پرش به محتوا

قاعده لطف: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۹۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ۱۵ سپتامبر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۵: خط ۶۵:
از فرض‌های یاد شده، فرض دوم از نظر عقلی مردود است، زیرا با فلسفه تکلیف که آزمایش بندگان و شکوفا شدن استعدادهای معنوی آنان است منافات دارد. فرض نخست نیز با جود و کرم و حکمت الهی سازگار نیست؛ بنابراین، فرض سوم صحیح است، و آن مقتضای قاعده لطف است.<ref>میرزا ابوالحسن شعرانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص ۴۶۰.</ref>
از فرض‌های یاد شده، فرض دوم از نظر عقلی مردود است، زیرا با فلسفه تکلیف که آزمایش بندگان و شکوفا شدن استعدادهای معنوی آنان است منافات دارد. فرض نخست نیز با جود و کرم و حکمت الهی سازگار نیست؛ بنابراین، فرض سوم صحیح است، و آن مقتضای قاعده لطف است.<ref>میرزا ابوالحسن شعرانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص ۴۶۰.</ref>


== قرآن و قاعده لطف ==
از مطالعه آیات قرآن، به روشنی استفاده می‌شود که ارسال پیامبران، اخلاق ویژه و سیره عملی آنان، انزال کتب آسمانی، بیان معارف الهی در قالب مثال‌های ساده و گویا، انذار و تبشیرهای الهی توسط پیامبران، مصائب و ناملایمات، نعمت‌ها و موهبت‌های مادی، نصرت‌ها و امدادهای غیبی، همگی، از مصادیق و مظاهر لطف الهی به‌شمار می‌روند که برخی مقتضای حکمت خداوند، و برخی مظهر و جلوه جود و احسان الهی‌اند.
قرآن کریم نبوت را مظهر رحمت خداوند دانسته و می‌فرماید: «اهم یقسمون رحمة ربک».<ref>سوره زخرف، آیه ۳۱ و ۳۲.</ref>
این آیه پاسخ به کوته فکرانی است که در اعتراض به پیامبر اکرم(ص) می‌گفتند:
چرا قرآن بر دو مرد معروف جزیرة العرب (ولید بن مغیره، و عروة بن مسعود) نازل نشده است. «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ».<ref>سوره زخرف، آیه ۳۱ و ۳۲.</ref>
قرآن کریم، نرم خویی و انعطاف‌پذیری پیامبر و پرهیز از درشت‌خویی در برابر مردم را از نشانه‌های رحمت خداوند نسبت به پیامبر(ص) و مردم دانسته می‌فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ».<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>
خداوند به موسی و هارون سفارش می‌کند که «در گفتگو با فرعون به نرمی سخن بگویند؛ باشد که در او کارساز افتد؛ اذهبا الی فرعون انه طغی و قولا له قولا لینا لعله یتذکر أو یخشی».<ref>سوره طاها، آیه ۴۳ و ۴۴.</ref>
از دیدگاه قرآن بعثت پیامبران بشارت و بیم دهنده حجت را بر مردم تمام کرده و راه اعتذار را بر آن‌ها می‌بندد. «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً».<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>
جمله «عزیزاً حکیماً» بیانگر این است که بالذات کسی را بر خداوند حقی نیست، و حجتی ندارد، ولی از آنجا که خداوند حکیم است، مقتضای حکمت، هدایت بشر به وجه اکمل است، لذا پیامبران را مبعوث نموده است تا علاوه بر ابلاغ احکام الهی به آنان، از طریق بشارت و انذار آنان را به عمل به احکام الهی تشویق نمایند و از نافرمانی خداوند برحذر دارند.
از دیدگاه قرآن فلسفه پاره‌ای از ناملایمات و شدائد در زندگی بشر این است که آنان را به خود آورد، و روحیه تسلیم در برابر فرامین الهی را در آنان تقویت نماید. «وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ».<ref>سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>
و آیات فراوان دیگر که همگی از حکمت، لطف و رحمت الهی سخن گفته و جلوه‌های آن را در زندگی بشر و در جهت هدایت او به صراط مستقیم بیان می‌کنند.
== لطف در گفتار معصومین(ع) ==
از امام علی(ع) درباره غرض آفرینش بشر، و فلسفه تکلیف سخنی نقل شده است که اعجاب متفکران را برانگیخته است. چنان‌که جاحظ (متوفای ۲۵۵هـ) گفته است: این کلام، جامع‌ترین سخن در این باب است.
و ابوعلی جُبّایی (متوفای ۳۰۳هـ) پس ازتصدیق سخن جاحظ افزوده است:
«این سخن از نظر جامعیت در مرتبه‌ای است که هیچ افزایش و نقصانی در آن راه نخواهد داشت».<ref>بحارالانوار، ج ۵، ص ۳۱۶.</ref>
این گفتار چنین است:
«خداوند انسان‌ها را آفرید و خواست که آنان دارای اخلاق و رفتار پسندیده باشند، و می‌دانست که آنان چنین نخواهند شد، مگر این که آنچه مایه‌ سود و زیان آن‌هاست را بیان کند، و این کار در گرو امر و نهی (تکالیف دینی) است و امر و نهی نیز مستلزم وعد و وعید و بیم و امید است، و تحقق آن‌ها در گرو آلام و لذایذ است، بدین جهت، زندگی دنیا را با لذایذ و آلام درآمیخت تا آنان را بر لذایذ و آلام اخروی رهنمون گردد».<ref>بحارالانوار، ج ۵، ص ۳۱۶.</ref>
در گفتاری که دخت گرامی رسول خدا(ص) پس از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع مدینه ایراد نمود، به برخی از مصادیق لطف اشاره شده است. آن بانوی معصوم نخست از غرض آفرینش الهی سخن گفت، و آن را تثبیت حکمت خداوند و یادآوری خلق بر طاعت و بندگی دانست. آنگاه فلسفه پاداش‌ها و کیفرهای الهی را یادآور شد که عبارت است از روی آوردن مکلفان به بهشت و دوری گزیدن از جهنم.
ابتدع الأشیاء لامن شیء کان قبلها… تثبیتا لحکمته، و تنبیها علی طاعته… و تعبدا لبریته، ثم جعل الثواب علی طاعته، و وضع العقاب علی معصیته، ذیادة لعباده من نقمته، و حیاشة لهم الی جنته.<ref>طبرسی، احتجاج، ص ۹۸.</ref>
«موجودات را بدون آن که پیش از آن‌ها آفریده‌ای باشد، آفرید، تا حکمت خود را تثبیت نموده و خلق را بر اطاعت از آفریدگار خویش یادآوری کند و آنان را به عبودیت برانگیزد، آن گاه بر طاعت خود پاداش و بر نافرمانی خود عقاب مقرر داشت، تا بندگان را از نقمت خود بر حذر دارد و به جانب بهشت روانه سازد.»<ref>گفتار صدیقه طاهره(س) با گفتار امام علی(ع) در باب فلسفه خلقت و الطاف الهی همانندی کامل دارد، چنان‌که دیگر فرازهای خطبه آن عزیز نیز همین ویژگی را دارد و این مطلب شاهد صدقی است بر کفویت آن دو گرامی چنان‌که در حدیث آمده است که اگر حضرت علی(ع) نبود، برای فاطمه زهرا(س) همتایی که بتواند با او همسری کند، یافت نمی‌شد. «لو لا ان امیرالمؤمنین تزوجها لما کان لها کفوا الی یوم القیامة» (بحار الانوار، ج ۴۳، باب ۲، روایت ۱۱).</ref>




trustworthy
۵۹۴

ویرایش