trustworthy
۵۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۴: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|غدیر|حکومت دینی}} | {{درگاه|غدیر|حکومت دینی}} | ||
امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با نصیحت و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. | انگیزه الهی و در راه خدا بودن از اصلیترین ویژگیهای جنگ و جهاد در نگاه [[امام علی(ع)]] دانسته شده است. به توصیه حضرت، مجاهدان نباید عقدههای شخصی را در نبرد با دشمن دخالت دهند. امام(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با نصیحت و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. ایشان، [[صلح]] را بهتر از جنگ میدانست؛ چنانکه در سفارش خود به مالک اشتر صلح را بهتر از جنگ معرفی کرده و از او خواست در صورت پیشنهاد صلح از جانب دشمن، اگر مصلحت کشور و رضای خداوند را در آن دید، بیدرنگ صلح کند. [[امیرالمؤمنین(ع)]] آغاز جنگ، بدون اتمام حجت را عملی نادرست میدانست و با تلاش فراوان، سعی در [[هدایت]] طرف مقابل داشت. | ||
علی(ع) | == جنگ و جهاد در راه خدا == | ||
از دیدگاه امام علی(ع)، جنگ و [[جهاد]]، اگر با انگیزهای الهی و در راه خدا باشد، ارزش و اهمیت دارد. توصیه حضرت به یارانش این بود که به خاطر عقدههای شخصی با دشمن نبرد نکنند؛ بلکه جنگ آنان، در راه خداوند باشد؛ او به «معقل بن قیس» از فرماندهان نظامی خویش سفارش کرد: {{نات عربی|وَ لَا يَحْمِلَنَّكُمُ شَنَآنُهُمْ عَلَى قِتَالِهِم}}، بهخاطر دشمنی شخصی، با دشمنان پیکار نکند.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه ۱۲، ص۴۹۳.</ref> | |||
عبدالرحمن بن ابیلیلی نقل میکند، زمانی که سپاه امام علی(ع) با سپاه شام در [[صفین]] روبرو شدند، علی(ع) سخنرانی کرد و در آن فرمود: {{متن عربی|أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئ}}، اگر در مقابل تجاوزی برخیزیم تا کلام خدا، بلند و گفتار ستمگران، پست گردد، راه [[رستگاری]] را یافتهایم.<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، حکمت۳۷۳، ص541.</ref> | |||
[[امام علی(ع)]] پس از ضربت خوردن توسط [[ابنملجم]]، وصیتی برای فرزندانش دارد و در آن چنین توصیه میکند که با اموال، جان و زبانتان، در راه خدا جهاد کنند:{{متن عربی|وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، ص۴۲۱.</ref> | |||
== جنگ، آخرین راهکار == | == جنگ، آخرین راهکار == | ||
امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با [[نصیحت]] و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، [[صلح]] را بهتر از جنگ میدانست و به [[مالکاشتر]] گفت | امام علی(ع)، جنگ را آخرین راه میدانست و تأکید داشت با [[نصیحت]] و خیرخواهی از بروز جنگ جلوگیری شود. امام، [[صلح]] را بهتر از جنگ میدانست و به [[مالکاشتر]] گفت: {{متن عربی|وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ}} «در میدان نبرد، اگر دشمن پرچم دوستی برافراشت و به آنها اعتماد داشتی و رضای خدا و مصلحت کشور را در صلح یافتی، بیدرنگ صلح کن؛ زیرا صلح هر چه باشد از جنگ بهتر است...».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ص442.</ref> | ||
علی(ع) معتقد بود اگر شیوههای سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ کارساز | علی(ع) معتقد بود اگر شیوههای سیاسی مناسب برای جلوگیری از جنگ کارساز نبود و به جنگ منجر شد، باید از هر فرصتی برای اتمام جنگ و بازگرداندن صلح استفاده نمود. حضرت در نامهای به یکی از فرماندهان خویش، در مورد گروهی از یاغیان نوشت: {{متن عربی|فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاكَ الَّذِي نُحِبُّ}} «اگر آن پیمان شکنان، به سایه فرمانبرداری بازگشتند، این همان چیزی است که ما میخواهیم».<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، نامه۴، ص366.</ref> | ||
امام پیش از آغاز [[جنگ جمل]] گفت که امید صلح دارد، اگر آنها اجابت کنند و | امام پیش از آغاز [[جنگ جمل]] گفت که امید صلح دارد، اگر آنها اجابت کنند و بپذیرند؛ اما اگر نپذیرند، باید به آخرین علاج یعنی جنگ، اقدام نمود.<ref>سیف بن عمر الضبی الاسدی، الفتنه و وقعه الجمل، ص۱۵۰.</ref> قبل از جنگ جمل رفاعه بن رافع به امام علی(ع) گفت: ای امیرمؤمنان بر چه کاری تصمیم گرفتهای؟ حضرت فرمود: آنچه نیت کردهام، اصلاح است. اگر از ما بپذیرند. رفاعه گفت: نپذیرفتند چه کنیم؟ امام جواب داد: آنان را فرا میخوانیم و از حق، به اندازهای به آنان میبخشیم که امید داریم، راضی شوند؛ رفاعه سؤال کرد: اگر راضی نشدند؟ امام فرمود: اگر ما را به خود واگذارند، آنها را به حال خود وا میگذاریم. رفاعه گفت: اگر ما را به خود واگذار نکنند؟ علی(ع) جواب داد: در مقابل آنان از خود دفاع میکنیم. رفاعه گفت: تصمیم خوبی است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۷.</ref> | ||
پیش از جنگ صفین، سپاه امام علی(ع)، نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام، تأخیر در جنگ را به این امید دانست که گروهی از دشمنان، به امام بپیوندند و [[هدایت]] یابند: {{متن عربی|فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا}}<ref>شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، خطبه ۵۵، ص۱۰۶.</ref> | |||
پیش از | == جلوگیری از جنگ پیش از اتمام حجت == | ||
در مورد امام علی(ع) گفتهاند حضرت هیچگاه بدون اتمام حُجت، جنگ را آغاز نمیکرد. [[شیخ مفید]]، در مورد جنگ جمل مینویسد: امام علی(ع) خطاب به مردم گفت: «برای شروع جنگ شتاب مکنید! تا حجت را بر این قوم تمام کنم». سپس [[عبدالله بن عباس]] را احضار کرد، [[قرآن|قرآنی]] به او داد تا نزد [[طلحه]]، [[زبیر]] و [[عایشه]] ببرد و آنان را به احکام قرآن، فراخواند.<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۳۳۶.</ref> ابنعباس نزد دشمن رفت و پس از بازگشت، گفت: این قوم، تنها، خواستار جنگ هستند. تیراندازان دشمن، شروع به تیرباران کردند و ابنعباس از امام خواست تا فرمان جنگ دهد؛ اما امام دستور آغاز جنگ را نداد و خواست تا یکبار دیگر با آنها اتمام حجت شود.<ref>طبرانی، المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۲۸.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
:<small>''این مدخل برگرفته از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده»، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش، است.''</small> | :<small>''این مدخل برگرفته از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده»، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش، است.''</small> |