trustworthy
۲٬۷۰۱
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
(تکمیل پاورقیها و منبع دهی معنای لغوی زقوم) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها}} | {{درگاه|واژهها}} | ||
'''درخت زَقُّوم''' در [[قرآن]]، به معنای درختی است که در قعر [[جهنم]] میروید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان، از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است. | '''درخت زَقُّوم''' در [[قرآن]]، به معنای درختی است که در قعر [[جهنم]] میروید. نام این درخت، سه مرتبه در قرآن تکرار شده و غذای گروهی از دوزخیان، از آن است. وعده درخت زقوم در قرآن، به گناه دوستان داده شده که عذاب سختی در خوردن آن وجود دارد. میوه درخت زقوم از جهت زشتی و بدمنظر بودن به سرهای شیاطین تشبیه گردیده است. | ||
{{مفردات قرآن}} | {{مفردات قرآن}} | ||
==معنای لغوی و اصطلاحی== | ==معنای لغوی و اصطلاحی== | ||
واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن است. برخی معتقدند این واژه از [[حبشه]] به محیط اعراب آمده است. نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت | واژه زقوم از ماده «زقم» به معنای بلعیدن و خوردن است.<ref>ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۶.</ref> برخی معتقدند این واژه از [[حبشه]] به محیط اعراب آمده است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref> زقوم نام گیاهی تلخ، بدبو و بدطعم است که وقتی به بدن اصابت کند، متورم میشود و دارای برگهای کوچکی است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق، ج۵، ص۲۲۰.</ref> | ||
زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم میروید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref> | زقوم در اصطلاح قرآنی نام درختی است که در قعر جهنم میروید و خوراک گروهی از دوزخیان است. راغب در کتاب مفردات معتقد است که زقوم به معنای هرگونه غذای تنفرآمیز دوزخیان است.<ref>راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.</ref> | ||
==اطعام از درخت زقوم== | ==اطعام از درخت زقوم== | ||
نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است: | نام درخت زقوم، سه مرتبه در قرآن تکرار شده است: | ||
# {{قرآن|إِنَّ شَجَرَه الزَّقُّومِ|۴۳|طَعامُ الْأَثِیمِ|۴۴|ترجمه=همانا درخت زقوم غذای گنهکاران است|سوره=دخان|آیه=۴۳ و ۴۴}} | |||
# {{قرآن|أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَه الزَّقُّومِ|ترجمه=آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟|سوره=صافات|آیه=۶۲}} | |||
# {{قرآن|لآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ|ترجمه=از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.|سوره=واقعه|آیه=۵۲}} | |||
یکی از عذابهای [[جهنم]]، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است: | یکی از عذابهای [[جهنم]]، اطعام از درخت زقوم است. این درخت بنابر آنچه در آیات آمده است دارای ۳ ویژگی است: | ||
# طعام گناه دوستان است. | |||
# مانند سرب و مس گداخته که از غذای دوزخیان است. | |||
# در درون شکمها چون آب جوش، میجوشد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ گلشن، ۱۳۶۳ ش، ج۱۸، ص۲۳۸.</ref> | |||
میوههای درخت زقوم، به سرهای شیاطین تشبیه شده است. {{قرآن|طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ||سوره=صافات|آیه=۶۵|ترجمه=میوهاش گویی سرهای شیاطین است.}}. علت تشبیه میوه درخت زقوم به سرهای شیاطین را در این دانستهاند که این درخت، علاوه بر ویژگیها و اثرات ضرربخش آن، دارای ظاهری بسیار بدمنظر و زشت است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۲۷.</ref> | |||
==زقوم به معنای کره و خرما== | |||
براساس نقل برخی تفاسیر قرآن، هنگامی که این واژه نازل شد، جمعی از کفّار [[قریش]] گفتند ما گیاهی به نام زقوم سراغ نداریم؛ مردی از آفریقا بر آنها وارد شد، از او سؤال کردند آیا زقوم را میشناسی؟ او گفت این لغت نزد ما به معنای کره و خرما است! هنگامی که این معنا به [[ابوجهل]] رسید از روی استهزاء به کنیز خود گفت: {{عربی||ترجمه=زقّوم ما را بياور}} و منظورش کره و خرما بود. بعد به یارانش گفت: شما هم زقوم بخورید، این همان چیزی است که [[محمد(ص)]] ما را به آن تهدید میکند، گمان میبرد آتش، درخت میرویاند در حالی که آتش سوزاننده درخت است.<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان، قم، مکتب العلوم الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> این معنا سبب شده که برخی از اهل لغت و مفسران این معنا را یکی از معانی زقوم دانستند، چنانکه در کتاب لسانالعرب از جوهری نقل شده که: زقّوم اسم غذایی است برای عربها که در آن خرما و کره باشد.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۰۱.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = ج | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
<references /> | <references /> |