۸٬۳۱۸
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}}{{سوال}}شناخت خدا چه ضرورت و اهمیتی دارد؟ و اگر درپی خداشناسی نرویم چه مشکلی پیش میآید؟{{پایان}} | شناسایی مبداء هستی همواره یکی از دغدغه های بشر بوده است و عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه انسان گویای اهمیت این موضوع است. خداشناسی در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز اثرگذار است. زندگی انسان معتقد به خدا با انسان غیر معتقد تفاوت اساسی دارد. همچنین زندگی انسان ها بر اساسی تصوری که از خدا دارند متفاوت می شود. | ||
مرتبه ای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته است. همین معرفت اولیه انسان را به سوی تحقیق بیشتر در مورد خدا می کشاند. | |||
متکلمان در مورد ضرورت تحقیق در مورد خداشناسی به دو دلیل استناد کرده اند: توجه به احتمال عذاب اخروی در صورت راستگویی پیامبران (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمت هایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم). | |||
{{شروع متن}}{{سوال}} | |||
شناخت خدا چه ضرورت و اهمیتی دارد؟ و اگر درپی خداشناسی نرویم چه مشکلی پیش میآید؟{{پایان}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۱۳: | خط ۲۲: | ||
با این حال، متکلمان اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی در این حوزه اقامه کردهاند که برای نمونه به دو دلیل مهم اشاره میکنیم:<ref>. در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. ر.ک. علامه حلی، کشف المراد، ص260 و 261؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص111ـ113.</ref> | با این حال، متکلمان اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و اندیشه ورزی در این حوزه اقامه کردهاند که برای نمونه به دو دلیل مهم اشاره میکنیم:<ref>. در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی میدانند. ر.ک. علامه حلی، کشف المراد، ص260 و 261؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص111ـ113.</ref> | ||
==== دفع ضرر یا عقاب محتمل ==== | ====دفع ضرر یا عقاب محتمل==== | ||
چکیده این دلیل آن است که هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی [[تکالیف]] و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود جهان بازپسین اندک اطلاعی داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان [[ایمان]] نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن به تکالیفی که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر عقل و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد. | چکیده این دلیل آن است که هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی و انجام برخی [[تکالیف]] و نیز ادعای آنان مبنی بر وجود جهان بازپسین اندک اطلاعی داشته باشد حتی، اگر به گفتههای آنان [[ایمان]] نیاورد، لااقل احتمال درستی آن را خواهد داد. در این صورت این احتمال در ذهن او شکل میگیرد که پیامبران در دعوت خود صادق باشند و در نتیجه، این احتمال وجود دارد که چنین شخصی به دلیل عمل نکردن به تکالیفی که پیامبران آوردهاند، دچار عقاب و کیفر گردد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد میشود. از سوی دیگر عقل و خرد حکم میکند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد. | ||
بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از دین، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کیفر را، ولو محتمل باشد، لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود خدا و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشته و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند. | بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از دین، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کیفر را، ولو محتمل باشد، لازم میشمارد، حکم میکند که انسان در مورد وجود خدا و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشته و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند. | ||
==== وجوب شکر منعم ==== | ====وجوب شکر منعم==== | ||
شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او انعام شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که منعم خویش را سپاس گوید و از آنجا که سپاسگزاری از یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد. | شکی نیست که انسان، در زندگانی خویش، از نعمتهای فراوانی برخوردار است که خودش آنها را به خویشتن نداده، بلکه از سوی موجود دیگری به او انعام شده است. از طرف دیگر، عقل انسان سپاسگزاری از «منعم» (نعمت بخش) را کاری لازم میشمرد؛ پس بر انسان لازم است که منعم خویش را سپاس گوید و از آنجا که سپاسگزاری از یک موجود، منوط بر شناختن اوست، عقل انسان حکم میکند که باید بر مسیر شناخت منعم حقیقی (که همان خداوند است) گام بردارد. | ||