به باطل | |||
3- خودستايى | |||
4- نشر شايعات بىاساس و اكاذيب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذكر احتمال باشد. | |||
5- خشونت در سخن و بى ادبى در كلام | |||
6- اصرار بى جا (مانند اصرار بنىاسرائيل در مورد گاوى كه مأمور به ذبح آن بودند.) | |||
7- ايذاء ديگران با گفتار، و به اصطلاح نيش زبان زدن | |||
8- مذمّت كسى كه سزاوار مذمّت نيست | |||
9- كفران و ناسپاسى با زبان | |||
10- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف ص.۳۱۸.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref> | |||
زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مىتواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بىشمار مىگردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مىكشد.ص۳۱۸. | |||
مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است. | |||
به همين دليل، در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: | |||
مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ كَثُر خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ؛ | |||
كسى كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مىشود؛ و كسى كه خطا و لغزشش فراوان گردد، حياء او كم مىشود؛ و كسى كه حيائش كم شود، پرهيزگارىاش كم مىشود؛ و كسى كه ورعش كم شود، قلبش مىميرد؛ و كسى كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مىشود!» | |||
(نخست انديشه كردن سپس گفتار) | |||
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مىشود. آرى! بىمطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مىگيرد، غوطهور مىسازد!ص..۳۲۰.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش، </ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |