trustworthy
۲۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
مولوی شیعه بود یا | مولوی شیعه بود یا سنّی و دیدگاه وی درمورد واقعه غدیرخم چهبوده است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در اینکه مولوی یک سنی حنفی بود تردیدی وجود ندارد تا جایی که حتی صاحب نظران صوفی شیعه و علاقمند به وی نیز به این مساله اذعان نموده اند. برای تسنن مولوی نیز شواهد و قرائن محکم و عدیده ای وجود دارد. اساتید و پدر و فرزندان مولوی همگی سنی مذهب بوده اند. برترین استاد و پیر و مراد مولوی یعنی شمس تبریزی نیز شیعه نبود. مولوی خود نیز بر اساس فقه حنفی فتوا می داد و در آثار خویش به کرات به مدح خلفای اهل تسنن پرداخته است. او چه در اصول و اعتقادات و چه در فروع دین، بر مبنای اهل تسنن مشی نموده و از ابراز مخالف صریح خود با تشیع و شیعیان نیز دریغ نکرده است. | در اینکه '''مولوی''' یک سنی حنفی بود تردیدی وجود ندارد تا جایی که حتی صاحب نظران صوفی شیعه و علاقمند به وی نیز به این مساله اذعان نموده اند. برای تسنن مولوی نیز شواهد و قرائن محکم و عدیده ای وجود دارد. اساتید و پدر و فرزندان مولوی همگی سنی مذهب بوده اند. برترین استاد و پیر و مراد مولوی یعنی شمس تبریزی نیز شیعه نبود. مولوی خود نیز بر اساس فقه حنفی فتوا می داد و در آثار خویش به کرات به مدح خلفای اهل تسنن پرداخته است. او چه در اصول و اعتقادات و چه در فروع دین، بر مبنای اهل تسنن مشی نموده و از ابراز مخالف صریح خود با تشیع و شیعیان نیز دریغ نکرده است. | ||
== شخصیت مولوی == | == شخصیت مولوی == | ||
بیتردید برخی شخصیتها در جهان اسلام و در علومی خاص، سرآمد روزگار خود بوده و به نسبت مهارتی که داشتند، با استقبال مسلمین مواجه شدهاند. همچنان که ابن سینا در علم طب و ابن رشد و فارابی در فلسفه اینگونه بوده اند. از جمله این دانشمندان که با اقبال بینظیری از سمت عموم مسلمانان واقع شده است، جلال الدین محمد بلخی ملقب به مولوی یا مولاناست. | بیتردید برخی شخصیتها در جهان اسلام و در علومی خاص، سرآمد روزگار خود بوده و به نسبت مهارتی که داشتند، با استقبال مسلمین مواجه شدهاند. همچنان که ابن سینا در علم طب و ابن رشد و فارابی در فلسفه اینگونه بوده اند. از جمله این دانشمندان که با اقبال بینظیری از سمت عموم مسلمانان واقع شده است، جلال الدین محمد بلخی ملقب به مولوی یا مولاناست.<ref>معارف( بهاء ولد)، سلطان العلماء بهاء الدين محمد بلخى( پدر مولوى)، بديع الزمان فروزانفر، انتشارات طهورى، تهران، 1382، چاپ سوم، ج2، ص۳۳۰</ref> | ||
شاعری بی نظیر و بی بدیل در ساحت شعر و ادب پارسی، که در کنار حافظ و سعدی و سنایی و جامی، بار گرانی از انتقال نظم و ادب فارسی به آیندگان را برعهده داشته است. یکی از مهم ترین ارکان اشعار مولوی، عرفان است. ورود مولانا به مقوله عرفان و نظریات خاص عرفانی او به دو نتیجه عمده انجامیده است:<ref>معارف( بهاء ولد)، سلطان العلماء بهاء الدين محمد بلخى( پدر مولوى)، بديع الزمان فروزانفر، انتشارات طهورى، تهران، 1382، چاپ سوم، ج2، ص۳۳۱</ref> | شاعری بی نظیر و بی بدیل در ساحت شعر و ادب پارسی، که در کنار حافظ و سعدی و سنایی و جامی، بار گرانی از