پرش به محتوا

سحر و جادو: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:


=== سحر در لغت ===
=== سحر در لغت ===
سحر در لغت به معنای [[خدعه]] و [[نیرنگ]]، چشم‌بندی، و به تعبیر قاموس: سحر کردن یعنی خدعه نمودن. اظهار باطل در چهره حق، برگرداندن چیزی از مسیر درست آن و هر چیزی که منشأ و سبب آن دقیق و لطیف باشد، آمده است: کل مالطف و دق. برخی لغویان گفته‌اند: اصل سحر تبدیل چیزی از حقیقت خود به غیر آن است و به عمل ساحر از این جهت که باطل را به صورت حق نشان می‌دهد و چیزی را در خیال افراد، خلاف حقیقت آن نمایان می‌سازد، سحر گفته‌اند.<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، واژه «سحر» ج۳، ص۱۳۵</ref><ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «سحر» ج۴، ص۳۴۸.</ref> در مفردات راغب که مخصوص واژه‌های قرآن است به سه معنی اشاره شده:
سحر در لغت به معنای [[خدعه]] و [[نیرنگ]]، چشم‌بندی، و به تعبیر قاموس: سحر کردن یعنی خدعه نمودن. اظهار باطل در چهره حق، برگرداندن چیزی از مسیر درست آن و هر چیزی که منشأ و سبب آن دقیق و لطیف باشد، آمده است: کل مالطف و دق. برخی لغویان گفته‌اند: اصل سحر تبدیل چیزی از حقیقت خود به غیر آن است و به عمل ساحر از این جهت که باطل را به صورت حق نشان می‌دهد و چیزی را در خیال افراد، خلاف حقیقت آن نمایان می‌سازد، سحر گفته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العین|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|جلد=3|صفحه=135|فصل=واژه سحر}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=محمد بن مکرم، لسان العرب|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|جلد=4|صفحه=348|فصل=واژه سحر}}</ref>در مفردات راغب که مخصوص واژه‌های قرآن است به سه معنی اشاره شده:
# خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند [[شعبده]] و [[تردستی]].
# خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت همانند [[شعبده]] و [[تردستی]].
# جلب شیطان‌ها از راه‌های خاصی و کمک گرفتن از آنان.
# جلب شیطان‌ها از راه‌های خاصی و کمک گرفتن از آنان.
# معنی دیگری است که بعضی پنداشته‌اند و آن این که: ممکن است، با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورد، ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ج۱، ص۴۰۰، «سحر».</ref>
# معنی دیگری است که بعضی پنداشته‌اند و آن این که: ممکن است، با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورد، ولی این نوع خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مفردات راغب|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|جلد=1|صفحه=ر400|فصل=سحر}}</ref>


=== سحر در اصطلاح ===
=== سحر در اصطلاح ===
فقها از سحر تعریف‌های مختلفی ارائه کرده‌اند. این اختلاف در تعریف موجب شده که بعضی کارها بنابر برخی تعریف‌ها از مصادیق سحر و بنابر تعاریفی دیگر، خارج از آن قلمداد گردد؛ چنان‌که به تعریف‌های ارائه شده، از جهت جامع و مانع بودن نیز اشکال شده است. از این‌رو، برخی گفته‌اند: به تعریفی تام که همه مصادیق سحر را شامل شود و از دخول کارهایی که سحر به‌شمار نمی‌روند، مانع‌گردد، دست نیافتیم.<ref>نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۴.</ref> تعریف‌های ارائه شده از سحر عبارتند از:
فقها از سحر تعریف‌های مختلفی ارائه کرده‌اند. این اختلاف در تعریف موجب شده که بعضی کارها بنابر برخی تعریف‌ها از مصادیق سحر و بنابر تعاریفی دیگر، خارج از آن قلمداد گردد؛ چنان‌که به تعریف‌های ارائه شده، از جهت جامع و مانع بودن نیز اشکال شده است. از این‌رو، برخی گفته‌اند: به تعریفی تام که همه مصادیق سحر را شامل شود و از دخول کارهایی که سحر به‌شمار نمی‌روند، مانع‌گردد، دست نیافتیم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستند الشیعة|نام=احمد|نام خانوادگی=نراقی|جلد=14|صفحه=114}}</ref> تعریف‌های ارائه شده از سحر عبارتند از:
* '''تعریف اول:'''
* '''تعریف اول:'''
گفتار، نوشتار، رُقیه یا هر عملی که در بدن، [[قلب]] یا [[عقل]] فرد سحر شده تأثیر بگذارد؛ بدون آنکه ساحر با او تماس پیدا کند. سحر ممکن است سبب [[قتل]]، [[بیماری]]، جدایی میان زن و شوهر، [[کینه]] و دشمنی میان آن دو یا پیدایی [[محبت]] شخصی به دیگری گردد.<ref>حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه، ج۵، ص۳۹۶.</ref><ref>حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۴.</ref>
گفتار، نوشتار، رُقیه یا هر عملی که در بدن، [[قلب]] یا [[عقل]] فرد سحر شده تأثیر بگذارد؛ بدون آنکه ساحر با او تماس پیدا کند. سحر ممکن است سبب [[قتل]]، [[بیماری]]، جدایی میان زن و شوهر، [[کینه]] و دشمنی میان آن دو یا پیدایی [[محبت]] شخصی به دیگری گردد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تحریر الأحکام الشرعیه علی مذهب الإمامیه|نام=حسن بن یوسف|نام خانوادگی=حلی|جلد=5|صفحه=396}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تذکره الفقهاء|نام=حسن بن یوسف|نام خانوادگی=حلی|جلد=12|صفحه=144}}</ref>
* '''تعریف دوم:'''
* '''تعریف دوم:'''
همان تعریف نخست با اضافه استخدام [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] جهت کشف امور پنهان و درمان فرد [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جن‌زده]] و نیز احضار [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] و تعلّق دادن روح به بدنی که آمادگی پذیرش آن را دارد. همچنین نیرنجات (آمیختن مواد عنصری، اشکال و اخلاط دارای مزاج‌های گوناگون و نیز کمک گرفتن از اسرار [[خورشید]] و [[ماه]] به منظور اظهار امور شگفت‌آمیز) و [[طلسم‌ها]] (ممزوج کردن قوای آسمانی با قوای زمینی جهت اظهار امور شگفت).<ref>عاملی، محمد بن مکی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، ج۳، ص۱۶۳–۱۶۴.</ref><ref>مکی عاملی، محمد بن جمال‌الدین، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۳، ص۲۱۴–۲۱۵.</ref>
همان تعریف نخست با اضافه استخدام [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جنیان]] و [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیاطین]] جهت کشف امور پنهان و درمان فرد [[آفرینش جن به شکل حیوانات|جن‌زده]] و نیز احضار [[دیدار ارواح با اهل دنیا|ارواح]] و تعلّق دادن روح به بدنی که آمادگی پذیرش آن را دارد. همچنین نیرنجات (آمیختن مواد عنصری، اشکال و اخلاط دارای مزاج‌های گوناگون و نیز کمک گرفتن از اسرار [[خورشید]] و [[ماه]] به منظور اظهار امور شگفت‌آمیز) و [[طلسم‌ها]] (ممزوج کردن قوای آسمانی با قوای زمینی جهت اظهار امور شگفت).<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه|نام=محمد بن مکی|نام خانوادگی=عاملی|جلد=3|صفحه‌ها=۱۶۳و۱۶۴}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه|نام=محمد بن جمال‌الدین|نام خانوادگی=مکی عاملی|جلد=3|صفحه‌ها=۲۱۴و۲۱۵}}</ref>


