پرش به محتوا

پیش نویس:گریه حضرت زهرا(س): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
خط ۱۰: خط ۱۰:


== برخی موارد حضور حضرت فاطمه زهرا(س) در اجتماع ==
== برخی موارد حضور حضرت فاطمه زهرا(س) در اجتماع ==
# آن حضرت در جنگ احد همراه با زنان مدینه به منطقه جنگی رفته و بعد از جنگ به مداوای رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) که جراحاتی برداشته بودند پرداختند.
# آن حضرت در جنگ احد همراه با زنان مدینه به منطقه جنگی رفته و بعد از جنگ به مداوای رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع) که جراحاتی برداشته بودند پرداختند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://fa.shafaqna.com/news/869832/|عنوان=چگونگی حضور حضرت فاطمه (س) در میدان جنگ|تاریخ بازبینی=20 دی 1398|سال=1403}}</ref>
# بعد از جنگ احد، آن حضرت به زیارت شهدای جنگ می رفت.
# بعد از جنگ احد، آن حضرت به زیارت شهدای جنگ می رفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://hawzah.net/fa/Question/View/66031/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%AF-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85-%D8%B5|عنوان=علت رفتن حضرت زهرا به مزار شهدای احد بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص)|تاریخ بازبینی=28 دی 1398|سال=1403}}</ref>
# بعد از این که غوغای [[جریان سقیفه|سقیفه]] به راه افتاد، عمر با عده ای به در خانه آن حضرت آمد و فریاد می کشید که بیرون بیائید. حضرت زهرا(س) به پشت در حجره آمدند و عمر را دیدند که آتش در دست دارد. پس فرمود: عمر ـ مگر از خدا نمی ترسی چه شده است؟ عمر گفت: باید علی و بنی هاشم بیایند و با خلیفة رسول خدا بیعت کنند. ایشان گفتند: خلیفه کیست؟ خلیفه رسول اکنون در کنار پیکر اوست. عمر گفت: ابوبکر پیشوای مسلمین است، مردم با او بیعت کرده اند، شما نیز باید بیعت کنید و گرنه خانه را به آتش می کشم. حضرت فرمود: آیا خانه ما را به آتش می کشی و او گفت آری.
# بعد از این که غوغای [[جریان سقیفه|سقیفه]] به راه افتاد، عمر با عده ای به در خانه آن حضرت آمد و فریاد می کشید که بیرون بیائید. حضرت زهرا(س) به پشت در حجره آمدند و عمر را دیدند که آتش در دست دارد. پس فرمود: عمر ـ مگر از خدا نمی ترسی چه شده است؟ عمر گفت: باید علی و بنی هاشم بیایند و با خلیفة رسول خدا بیعت کنند. ایشان گفتند: خلیفه کیست؟ خلیفه رسول اکنون در کنار پیکر اوست. عمر گفت: ابوبکر پیشوای مسلمین است، مردم با او بیعت کرده اند، شما نیز باید بیعت کنید و گرنه خانه را به آتش می کشم. حضرت فرمود: آیا خانه ما را به آتش می کشی و او گفت آری.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://fa.wikifeqh.ir/%D9%87%D8%AC%D9%88%D9%85_%D8%A8%D9%87_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7|عنوان=هجوم به خانه حضرت زهرا(س)|تاریخ بازبینی=19 آبان 1403|سال=1403}}</ref>
# ده روز بعد از رحلت [[پیامبر اکرم(ص)]] فاطمه زهرا(س) برای اعتراض به مصادره فدک نزد ابوبکر رفته و با او به گفتگو و بحث پرداختند. این کار دوبار صورت گرفت.
# ده روز بعد از رحلت [[پیامبر اکرم(ص)]] فاطمه زهرا(س) برای اعتراض به مصادره فدک نزد ابوبکر رفته و با او به گفتگو و بحث پرداختند. این کار دوبار صورت گرفت.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://shamiim.ir/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%AF/|عنوان=مناظره حضرت زهرا(س) با ابوبکر|تاریخ بازبینی=24 مهر 1397|سال=1403}}</ref>
# همچنین بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و غصب خلافت مسلمین توسط غاصبان، حضرت فاطمه(س) به مسجد رفتند و در حالی که مسجد مملو از مرد و زن بود، در پشت پرده ای خطبه ای ایراد فرمود که معروف است.
# همچنین بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و غصب خلافت مسلمین توسط غاصبان، حضرت فاطمه(س) به مسجد رفتند و در حالی که مسجد مملو از مرد و زن بود، در پشت پرده ای خطبه ای ایراد فرمود که معروف است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://fa.wikishia.net/view/%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D8%AC%D9%85%D8%B9_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%87|عنوان=خطبه حضرت فاطمه در جمع زنان مدینه|تاریخ بازبینی=19 آبان 1403|سال=1403}}</ref>
۶. زمانی که آن حضرت بعد از قضیه آتش زدن در خانه، در بستر مریضی بودند، عمر و ابوبکر به عیادتشان رفتند. وقتی آن ها وارد شدند و نشستند حضرت صورتشان را از آن ها برگرداندند و فرمودند: آیا شنیده اید که پدرم فرمود رضای فاطمه رضای من است و خشم او خشم من، هرکه او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زندگانی فاطمه زهرا(س) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی|عنوان کتاب=زندگانی فاطمه زهرا(س) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی|سال=1372|نام=محمد قاسم|نام خانوادگی=نصیرپور|ناشر=دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی|صفحه=45-108|مکان=قم}}</ref>
۶. زمانی که آن حضرت بعد از قضیه آتش زدن در خانه، در بستر مریضی بودند، عمر و ابوبکر به عیادتشان رفتند. وقتی آن ها وارد شدند و نشستند حضرت صورتشان را از آن ها برگرداندند و فرمودند: آیا شنیده اید که پدرم فرمود رضای فاطمه رضای من است و خشم او خشم من، هرکه او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته است.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زندگانی فاطمه زهرا(س) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی|عنوان کتاب=زندگانی فاطمه زهرا(س) مقدمه آیت الله مرعشی نجفی|سال=1372|نام=محمد قاسم|نام خانوادگی=نصیرپور|ناشر=دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی|صفحه=45-108|مکان=قم}}</ref>


trustworthy
۴۳۶

ویرایش