انتقال نظم و ادب فارسی به آیندگان را برعهده داشته است. یکی از مهم ترین ارکان اشعار مولوی، عرفان است. ورود مولانا به مقوله عرفان و نظریات خاص عرفانی او به دو نتیجه عمده انجامیده است:<ref>معارف( بهاء ولد)، سلطان العلماء بهاء الدين محمد بلخى( پدر مولوى)، بديع الزمان فروزانفر، انتشارات طهورى، تهران، 1382، چاپ سوم، ج2، ص۳۳۱</ref> | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== مذهب پدر مولوی === | === مذهب پدر مولوی === | ||
پدر مولوی، به نام بهاءالدین ولد، از جمله فقها و امامان مشهور حنفی بود. او تعصب بر مذهب را لازم و ضروری می دانست. تذکره نویسان، نسب او را به ابوبکر رسانده و به او لقب بکری دادهاند، و شجره نامه هایی نیز در این زمینه نقل نموده اند. | پدر مولوی، به نام بهاءالدین ولد، از جمله فقها و امامان مشهور حنفی بود. او تعصب بر مذهب را لازم و ضروری می دانست. تذکره نویسان، نسب او را به ابوبکر رسانده و به او لقب بکری دادهاند، و شجره نامه هایی نیز در این زمینه نقل نموده اند. بهاء الدين ولد در پاسخ به پرسش های فقهی بر اساس مذهب ابوحنیفه فتوی و به اشکالات پیروان شافعی پاسخ می داد. او در مسائل اعتقادی از قبیل رؤیت خداوند، کلام خدا و کسب نیز به مذهب اهل سنت (اشاعره) قائل بود.<ref>مناقب العارفین افلاکی ، ج ۲ ، ص ۸۵۸ – ۸۶۰</ref> | ||
بهاء | یادداشتها و مطالب بهاءالدین ولد، نشاندهنده آشنایی او با اقوال و مبانی صوفیه است. بسیاری از نویسندگان تذکره، سلسله و سند خرقه او را از طریق احمد خطیبی به احمد غزالی میرسانند. کتاب "معارف بهاء ولد" نشانگر اندیشه ها و اعتقادات اوست. این کتاب به نحو چشمگیری بر تفکرات مولوی تأثیر گذاشته و او با این کتاب مأنوس بوده است.<ref>معارف( بهاء ولد)، سلطان العلماء بهاء الدين محمد بلخى( پدر مولوى)، بديع الزمان فروزانفر، انتشارات طهورى، تهران، 1382، چاپ سوم، ج۲، ص106</ref> | ||
میان اندیشهها و اعتقادات بهاءالدین ولد و فرزندش مولوی، شباهتها و اشتراکات بسیاری وجود دارد. بر اساس مطالعات استاد فروزانفر، کمتر نکته مهمی در معارف بهاءالدین ولد وجود دارد که در مثنوی به آن اشاره نشده باشد. بهاء ولد، بارها به تجلیل از خلفای اهل سنت پرداخته و جایگاه رفیعی برای آنان قائل می شود.<ref>افلاکی، احمد، مناقب العارفین، ج۲، ص۶۱۵.</ref> | |||
میان اندیشهها و اعتقادات بهاءالدین ولد و فرزندش مولوی، شباهتها و اشتراکات بسیاری وجود دارد. بر اساس مطالعات استاد فروزانفر، کمتر نکته مهمی در معارف بهاءالدین ولد وجود دارد که در مثنوی به آن اشاره نشده باشد. بهاء ولد، بارها به تجلیل از خلفای اهل سنت پرداخته و جایگاه رفیعی برای آنان قائل می شود.<ref>مناقب | |||
=== مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) === | === مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) === | ||
خط ۴۱: | خط ۳۹: | ||