در این تعریف به جای جمله «اثر گذاشتن در مسحور» که در تعریف نخست آمده، جمله «زیان رساندن به مسحور» به کار رفته است.
در این تعریف به جای جمله «اثر گذاشتن در مسحور» که در تعریف نخست آمده، جمله «زیان رساندن به مسحور» به کار رفته است.
خط ۵۶: خط ۵۶:
تعریف دوم از نظر گستره اعم از تعریف اول است؛ زیرا اموری را در بر می‌گیرد که تعریف نخست شامل آنها نمی‌شود؛ لیکن از جهت کارکرد؛ تعریف اول اعم خواهد بود؛ چون تأثیر، اعم از زیان و نفع است، مگر آنکه مراد از تأثیر در تعریف نخست همان اضرار باشد.
تعریف دوم از نظر گستره اعم از تعریف اول است؛ زیرا اموری را در بر می‌گیرد که تعریف نخست شامل آنها نمی‌شود؛ لیکن از جهت کارکرد؛ تعریف اول اعم خواهد بود؛ چون تأثیر، اعم از زیان و نفع است، مگر آنکه مراد از تأثیر در تعریف نخست همان اضرار باشد.
* '''تعریف سوم:'''
* '''تعریف سوم:'''
ایجاد کارهای خارق‌العاده که منشأ آن یا تأثیرات نفسانی است، یا بهره‌گیری از فلکیات یا درآمیختن قوای آسمانی با قوای زمینی یا استعانت از ارواح بسیط از جمله [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، اجنه و شیاطین. در اصطلاح خاص، اولی (ایجاد کارهای خارق‌العاده به سبب تأثیرات نفسانی) سحر، دومی [[دعوت کواکب]]، سومی [[طلسمات]] و چهارمی [[عزائم]] نامیده می‌شود.<ref>حلی، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد فی شرح إشکالات القواعد، ج۱، ص۴۰۵.</ref>
ایجاد کارهای خارق‌العاده که منشأ آن یا تأثیرات نفسانی است، یا بهره‌گیری از فلکیات یا درآمیختن قوای آسمانی با قوای زمینی یا استعانت از ارواح بسیط از جمله [[فرشته نگهبان انسان|فرشتگان]]، اجنه و شیاطین. در اصطلاح خاص، اولی (ایجاد کارهای خارق‌العاده به سبب تأثیرات نفسانی) سحر، دومی [[دعوت کواکب]]، سومی [[طلسمات]] و چهارمی [[عزائم]] نامیده می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ایضاح الفوائد فی شرح إشکالات القواعد|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=حلی|جلد=1|صفحه=405}}</ref>


این تعریف، اعم از تعریف‌های پیشین است؛ زیرا در آن نه از تأثیر سخن رفته و نه از اضرار؛ بنابراین، ایجاد کار خارق‌العاده از راه‌های یاد شده، سحر به‌شمار می‌رود؛ در دیگری تأثیر بگذارد یا نگذارد.
این تعریف، اعم از تعریف‌های پیشین است؛ زیرا در آن نه از تأثیر سخن رفته و نه از اضرار؛ بنابراین، ایجاد کار خارق‌العاده از راه‌های یاد شده، سحر به‌شمار می‌رود؛ در دیگری تأثیر بگذارد یا نگذارد.
* '''تعریف چهارم:'''
* '''تعریف چهارم:'''
کاری که پدید آمدن امری را در پی داشته و منشأ آن پنهان و غیر متعارف باشد. البته نه بدین معنا که هر عمل این چنینی مصداق سحر است؛ بلکه بدین معنا که سحر چنین ماهیتی دارد، با این توضیح که چنین عملی گاه در پرتو تقویت و تصفیه نفس از راه ریاضت از فرد صادر می‌شود؛ گاه با به‌کارگیری قوانین طبیعی یا هندسی؛ گاه با تسخیر روحانیات افلاک، [[ستارگان]] و مانند آنها که مشهور نزد [[یونانیان]] و [[کلدانیان]] بوده است؛ گاه با تسخیر جنیان و شیاطین؛ گاه با اعمالی که مناسب مطلوب و مقصود است، مانند کشیدن تصاویر مسحور، نقش‌ها، گره زدن و بستن، دمیدن یا نوشتن که به [[رُقیه]] (کلماتی که با آن، فرد مبتلا به آفتی هم‌چون [[صرع]] و [[تب]] را تعویذ می‌کنند) و [[عزیمه]] (کلماتی که با آن ارواح خبیث را از بدن کسی که بدان تعلق گرفته خارج می‌سازند) تقسیم می‌شود، یا دود کردن گیاهان خوش‌بو و مناسب در زمانی خاص که نزد [[نَبَطیان]] معروف بوده است. و گاه با ذکر نام‌هایی که معانی آنها معلوم نیست و نوشتن آن نام‌ها به ترتیبی خاص. این قسم به [[اعراب]] و[[نبطیان]] منسوب است، و گاه با ذکر الفاظ دارای معانی معلوم غیر از دعاها و گاه با تصرف در بعضی آیات یا دعاها یا نام‌ها. گاهی نیز با قرار دادن اعداد به ترتیبی خاص در لوح‌هایی. گوینده این قول پس از بیان اسباب نه‌گانه اشاره رفته، می‌گوید: قدر متیقن از سحر نوع پنجم است. نوع اول و دوم به‌طور یقین از مصادیق سحر نیست. باقی موارد مشتبه و مشکوک است.<ref>نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۱۵.</ref>
کاری که پدید آمدن امری را در پی داشته و منشأ آن پنهان و غیر متعارف باشد. البته نه بدین معنا که هر عمل این چنینی مصداق سحر است؛ بلکه بدین معنا که سحر چنین ماهیتی دارد، با این توضیح که چنین عملی گاه در پرتو تقویت و تصفیه نفس از راه ریاضت از فرد صادر می‌شود؛ گاه با به‌کارگیری قوانین طبیعی یا هندسی؛ گاه با تسخیر روحانیات افلاک، [[ستارگان]] و مانند آنها که مشهور نزد [[یونانیان]] و [[کلدانیان]] بوده است؛ گاه با تسخیر جنیان و شیاطین؛ گاه با اعمالی که مناسب مطلوب و مقصود است، مانند کشیدن تصاویر مسحور، نقش‌ها، گره زدن و بستن، دمیدن یا نوشتن که به [[رُقیه]] (کلماتی که با آن، فرد مبتلا به آفتی هم‌چون [[صرع]] و [[تب]] را تعویذ می‌کنند) و [[عزیمه]] (کلماتی که با آن ارواح خبیث را از بدن کسی که بدان تعلق گرفته خارج می‌سازند) تقسیم می‌شود، یا دود کردن گیاهان خوش‌بو و مناسب در زمانی خاص که نزد [[نَبَطیان]] معروف بوده است. و گاه با ذکر نام‌هایی که معانی آنها معلوم نیست و نوشتن آن نام‌ها به ترتیبی خاص. این قسم به [[اعراب]] و[[نبطیان]] منسوب است، و گاه با ذکر الفاظ دارای معانی معلوم غیر از دعاها و گاه با تصرف در بعضی آیات یا دعاها یا نام‌ها. گاهی نیز با قرار دادن اعداد به ترتیبی خاص در لوح‌هایی. گوینده این قول پس از بیان اسباب نه‌گانه اشاره رفته، می‌گوید: قدر متیقن از سحر نوع پنجم است. نوع اول و دوم به‌طور یقین از مصادیق سحر نیست. باقی موارد مشتبه و مشکوک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستند الشیعة|نام=احمد|نام خانوادگی=نراقی|جلد=14|صفحه=115}}</ref>


