trustworthy
۹۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== اعزام نمايندگان به منظور تبليغ امامت == | == اعزام نمايندگان به منظور تبليغ امامت == | ||
امام به منظور تبليغ جريان امامت، نمايندگانی به مناطق مختلف میفرستاد. شخصی به نمايندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولايت او دعوت كرد. جمعی اطاعت كردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتياط و پرهيز از فتنه دست نگهداشتند. سپس به نمايندگی از هر گروه، يکنفر به ديدار امام صادق(ع) رفت. نماينده گروه سوم در جريان اين سفر با كنيز يكی از همسفران، كار زشتی انجام داد و كسی از آن آگاهی نيافت. هنگامی كه اين چند نفر به حضور امام رسيدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل كوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولايت تو دعوت كرد؛ گروهی پذيرفتند، گروهی مخالفت كردند، و گروهی نيز از روی پرهيزگاری و احتياط دست نگهداشتند.» | امام به منظور تبليغ جريان امامت، نمايندگانی به مناطق مختلف میفرستاد. شخصی به نمايندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولايت او دعوت كرد. جمعی اطاعت كردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتياط و پرهيز از فتنه دست نگهداشتند. سپس به نمايندگی از هر گروه، يکنفر به ديدار امام صادق(ع) رفت. نماينده گروه سوم در جريان اين سفر با كنيز يكی از همسفران، كار زشتی انجام داد و كسی از آن آگاهی نيافت. هنگامی كه اين چند نفر به حضور امام رسيدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل كوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولايت تو دعوت كرد؛ گروهی پذيرفتند، گروهی مخالفت كردند، و گروهی نيز از روی پرهيزگاری و احتياط دست نگهداشتند.»<ref>رک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، تهران، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق، ص40-41.</ref> | ||
امام فرمود: «تو از كدام دسته هستی؟»گفت: «من از دسته احتياط كار هستم.» امام فرمود: «تو كه اهل پرهيزگاری و احتياط بودی، پس چرا در فلان شب احتياط نكردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنانکه مشاهده میشود، در اين قضيه، فرستاده امام اهل كوفه، و منطقه مأموريت، خراسان بوده در حالی كه امام در مدينه اقامت داشته است، و اين وسعت حوزه فعاليت سياسی امام را نشان میدهد.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۳۷</ref> | امام فرمود: «تو از كدام دسته هستی؟»گفت: «من از دسته احتياط كار هستم.» امام فرمود: «تو كه اهل پرهيزگاری و احتياط بودی، پس چرا در فلان شب احتياط نكردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنانکه مشاهده میشود، در اين قضيه، فرستاده امام اهل كوفه، و منطقه مأموريت، خراسان بوده در حالی كه امام در مدينه اقامت داشته است، و اين وسعت حوزه فعاليت سياسی امام را نشان میدهد.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۳۷</ref> | ||
== امام صادق و روياروی عباسيان == | == امام صادق و روياروی عباسيان == | ||
بنیعباس در آغاز درگیری با بنیاميه، شعار خود را طرفداری از خاندان پيامبر و تحقق عدل قرار دادند. | بنیعباس در آغاز درگیری با بنیاميه، شعار خود را طرفداری از خاندان پيامبر و تحقق عدل قرار دادند. از آنجا كه مظلوميت خاندان پيامبر در زمان حكومت امويان دلهای مسلمانان را جريحه دار ساخته بود، و از طرف ديگر امويان بنام خلافت اسلامی از هيچ ظلم و ستمی دریغ نمیكردند، بنیعباس با استفاده از تنفر شديد مردم از بنیاميه و به عنوان طرفداری از خاندان پيامبر توانستند توجه مردم را جلب كنند. ولی نه تنها وعدههای آنان در مورد رفع مظلوميت خاندان پيامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلكه طولی نكشيد كه برنامههای ضد اسلامی بنیاميه، اين بار با شدت بيشتر اجرا گرديد، به طوری كه مردم، باز گشت حكومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا كه حكومت سفاح، اولین خليفه عباسی، كوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پايههای حكومت عباسيان محكم نشده بود، در دوران خلافت او فشار كمتری متوجه مردم شد و خاندان پيامبر نيز زياد در سختی نبودند، اما با روی كار آمدن منصور دوانيقی، فشارها شدت يافت.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۰</ref> | ||
از آنجا كه مظلوميت خاندان پيامبر در زمان حكومت امويان دلهای مسلمانان را جريحه دار ساخته بود، و از طرف ديگر امويان بنام خلافت اسلامی از هيچ ظلم و ستمی دریغ نمیكردند، بنیعباس با استفاده از تنفر شديد مردم از بنیاميه و به عنوان طرفداری از خاندان پيامبر توانستند توجه مردم را جلب كنند. ولی نه تنها وعدههای آنان در مورد رفع مظلوميت خاندان پيامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلكه طولی نكشيد كه برنامههای ضد اسلامی بنیاميه، اين بار با شدت بيشتر اجرا گرديد، به طوری كه مردم، باز گشت حكومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا كه حكومت سفاح، اولین خليفه عباسی، كوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پايههای حكومت عباسيان محكم نشده بود، در دوران خلافت او فشار كمتری متوجه مردم شد و خاندان پيامبر نيز زياد در سختی نبودند، اما با روی كار آمدن منصور دوانيقی، فشارها شدت يافت.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۰</ref> | |||