مطالب بسیاری از شمس نقل شده است که بر خلاف مکتب تشیع و نیز در مدح خلفا و شخصیت های اهل سنت است؛ شمس در بحثی درباره ایمان و اینکه اگر کسی قلبش تاریک باشد، با وجود معجزات متعدد هم ایمان نخواهد آورد، مدعی می شود که ابوبکر بدون دیدن هیچ معجزه ای به پیامبر ایمان آورد و این را کرامت و فضیلتی برای وی قلمداد می کند: | مطالب بسیاری از شمس نقل شده است که بر خلاف مکتب تشیع و نیز در مدح خلفا و شخصیت های اهل سنت است؛ شمس در بحثی درباره ایمان و اینکه اگر کسی قلبش تاریک باشد، با وجود معجزات متعدد هم ایمان نخواهد آورد، مدعی می شود که ابوبکر بدون دیدن هیچ معجزه ای به پیامبر ایمان آورد و این را کرامت و فضیلتی برای وی قلمداد می کند: | ||
«اندرون خالیست ، براندرون باز میزند ، ايمان آرد . و آن را كه از اندرون نيست ، هزار معجزه می نمائى ايمان نمی آرد . ابوبكر رضى الله عنه هيچ معجزه نخواست . گفت : پيغمبرم . گفت : آمنّا و صدّقنا»<ref>مقالات شمس، شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، تهران، خوارزمی، 1369، ص 619</ref> | «اندرون خالیست ، براندرون باز میزند ، ايمان آرد . و آن را كه از اندرون نيست ، هزار معجزه می نمائى ايمان نمی آرد . ابوبكر رضى الله عنه هيچ معجزه نخواست . گفت: پيغمبرم . گفت: آمنّا و صدّقنا»<ref>مقالات شمس، شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، تهران، خوارزمی، 1369، ص 619</ref> | ||
او در راستای کرامت سازی برای ابوبکر، شأن نزول آیات قرآن را تحریف می کند و از جهل و بت پرسی عمر نیز برای او فضیلت می تراشد؛ او عمر را با لقب امیرالمومنین مورد عنایت خود قرار داده و سپس مدعی می شود که در همان حالی که عمر بتها را میخواند نیز خداوند او را اجابت می کرد و لبیک می گفت: | او در راستای کرامت سازی برای ابوبکر، شأن نزول آیات قرآن را تحریف می کند و از جهل و بت پرسی عمر نیز برای او فضیلت می تراشد؛ او عمر را با لقب امیرالمومنین مورد عنایت خود قرار داده و سپس مدعی می شود که در همان حالی که عمر بتها را میخواند نیز خداوند او را اجابت می کرد و لبیک می گفت: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۳: | ||
با توجه به بررسی مذهب خاندان ایشان و همچنین استاد بارز او، میتوان به احتمال سنی بودن مولوی یقین پیدا کرد. او در حوزه علمیه اهل تسنن استاد مطرحی بوده و تعداد زیادی شاگرد داشته اما باید توجه داشت که مولانا هر مذهبی داشته باشد دلیل نمیشود حرفهای خوبش را نادیده گرفته شود. حرف خوب از هر کسی با هر مذهبی خوب است و حرف بد از هر کسی با هر مذهبی بد است. | با توجه به بررسی مذهب خاندان ایشان و همچنین استاد بارز او، میتوان به احتمال سنی بودن مولوی یقین پیدا کرد. او در حوزه علمیه اهل تسنن استاد مطرحی بوده و تعداد زیادی شاگرد داشته اما باید توجه داشت که مولانا هر مذهبی داشته باشد دلیل نمیشود حرفهای خوبش را نادیده گرفته شود. حرف خوب از هر کسی با هر مذهبی خوب است و حرف بد از هر کسی با هر مذهبی بد است.<ref>علی اکبر مصلایی یزدی، سیدجواد مدرسی یزدی، نقدی بر مثنوی، ص97، به نقل از «مقالات شمس».</ref> | ||
به طور کلی، مولوی یک مسلمان سنی و عارف بزرگ است که بر مبنای تعالیم اسلامی و عرفانی خود، آثار ارزشمندی را خلق کرده و تأثیر عمیقی بر ادبیات و تصوف اسلامی گذاشته است. او به دنبال درک عمیقتری از خدا و حقیقت زندگی بود و در اشعارش عشق و وحدت را ترویج کرد.<ref>فروزان فر، بدیع الزمان، احوال و زندگی مولانا جلال الدین محمد، ص۵۷.</ref> | |||