بنابر تعریف چهارم، عمل خارق‌العاده پدید آمده در پرتو تقویت نفس مصداق سحر نیست؛ چنان‌که آنچه به سبب نوع دوم ایجاد می‌شود نیز مصداق سحر نخواهد بود. مصداق سحر بودن کارهایی که با تسخیر ارواح افلاک (فرشتگان) یا جنیان و شیاطین و سایر اسباب نه‌گانه جز نوع پنجم صورت می‌گیرد، مورد شک و شبهه است؛ بنابراین، تعریف چهارم اخص از تعریف سوم است؛ لیکن از حیث قید نشدن اضرار به دیگری در این تعریف، از تعریف اول و دوم اعم می‌باشد.
بنابر تعریف چهارم، عمل خارق‌العاده پدید آمده در پرتو تقویت نفس مصداق سحر نیست؛ چنان‌که آنچه به سبب نوع دوم ایجاد می‌شود نیز مصداق سحر نخواهد بود. مصداق سحر بودن کارهایی که با تسخیر ارواح افلاک (فرشتگان) یا جنیان و شیاطین و سایر اسباب نه‌گانه جز نوع پنجم صورت می‌گیرد، مورد شک و شبهه است؛ بنابراین، تعریف چهارم اخص از تعریف سوم است؛ لیکن از حیث قید نشدن اضرار به دیگری در این تعریف، از تعریف اول و دوم اعم می‌باشد.
* '''تعریف پنجم:'''
* '''تعریف پنجم:'''
مطلق ایجاد چیزی که دارای آثار شگفت، شبیه [[کرامات]] باشد؛ بدون استناد به امور [[حسی]] یا [[شرعی]]، از قبیل آیات و دعاهای وارد شده؛ خواه در مسحور اثر بگذارد یا نه و خواه سحر شده انسان باشد یا حیوان یا جماد. استخدام فرشتگان، احضار و تسخیر جنیان و احضار و تسخیر ارواح و امثال آن، ملحق به سحر است.<ref>موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۲.</ref>
مطلق ایجاد چیزی که دارای آثار شگفت، شبیه [[کرامات]] باشد؛ بدون استناد به امور [[حسی]] یا [[شرعی]]، از قبیل آیات و دعاهای وارد شده؛ خواه در مسحور اثر بگذارد یا نه و خواه سحر شده انسان باشد یا حیوان یا جماد. استخدام فرشتگان، احضار و تسخیر جنیان و احضار و تسخیر ارواح و امثال آن، ملحق به سحر است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدایة العباد|نام=محمدرضا|نام خانوادگی=موسوی گلپایگانی|جلد=1|صفحه=342}}</ref>


