دیوانسالاران، ناظمان (CommentStreams)، مدیران رابط کاربری، مدیران اشتراک فشاری، پنهانگران، مدیران، trustworthy
۸۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}}{{سوال}} | {{شروع متن}}{{سوال}} | ||
شمس تبریزی اهل کجا | شمس تبریزی اهل کجا بوده، در چه سالی متولد شده، مذهب او چه بوده، آثار وی کداماند و سرانجام چگونه از دنیا رفته است؟ | ||
{{پایان سوال}}{{پاسخ}} | {{پایان سوال}}{{پاسخ}} | ||
'''محمد بن علی بن ملکداد تبریزی''' ملقب به '''شمس تبریزی'''، عارف برجستهای که در سدهٔ هفتم هجری میزیست. او اشعاری به زبان فارسی و آذری باستان میسروده و در برخی اشعار از عربی و رومی استفاده کرده است. آرامگاه شمس در استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی واقع شدهاست. وی در سال | '''محمد بن علی بن ملکداد تبریزی''' ملقب به '''شمس تبریزی'''، عارف برجستهای که در سدهٔ هفتم هجری میزیست. او اشعاری به زبان فارسی و آذری باستان میسروده و در برخی اشعار از عربی و رومی استفاده کرده است. [[آرامگاه شمس]] در استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی واقع شدهاست. وی در سال ۶۴۵ هجری قمری درگذشت و آثار ارزشمندی همچون: «[[مقالاتشمس]]» و «[[مرغوبالقلوب]]» بر جای گذاشت. | ||
شمس تبریزی محضر اساتیدی همچو [[خونجی]]، [[پیر سلهباف]] و [[پیر سجاسی|پیر سُجاسی]] کسب معرفت کرده و سرانجام در تاریخی مبهم و نامعلوم درگذشت و همین امر، موجب ایجاد اختلاف نظر درمورد درگذشت وی شد. | |||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== اساتید == | == اساتید == | ||
شمس تبریزی در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل میکردهاست. او سپس به سیر و سلوک پرداخت و در نزد کسانی چون پیر سلهباف<ref group="یادداشت">افلاکی، احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۰۹، شمس درباره ابوبکر سله باف مینویسد: «مرا شیخی بود ابوبکر نام در شهر تبریز و او سله بافی میکرد و من بسی ولایتها که از او یافتم.» شمس در جای جای کتاب «مقالات»، به نام و کلمات ابوبکر سله باف اشاره کرده است.</ref> و شیخ | شمس تبریزی در محضر استادانی چون شمس خونجی تحصیل میکردهاست. او سپس به [[سیر و سلوک]] پرداخت و در نزد کسانی چون پیر سلهباف<ref group="یادداشت">افلاکی، احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۰۹، شمس درباره ابوبکر سله باف مینویسد: «مرا شیخی بود ابوبکر نام در شهر تبریز و او سله بافی میکرد و من بسی ولایتها که از او یافتم.» شمس در جای جای کتاب «مقالات»، به نام و کلمات ابوبکر سله باف اشاره کرده است.</ref> و شیخ رکنالدین محمد سُجاسی معروف به پیر سُجاسی، به کسب معرفت پرداخت. شمس تبریزی چنانکه از مقالات او بر میآید از برخی از بزرگان زمان خودتأثیر بود و از آن میان نامهای شهاب هریوه (اندیشمند خردگرا)، [[فخر رازی]]، [[اوحدالدین کرمانی]] و [[ابنعربی]] در مقالات شمس آمدهاست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقالات شمس تبریزی|سال=۱۳۹۱|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=شمس تبریزی|ناشر=خوارزمی|صفحه=۱۱۲|سری=چاپ چهارم|مکان=تهران|کوشش=محمد علی موحد}}</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== شمس تبریزی و مولوی == | == شمس تبریزی و مولوی == | ||
بر اساس آنچه در کتب تاریخی ذکر شده است، شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر خود را به سیر و سیاحت میگذرانید و در یک جا قرار نمیگرفت، آنچنانکه به روایت افلاکی «جماعت مسافران صاحبدل او را پرنده گفتندی جهت طی زمینی که داشتهاست.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقبالعارفین|نام=شمس الدین احمد|نام خانوادگی=افلاکی عارفی|سال=۱۴۰۱|جلد=۲|ناشر=دوستان|صفحه=۶۱۵|مکان=تهران}}</ref> شمس تبریزی در ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با مولانا ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولانا از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهار مدرسهٔ معتبر تدریس میکرد و اکابر علما در رکابش پیاده میرفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقبالعارفین|نام=شمس الدین احمد|نام خانوادگی=افلاکی عارفی|سال=۱۴۰۱|جلد=۲|ناشر=دوستان|صفحه=۶۱۸|مکان=تهران}}</ref> | بر اساس آنچه در کتب تاریخی ذکر شده است، شمس تبریزی عاشق سفر بود و عمر خود را به سیر و سیاحت میگذرانید و در یک جا قرار نمیگرفت، آنچنانکه به روایت افلاکی «جماعت مسافران صاحبدل او را پرنده گفتندی جهت طی زمینی که داشتهاست.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقبالعارفین|نام=شمس الدین احمد|نام خانوادگی=افلاکی عارفی|سال=۱۴۰۱|جلد=۲|ناشر=دوستان|صفحه=۶۱۵|مکان=تهران}}</ref> شمس تبریزی در ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ (معادل ۶ دسامبر ۱۲۴۴ میلادی و ۱۶ آذر ۶۲۳ هجری خورشیدی) به قونیه رسید. با [[مولانا]] ملاقات کرد و با شخصیت نیرومند و نفس گرمی که داشت مولانا را دگرگون کرد. تا پیش از دیدار شمس تبریزی، مولانا از عالمان و فقیهان و اهل مدرسه بود. در آن زمان به تدریس علوم دینی مشغول بود، و در چهار مدرسهٔ معتبر تدریس میکرد و اکابر علما در رکابش پیاده میرفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقبالعارفین|نام=شمس الدین احمد|نام خانوادگی=افلاکی عارفی|سال=۱۴۰۱|جلد=۲|ناشر=دوستان|صفحه=۶۱۸|مکان=تهران}}</ref> | ||
با دیدار شمس تبریزی، مولانا لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطهٔ میان او و شمس تبریزی تحمل ناکردنی بود. عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند. شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولانا در آن ایام بیکرانه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقالات شمس تبریزی|سال=۱۳۹۱|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=شمس تبریزی|ناشر=خوارزمی|صفحه=۲۶۷|سری=چاپ چهارم|مکان=تهران|کوشش=محمد علی موحد|جلد=۲}}</ref> | با دیدار شمس تبریزی، مولانا لباس عوض کرد، درس و وعظ را یکسو نهاد و اهل وجد و سماع و شاعری شد. برای مردم قونیه مخصوصاً پیروان مولانا تغییر احوال او و رابطهٔ میان او و شمس تبریزی تحمل ناکردنی بود. عوام و خواص به خشم آمدند، مریدان شوریدند، و همگان کمر به کین او بستند. شمس تبریزی بعد از شانزده ماه در ۲۱ شوال ۶۴۳ بیخبر قونیه را ترک کرد. اندوه و ملال مولانا در آن ایام بیکرانه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقالات شمس تبریزی|سال=۱۳۹۱|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=شمس تبریزی|ناشر=خوارزمی|صفحه=۲۶۷|سری=چاپ چهارم|مکان=تهران|کوشش=محمد علی موحد|جلد=۲}}</ref> |
ویرایش