trustworthy
۵۹۴
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}}قاعده لطف چیست؟{{پایان سوال}} {{پاسخ}}قاعده لطف قاعدهای در علم کلام و به معنای لزوم انجام کاری از سوی خدا است که به سبب آن، مخلوقات خدا به اطاعت از خدا نزدیک و از گناه دور میشود؛ بدون انیکه تأثیری در قدرت او داشته باشد یا او ر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پاسخ}}قاعده لطف قاعدهای در علم کلام و به معنای لزوم انجام کاری از سوی خدا است که به سبب آن، مخلوقات خدا به اطاعت از خدا نزدیک و از گناه دور میشود؛ بدون انیکه تأثیری در قدرت او داشته باشد یا او را مجبور کند. یکی از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیه، قاعده لطف است که پس از قاعده حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده کلامی بهشمار میرود و متکلمان عدلیه بسیاری از آموزههای دینی را براساس آن اثبات کردهاند. بیشتر متکلمان معتزله و امامیه بر خلاف متکلمان اشاعره، این قاعده را پذیرفتهاند. | {{پاسخ}}قاعده لطف قاعدهای در علم کلام و به معنای لزوم انجام کاری از سوی خدا است که به سبب آن، مخلوقات خدا به اطاعت از خدا نزدیک و از گناه دور میشود؛ بدون انیکه تأثیری در قدرت او داشته باشد یا او را مجبور کند. یکی از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیه، قاعده لطف است که پس از قاعده حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده کلامی بهشمار میرود و متکلمان عدلیه بسیاری از آموزههای دینی را براساس آن اثبات کردهاند. بیشتر متکلمان معتزله و امامیه بر خلاف متکلمان اشاعره، این قاعده را پذیرفتهاند. | ||
== مفهومشناسی == | |||
واژه لطف در لغت، در معانی مهربانی و اکرام به کار رفته است.<ref>اقرب الموارد، ج ۲، ص ۱۱۴۴؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۵۰؛ المصباح المنیر، ج ۲، ص ۲۴۶؛ المعجم الوسیط، ج ۲، ص ۸۲۶.</ref> لطف در اصطلاح متکلمان از صفات فعل الهی است؛ یعنی کارهایی که به مکلفان مربوط میشود و هدف این است که خداوند آنچه مایه گرایش مکلفان به طاعت و دوری کردن آنها از معصیت میباشد را در حق آنان انجام داده و این امر مقتضای عدل و حکمت الهی است. عبارت ذیل تعریف مشهور قاعده لطف است: | |||
قاعده لطف به این معنا است که هر کاری که به نزدیک شدن انسانها به اطاعت یا دور شدن آنها از [[گناه]] بینجامد، انجام آن کار بر خداوند لازم است و خدا حتماً آن کار را انجام میدهد؛<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۰۶؛ فخرالدین رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۴۸۱–۴۸۲.</ref> مانند تشریع تکالیف دینی و ارسال [[پیامبران]] که انسانها از این راه، با تکالیف دینیشان آشنا میشوند.<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۱۴–۱۱۶.</ref> | |||
در کلام اسلامی، لطیفبودن از [[صفات فعل]] خدا<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۰–۱۲۴.</ref> و بهمعنای انجامدادن کاری است که بهوسیله آن، [[تکلیف|مکلَّف]] به اطاعت نزدیک و از [[گناه]] دور میشود؛ بیآن که این لطف، تأثیری در قدرت مکلَّف داشته باشد یا او را مجبور سازد.<ref>علامه حلی، مناهجالیقین، ۱۴۱۵ق، ص۳۸۷؛ علامه حلی، کشفالمراد، ۱۴۲۷ق، ص۴۴۴؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۲۷۶؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، ۱۹۶۲–۱۹۶۵م، ج۱۳، ص۹؛ ابننوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ۱۴۱۳ق، ص۵۵.</ref> | |||
در آیات قرآن و روایات، لطیف بودن خدا به معانی دیگری هم به کار رفته است؛<ref>ربانی گلپایگانی، القواعد الکلامیه، ۱۴۱۸ق، ص۱۲۰–۱۲۴.</ref> از جمله علم نافذ خدا،<ref>سوره ملک، آیه۱۴. أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُمشاهده آیه در سوره أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیر «آیا کسی که آفریده است نمیداند؟ با اینکه او خود باریک بین آگاه است.»</ref> نامحسوس بودن و نفی جسمانیت از خدا،<ref>سوره انعام، آیه۱۰۳. لَا تُدْرِکهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِک الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ «او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده میکند و او لطیف و نامرئی و (به همه چیز خلق) آگاه است.»</ref> درکناشدنی بودن کُنه خدا،<ref>دعای جوشن کبیر، فقره ۳۱. یا لَطِیفاً لا یرَامُ، «ای لطیفی که دست اندازکسی قرار نگیرد»</ref> ظرافت در آفرینش و تدبیر الهی،<ref>دعای جوشن کبیر، فقره ۳۴. یا لَطِیفَ الصُّنْعِ، «ای صُنعتْ چشم نواز»</ref> احسان و جود.<ref>سوره شوری، آیه۱۹. اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ یرْزُقُ مَنْ یشَاءُ ۖ وَهُوَ الْقَوِی الْعَزِیزُ</ref> | |||