این تعریف اعم از تعریف‌های قبلی است.
این تعریف اعم از تعریف‌های قبلی است.
* '''تعریف ششم:'''
* '''تعریف ششم:'''
انجام دادن عملی خارق‌العاده از راه‌های باطل و غیر مشروع به منظور زیان رساندن به کسی. این تعریف، از جهتی هم‌چون تعریف پیشین عمومیت دارد؛ زیرا هر نوع کار خارق‌العاده پدید آمده از راه غیر مشروع را شامل می‌شود و از جهتی اخص است؛ زیرا مقید به اضرار است؛ بنابراین، عمل خارق‌العاده غیر زیان‌آور برای کسی در صورت عدم حرمت از جهتی دیگر، موضوعاً یا حکماً مصداق سحر نخواهد بود.<ref>بهجت، محمدتقی، وسیلة النجاة، ص۴۱۷.</ref>
انجام دادن عملی خارق‌العاده از راه‌های باطل و غیر مشروع به منظور زیان رساندن به کسی. این تعریف، از جهتی هم‌چون تعریف پیشین عمومیت دارد؛ زیرا هر نوع کار خارق‌العاده پدید آمده از راه غیر مشروع را شامل می‌شود و از جهتی اخص است؛ زیرا مقید به اضرار است؛ بنابراین، عمل خارق‌العاده غیر زیان‌آور برای کسی در صورت عدم حرمت از جهتی دیگر، موضوعاً یا حکماً مصداق سحر نخواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسیلة النجاة|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=بهجت|صفحه=417}}</ref>
* '''تعریف هفتم:'''
* '''تعریف هفتم:'''
آنچه که بر اثر چیرگی حالتی بر حس بینایی یا شنوایی یا غیر آن موجب پیدایی چیزی در وهم شود، بدون آنکه واقعیت داشته باشد؛ بنابراین تعریف، سحر، چشم‌بندی و نوعی نیرنگ است و ساحر کسی است که با بهره‌گیری از اسباب پنهان، غیر واقع را در خیال انسان به صورت واقع جلوه می‌دهد و در نتیجه غیر واقع به شکل‌های شگفت‌انگیز دیده می‌شود. بر اساس این تعریف، نسبت سحر به واقع، نسبت مکر به واقع خواهد بود.<ref>خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۴۵۴.</ref><ref>سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام، ج۱۶، ص۹۹.</ref><ref>زین‌الدین، محمدامین، کلمة التقوی، ج۴، ص۱۷–۱۸.</ref>
آنچه که بر اثر چیرگی حالتی بر حس بینایی یا شنوایی یا غیر آن موجب پیدایی چیزی در وهم شود، بدون آنکه واقعیت داشته باشد؛ بنابراین تعریف، سحر، چشم‌بندی و نوعی نیرنگ است و ساحر کسی است که با بهره‌گیری از اسباب پنهان، غیر واقع را در خیال انسان به صورت واقع جلوه می‌دهد و در نتیجه غیر واقع به شکل‌های شگفت‌انگیز دیده می‌شود. بر اساس این تعریف، نسبت سحر به واقع، نسبت مکر به واقع خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصباح الفقاهة|نام=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی=خویی|جلد=1|صفحه=454}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کلمة التقوی|نام=محمدامین|نام خانوادگی=زین‌الدین|جلد=4|صفحه‌ها=۱۷و۱۸}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام|نام=عبدالاعلی|نام خانوادگی=سبزواری|جلد=16|صفحه=99}}</ref>