== قيام زيد == | == قيام زيد == | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنیعباس، بنیالحسن از بنیالحسين جدا شدند<ref>خطط مقريزی، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنیالحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيد بن علی، ص ۱۶۸.</ref> | پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنیعباس، بنیالحسن از بنیالحسين جدا شدند<ref>خطط مقريزی، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنیالحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيد بن علی، ص ۱۶۸.</ref> | ||
اينها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد .<ref>نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.</ref> | اينها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد .<ref>منصور بن الحسين الرازي، أبو سعد الآبى، نثر الدر، بیروت - لبنان، دار الكتب العلمية، ١٤٢٤هـ، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.</ref> | ||
در حديثی آمده است: «زيديان امام صادق را متهم ميكردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد.» <ref>تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.</ref>امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود: «ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم.» | در حديثی آمده است: «زيديان امام صادق را متهم ميكردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد.» <ref>تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.</ref>امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود: «ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم.» | ||
«ولی من نمیخواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم».<ref>نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref> | «ولی من نمیخواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم».<ref>منصور بن الحسين الرازي، أبو سعد الآبى، نثر الدر، بیروت - لبنان، دار الكتب العلمية، ١٤٢٤هـ، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref> | ||
== امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه == | == امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه == | ||
سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمدهاند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتابزده بود که نه تنها دوام نمیآورد بلكه فرصت طلبان از آن بهرهبرداری میكردند. | سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمدهاند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتابزده بود که نه تنها دوام نمیآورد بلكه فرصت طلبان از آن بهرهبرداری میكردند.<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، صص ۲۰۳ـ ۲۹۱.</ref> | ||
در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاشها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار میكردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كمكم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند. | در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاشها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار میكردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كمكم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.<ref>ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، بیروت، المطبعة الحیدریة، ص ۱۹۵.</ref> | ||
== برخورد با منصور == | == برخورد با منصور == | ||
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمیداد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اينكه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كردهاند، پنهان نمیداشت. | امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمیداد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اينكه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كردهاند، پنهان نمیداشت.<ref>میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۰۷.</ref> | ||
ابن عنبه مینويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.» | ابن عنبه مینويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.» فعاليتهای امام به طور عمده در پنهانی انجام میگرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهلبيت(ع) دستور میداد، چنانكه روايات زيادی در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز میزد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار میگرفت.چنانكه روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند ديگران به ديدار او نمیرود؟» امام در جواب فرمود: «ما كاری نكردهايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزی نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتی نيست كه آن را به تو تبريک بگوييم و تو آن را مصيبتی برای خود نمیدانی كه تو را دلداری بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟» بدينگونه بود كه امام نارضايی خود را نسبت به حكومت او ابراز میداشت.<ref>كشف الغمه، ج ۲، صص ۲۰۹- ۲۰۸؛ الامام الصادق(ع) ، ص ۱۴۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |