trustworthy
۷۲۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
۲. تبرک جستن حضرت یعقوب به پیراهن حضرت یوسف | ۲. تبرک جستن حضرت یعقوب به پیراهن حضرت یوسف | ||
در قرآن کریم آیه {{قرآن| فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً<ref>یوسف: ۹۶.</ref> | ترجمه= امّا هنگامى كه بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افكند ناگهان بینا شد! گواه}} روشن بر این است که تبرک جستن به چیزی عبادت آن چیز نیست؛ زیرا اگر تبرک ملازم با عبادت بود حضرت یعقوب(ع) به پیراهن حضرت یوسف(ع) تبرک نمیجست تا چشمانش بینا شود. این در حالی است که نفس پارچه هیچ اثری ندارد ولی خداوند به جهت تكریم نبی خود شفا را در تبرك به آن پارچه قرار داد.<ref>بحوث فی الملل و النحل، ج۴، ص۱۰۶.</ref> | در قرآن کریم آیه {{قرآن| فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصیراً<ref>یوسف: ۹۶.</ref> |ترجمه= امّا هنگامى كه بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افكند ناگهان بینا شد! گواه}} روشن بر این است که تبرک جستن به چیزی عبادت آن چیز نیست؛ زیرا اگر تبرک ملازم با عبادت بود حضرت یعقوب(ع) به پیراهن حضرت یوسف(ع) تبرک نمیجست تا چشمانش بینا شود. این در حالی است که نفس پارچه هیچ اثری ندارد ولی خداوند به جهت تكریم نبی خود شفا را در تبرك به آن پارچه قرار داد.<ref>بحوث فی الملل و النحل، ج۴، ص۱۰۶.</ref> | ||
۳. حدیث رایت و و شفا یافتن چشم علی(ع) | ۳. حدیث رایت و و شفا یافتن چشم علی(ع) | ||
در حدیث رایت که در تمام متون حدیثی اهل سنت ذکر شده، شفا یافتن چشم امام علی(ع) با آب دهان پیامبر اسلام(ص) از باب تبرک است. در این حدیث آمده است هنگامی که پیامبر اسلام(ص) علی را خواست که پرچم را به دستش بدهد؛ گفتند: {{عربی|یشْتَكِی عَینَیهِ یا رَسُولَ اللَّهِ قال فَأَرْسِلُوا إلیه فَأْتُونِی بِهِ فلما جاء بَصَقَ فی عَینَیهِ وَدَعَا له فَبَرَأَ حتى كَأَنْ لم یكُنْ بِهِ وَجَعٌ<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل ، صحیح بخاری، بیروت، دار ابن كثیر , الیمامه چ۳، ۱۴۰۷ق ۱۹۸۷، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج۳، ص۱۳۵۷ ؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج۴، ص۱۸۷۲.</ref> | ترجمه = او از چشمش شکایت دارد. پیامبر فرمود کسی را بفرستید تا او را بیاورد هنگامی که آمد پیامبر خدا(ص) آب دهن خود را بر چشمانش مالید و چشمان او خوب شد به گونه ای که گویا هرگز چشم او درد نداشته است. | در حدیث رایت که در تمام متون حدیثی اهل سنت ذکر شده، شفا یافتن چشم امام علی(ع) با آب دهان پیامبر اسلام(ص) از باب تبرک است. در این حدیث آمده است هنگامی که پیامبر اسلام(ص) علی را خواست که پرچم را به دستش بدهد؛ گفتند: {{متن عربی|یشْتَكِی عَینَیهِ یا رَسُولَ اللَّهِ قال فَأَرْسِلُوا إلیه فَأْتُونِی بِهِ فلما جاء بَصَقَ فی عَینَیهِ وَدَعَا له فَبَرَأَ حتى كَأَنْ لم یكُنْ بِهِ وَجَعٌ<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل ، صحیح بخاری، بیروت، دار ابن كثیر , الیمامه چ۳، ۱۴۰۷ق ۱۹۸۷، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج۳، ص۱۳۵۷ ؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج۴، ص۱۸۷۲.</ref> |ترجمه = او از چشمش شکایت دارد. پیامبر فرمود کسی را بفرستید تا او را بیاورد هنگامی که آمد پیامبر خدا(ص) آب دهن خود را بر چشمانش مالید و چشمان او خوب شد به گونه ای که گویا هرگز چشم او درد نداشته است. | ||
این حدیث و عملکرد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز عبادت بودن تبرک را منتفی میگرداند. زیرا اگر تبرک جستن به چیزی عبادت غیر خدا باشد، هرگز رسول خدا(ص) مرتکب چنین عملی نمیشد. | این حدیث و عملکرد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز عبادت بودن تبرک را منتفی میگرداند. زیرا اگر تبرک جستن به چیزی عبادت غیر خدا باشد، هرگز رسول خدا(ص) مرتکب چنین عملی نمیشد. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==بدعت نبودن تبرک== | ==بدعت نبودن تبرک== | ||
تبرک بدعت هم نیست تا موجب شرک و کفر شود. روایاتی که درباره تبرّک ذکر گردیده که بدعت بودن آن را منتفی میکند. افزون بر آنها بر طبق روایاتی که در متون حدیثی از جمله صحیح بخاری آمده، اماکن منحوس و متبرک از برخی حوادث مقدس و غیر مقدس ناشی میشود. عبدالله بن عمر نقل کرده هنگامی که مردم با رسول خدا(ص) بر حجر در سرزمین ثمود فرود آمدند و از چاههای آن، آب تهیه کردند و مقداری خمیر برای پختن نان با این آب درست کردند، پیامبر خدا(ص) فرمود از آب این چاهها ننوشید و آبی را که تهیه کردید بریزند و خمیر را هم به شتران بدهید و به آنان دستور داد که از چاهی آب تهیه کنند که ناقه صالح(ع) از آن نوشیده است. و نیز بر طبق روایت پسر عمر در این واقعه پیامبر خدا(ص) به مردم فرمود:{{عربی|لا تدخلوا مساكن الذین ظلموا أنفسهم إلا أن تكونوا باكین حذرا أن یصیبكم مثل ما أصابهم|ترجمه= داخل خانههای کسانی نشوید که بر خود ظلم کردند مگر اینکه گریان باشید و از مصیبتی که بر آنان وارد شد بر شما وارد نشود}}.<ref>صحیح بخاری، ج۳ص۱۲۳۶- ۱۲۳۷.</ref> | تبرک بدعت هم نیست تا موجب شرک و کفر شود. روایاتی که درباره تبرّک ذکر گردیده که بدعت بودن آن را منتفی میکند. افزون بر آنها بر طبق روایاتی که در متون حدیثی از جمله صحیح بخاری آمده، اماکن منحوس و متبرک از برخی حوادث مقدس و غیر مقدس ناشی میشود. عبدالله بن عمر نقل کرده هنگامی که مردم با رسول خدا(ص) بر حجر در سرزمین ثمود فرود آمدند و از چاههای آن، آب تهیه کردند و مقداری خمیر برای پختن نان با این آب درست کردند، پیامبر خدا(ص) فرمود از آب این چاهها ننوشید و آبی را که تهیه کردید بریزند و خمیر را هم به شتران بدهید و به آنان دستور داد که از چاهی آب تهیه کنند که ناقه صالح(ع) از آن نوشیده است. و نیز بر طبق روایت پسر عمر در این واقعه پیامبر خدا(ص) به مردم فرمود:{{متن عربی|لا تدخلوا مساكن الذین ظلموا أنفسهم إلا أن تكونوا باكین حذرا أن یصیبكم مثل ما أصابهم|ترجمه=داخل خانههای کسانی نشوید که بر خود ظلم کردند مگر اینکه گریان باشید و از مصیبتی که بر آنان وارد شد بر شما وارد نشود}}.<ref>صحیح بخاری، ج۳ص۱۲۳۶- ۱۲۳۷.</ref> | ||
قرطبی این احادیث را در تفسیر خود نقل کرده و یکی از نتایجی را که از آن گرفته این است که این سخن رسول خدا(ص) که فرمود از چاهی آب تهیه کنید که شتر حضرت صالح(ع) از آن نوشیده است دلیل بر تبرّک به آثار انبیاء و صالحین است هرچند قرنها بر آن گذشته و پنهان شده باشد؛ چنانکه سخن اول رسول الله(ص) دلیل بر بغض اهل فساد و مذمت سرزمین و آثار آنها است. بنابراین هرچند جمادات مورد مؤاخذه نیست لکن چیزی که مقرون به محبوب باشد محبوب است و چیزی که مقرون به مکروه باشد مبغوض است.<ref>قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری، الجامع لأحكامالقرآن، قاهره، دارالشعب، [بیتا]، ج۱۰ص۴۷.</ref> | قرطبی این احادیث را در تفسیر خود نقل کرده و یکی از نتایجی را که از آن گرفته این است که این سخن رسول خدا(ص) که فرمود از چاهی آب تهیه کنید که شتر حضرت صالح(ع) از آن نوشیده است دلیل بر تبرّک به آثار انبیاء و صالحین است هرچند قرنها بر آن گذشته و پنهان شده باشد؛ چنانکه سخن اول رسول الله(ص) دلیل بر بغض اهل فساد و مذمت سرزمین و آثار آنها است. بنابراین هرچند جمادات مورد مؤاخذه نیست لکن چیزی که مقرون به محبوب باشد محبوب است و چیزی که مقرون به مکروه باشد مبغوض است.<ref>قرطبی، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری، الجامع لأحكامالقرآن، قاهره، دارالشعب، [بیتا]، ج۱۰ص۴۷.</ref> |