ماهیت تعریف هفتم با دیگر تعریف‌ها متفاوت است و در حقیقت، تعریفی جدید از سحر است؛ بنابراین تعریف، ایجاد عمل خارق‌العاده مطلقاً با هر سبب پنهان سحر به‌شمار نمی‌رود؛ چنان‌که تسخیر نیز مطلقاً سحر نخواهد بود.<ref>خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۴۵۳.</ref>
ماهیت تعریف هفتم با دیگر تعریف‌ها متفاوت است و در حقیقت، تعریفی جدید از سحر است؛ بنابراین تعریف، ایجاد عمل خارق‌العاده مطلقاً با هر سبب پنهان سحر به‌شمار نمی‌رود؛ چنان‌که تسخیر نیز مطلقاً سحر نخواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مصباح الفقاهة|نام=خویی|نام خانوادگی=سیدابوالقاسم|جلد=1|صفحه=453}}</ref>
* '''تعریف هشتم:'''
* '''تعریف هشتم:'''
دانشی که به کار بستن آن، موجب پیدایی ملکه‌ای نفسانی در فرد شده، او را بر ایجاد کارهای شگفت با اسباب ناپیدا توانا می‌سازد.<ref>حلی، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج۲، ص۱۲.</ref>
دانشی که به کار بستن آن، موجب پیدایی ملکه‌ای نفسانی در فرد شده، او را بر ایجاد کارهای شگفت با اسباب ناپیدا توانا می‌سازد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=التنقیح الرائع لمختصر الشرائع|نام=مقداد بن عبدالله|نام خانوادگی=حلی|جلد=2|صفحه=12}}</ref>


طبق این تعریف، منشأ سحر قوت نفس ساحر است و او در پرتو توانایی نفس خود، بدون آنکه از بیرون کمک بگیرد کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهد؛ بنابراین، کارهای خارق‌العاده انجام گرفته به سببی از اسباب بیرونی و نه قوت و ملکه نفسانی ساحر مصداق سحر نخواهد بود. در نتیجه این تعریف از این جهت اخص از تعریف‌های پیشین خواهد بود.
طبق این تعریف، منشأ سحر قوت نفس ساحر است و او در پرتو توانایی نفس خود، بدون آنکه از بیرون کمک بگیرد کارهای خارق‌العاده انجام می‌دهد؛ بنابراین، کارهای خارق‌العاده انجام گرفته به سببی از اسباب بیرونی و نه قوت و ملکه نفسانی ساحر مصداق سحر نخواهد بود. در نتیجه این تعریف از این جهت اخص از تعریف‌های پیشین خواهد بود.


=== نقطه اشتراک تعاریف ===
=== نقطه اشتراک تعاریف ===
نقطه اشراک همه تعریف‌ها از سحر این است که سبب آن، پنهان و غیر متعارف است؛ بنابراین، چنانچه سبب، متعارف و آشکار باشد، سحر به‌شمار نمی‌رتود؛ از این‌رو، ایجاد افعال شگفت‌آور با استفاده از اسباب طبیعی یا اشکال هندسی مصداق سحر نخواهد بود؛ چنان‌که ایجاد عمل خارق‌العاده با بهره‌گیری از اسباب شرعی از قبیل [[ذکر]]، [[دعا]] و آیات قرآن نیز همین حکم را دارد؛ بلکه به تصریح برخی، هر عملی که منشأ آن خواص اشیا، حتی حروف باشد همین‌گونه است و مصداق سحر نمی‌باشد.<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۸۵</ref><ref>موسوی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۳۴۲.</ref>
نقطه اشراک همه تعریف‌ها از سحر این است که سبب آن، پنهان و غیر متعارف است؛ بنابراین، چنانچه سبب، متعارف و آشکار باشد، سحر به‌شمار نمی‌رتود؛ از این‌رو، ایجاد افعال شگفت‌آور با استفاده از اسباب طبیعی یا اشکال هندسی مصداق سحر نخواهد بود؛ چنان‌که ایجاد عمل خارق‌العاده با بهره‌گیری از اسباب شرعی از قبیل [[ذکر]]، [[دعا]] و آیات قرآن نیز همین حکم را دارد؛ بلکه به تصریح برخی، هر عملی که منشأ آن خواص اشیا، حتی حروف باشد همین‌گونه است و مصداق سحر نمی‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جواهر الکلام|نام=محمدحسن|نام خانوادگی=نجفی|جلد=۲۲|صفحه=۸۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدایة العباد|سال=1371|نام=محمدرضا|نام خانوادگی=موسوی گلپایگانی|جلد=1|صفحه=۳۴۲}}</ref>


