۱٬۴۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
حضرت علی(ع) در بیانی بسیار واضح، ایمان را از سنخ معرفت، اما معرفت قلبی معرفی میکند که اقرار به زبان و رفتار دینی دو علامت آن است؛ «ایمان معرفت قلبی، اقرار لسانی و رفتار جوارحی است»<ref>نهج البلاغه، خ ۲۱۸، ص۱۱۸۶.</ref> . | حضرت علی(ع) در بیانی بسیار واضح، ایمان را از سنخ معرفت، اما معرفت قلبی معرفی میکند که اقرار به زبان و رفتار دینی دو علامت آن است؛ «ایمان معرفت قلبی، اقرار لسانی و رفتار جوارحی است»<ref>نهج البلاغه، خ ۲۱۸، ص۱۱۸۶.</ref> . | ||
از مجموع این مباحث برمیآید که علم و معرفت، جزء مقوّم ایمان است؛ هرچند در مفهوم ایمان عناصر دیگری هم دخالت دارند؛ بنابراین ایمان، آنگونه که [[اشاعره]] و [[مرجئه]] و [[ماتریدیه]] میگویند، صرفاً «تصدیق» نیست.<ref> | از مجموع این مباحث برمیآید که علم و معرفت، جزء مقوّم ایمان است؛ هرچند در مفهوم ایمان عناصر دیگری هم دخالت دارند؛ بنابراین ایمان، آنگونه که [[اشاعره]] و [[مرجئه]] و [[ماتریدیه]] میگویند، صرفاً «تصدیق» نیست.<ref>نقل از: دائره المعارف اسلامی، Iman، ج۳، ص۱۱۷۰؛ مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ترجمهٔ احمد آرام، ص۳۰۲؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ۱۹۶۹، ص۳۴۷؛ بدوی، عبد الرحمن، مذاهب الاسلامیین، بیروت، دارالعلم للملایین، جزء اول، ص۶۲۶؛ رازی، فخر الدین، المحصل، بیروت، مکتبه دارالتراث، ص۵۶۷؛ التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، قم، انتشارات شریف رضی، ج۵، ص۱۸۱ به بعد؛ جعفریان، رسول، مرجئه، تاریخ و اندیشه، ص۴۱.</ref> | ||
همچنین ایمان فقط «عمل» نیست؛ آنگونه که [[معتزله]] پنداشتهاند.<ref>ابن حزم، الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۳۰؛ ایزو تسو، فهم ایمان در کلام اسلامی، فصل سوم؛ سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۵۳۸؛ قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسه، بخش ۱۳۸۴، ص۷۰۷–۷۰۱؛ مقالات الاسلامیین، بخش ۱۹۶۹، ص۳۳۲ ¬ـ ۳۲۹، احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایمان حلقهٔ وصل معرفت و عمل است. اگر دل رنگ ایمان به خود بگیرد، قطعاً در رفتار تأثیر خواهد گذاشت. ایمان پذیرفتن با تمام وجود است و «پذیرفتن» امری است غیر از «دانستن» و بیش از آن. تفاوت در «پذیرفتن، باور کردن، به عقد قلب درآوردن و ایمان داشتن» است؛ بنابراین مؤمن و کافر ممکن است در علم و معرفت مشترک باشند؛ اما مؤمن دانستههای خویش را با جان و قلب پذیرفته است و این ایمان است. اما کافر، چه بسا به معارف صحیح خود اعتماد و باوری پیدا نکرده است و از این روی فاقد ایمان است. | همچنین ایمان فقط «عمل» نیست؛ آنگونه که [[معتزله]] پنداشتهاند.<ref>ابن حزم، الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۳۰؛ ایزو تسو، فهم ایمان در کلام اسلامی، فصل سوم؛ سید مرتضی، الذخیره فی علم الکلام، ص۵۳۸؛ قاضی عبد الجبار، شرح الاصول الخمسه، بخش ۱۳۸۴، ص۷۰۷–۷۰۱؛ مقالات الاسلامیین، بخش ۱۹۶۹، ص۳۳۲ ¬ـ ۳۲۹، احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایمان حلقهٔ وصل معرفت و عمل است. اگر دل رنگ ایمان به خود بگیرد، قطعاً در رفتار تأثیر خواهد گذاشت. ایمان پذیرفتن با تمام وجود است و «پذیرفتن» امری است غیر از «دانستن» و بیش از آن. تفاوت در «پذیرفتن، باور کردن، به عقد قلب درآوردن و ایمان داشتن» است؛ بنابراین مؤمن و کافر ممکن است در علم و معرفت مشترک باشند؛ اما مؤمن دانستههای خویش را با جان و قلب پذیرفته است و این ایمان است. اما کافر، چه بسا به معارف صحیح خود اعتماد و باوری پیدا نکرده است و از این روی فاقد ایمان است. |
ویرایش