== اقسام سحر و جادو ==
== اقسام سحر و جادو ==
[[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن کریم]] به شدت این عمل را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده است و آنها را سوداگرانی می‌داند که خود را به بدترین بها فروخته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|عنوان کتاب=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دارالکتاب الاسلامیه|جلد=1|صفحه=۳۸۰و۳۸۱.}}</ref>
[[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن کریم]] به شدت این عمل را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده است و آنها را سوداگرانی می‌داند که خود را به بدترین بها فروخته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|عنوان کتاب=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دارالکتاب الاسلامیه|جلد=1|صفحه‌ها=۳۸۰و۳۸۱}}</ref>


[[امام صادق (ع)]] فرمود: {{متن عربی|سحر، انواعی دارد: يک نوع آن مانند [[طبابت]] است، چنانكه پزشكان برای هر دردی دوا و دارو دارند، [[ساحران]] هم برای هر سلامتی آفتی و برای هر عافيتی بلايی دارند. نوع دوم آن تردستی و چشم‌بندی، نوع سوم آن تسخير نمودن جنّ و شیاطین.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=احتجاج طبرسی|ترجمه عنوان=صفحه ۹۳۹ به نقل از نخبة التفاسیر|عنوان کتاب=احتجاج طبرسی|صفحه=۳۲۵–۳۱۹}}</ref>
[[امام صادق (ع)]] فرمود: {{متن عربی|سحر، انواعی دارد: يک نوع آن مانند [[طبابت]] است، چنانكه پزشكان برای هر دردی دوا و دارو دارند، [[ساحران]] هم برای هر سلامتی آفتی و برای هر عافيتی بلايی دارند. نوع دوم آن تردستی و چشم‌بندی، نوع سوم آن تسخير نمودن جنّ و شیاطین.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=احتجاج طبرسی|ترجمه عنوان=صفحه ۹۳۹ به نقل از نخبة التفاسیر|عنوان کتاب=احتجاج طبرسی|صفحه‌ها=۳۲۵و۳۱۹}}</ref>


و در قرآن بیش از ۵۰ مورد کلمه سحر به کار رفته که از مجموع آن می‌توان استفاده کرد که سحر به دو قسم تقسیم می‌شود:
و در قرآن بیش از ۵۰ مورد کلمه سحر به کار رفته که از مجموع آن می‌توان استفاده کرد که سحر به دو قسم تقسیم می‌شود:
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
سحر و معجزه هر دو تأثیراتی را دارند؛ اما معجزه حق است و سحر باطل. معجزه در راستای اصلاح و تربیت است؛ اما سحر بی‌هدف یا دارای اهداف سطحی و کم‌ارزش است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=8|صفحه=438}}</ref>
سحر و معجزه هر دو تأثیراتی را دارند؛ اما معجزه حق است و سحر باطل. معجزه در راستای اصلاح و تربیت است؛ اما سحر بی‌هدف یا دارای اهداف سطحی و کم‌ارزش است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=8|صفحه=438}}</ref>


سحر متکی به امور بشری است. به همین علت، ساحران کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند که تمرین کرده‌اند؛ امّا معجزه امری الهی است و انبیا کارهایی را انجام می‌دادند که مردم از آن‌ها طلب می‌کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=7|صفحه=۵۱۹}}</ref> معجزه همراه با ادّعای نبوت است؛ امّا ساحر نمی‌تواند ادّعای نبوّت کند؛ چون حکمت الهی مانع از آن می‌شود که کسی به [[دروغ]] مدعی نبوت شود و اگر این کار را بکند رسوا می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=7|صفحه=۵۱۹–۵۲۰}}</ref>
سحر متکی به امور بشری است. به همین علت، ساحران کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند که تمرین کرده‌اند؛ امّا معجزه امری الهی است و انبیا کارهایی را انجام می‌دادند که مردم از آن‌ها طلب می‌کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=7|صفحه=۵۱۹}}</ref> معجزه همراه با ادّعای نبوت است؛ امّا ساحر نمی‌تواند ادّعای نبوّت کند؛ چون حکمت الهی مانع از آن می‌شود که کسی به [[دروغ]] مدعی نبوت شود و اگر این کار را بکند رسوا می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پیام امام امیرالمومنین(ع)|عنوان کتاب=پیام امام امیرالمومنین(ع)|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=7|صفحه‌ها=۵۱۹و۵۲۰}}</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
trustworthy
۳۱۰

ویرایش