trustworthy
۲٬۵۹۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدي را حساب جُمَّل نيز مي گويند. <ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref> | حساب ابجدي(عدد ریاضی حروف ابجد) اين قرار است: «الف ۱ ب ۲ ج۳ د ۴ هـ ۵ و ۶ ز ۷ ح ۸ ط ۹ ي ۱۰ ک ۲۰ ل ۳۰ م ۴۰ ن ۵۰ س ۶۰ ع ۷۰ ف۸۰ ص۹۰ ق ۱۰۰ ر ۲۰۰ ش ۳۰۰ ت ۴۰۰ ث ۵۰۰ خ ۶۰۰ ذ ۷۰۰ ض ۸۰۰ ظ ۹۰۰ غ ۱۰۰۰»، حساب ابجدي را حساب جُمَّل نيز مي گويند. <ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، تهران، انتشارات کومش، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۷.</ref> | ||
در حساب ابجد، هر کلمه را يا به حساب مُجمل محاسبه ميکنند و يا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته ميشود، حساب ميکنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ ميشود. ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ ميکنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه ميکنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ ميشود، يعني از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکيل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ ميشود. همينطور حرف «د» دال تلفظ ميشود و «و» واو و «س» سين. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ ميشد. | در حساب ابجد، هر کلمه را يا به حساب مُجمل محاسبه ميکنند و يا به حساب مفصّل. مُجمل آن است که تعداد حروف کلمه را آن طور که نوشته ميشود، حساب ميکنند، مثلاً کلمه «قدوس» چهار حرف دارد: «ق، د، و، س» که ۱۷۰ ميشود. ولي در حساب مفصّل هر حرف را تلفظ ميکنند و آن گاه، عدد را براساس تلفظ آن محاسبه ميکنند، مثلاً حرف ق در قدوس، قاف تلفّظ ميشود، يعني از ۳ حرف «ق، الف، ف» تشکيل شده که به حساب ابجد ۱۸۱ ميشود. همينطور حرف «د» دال تلفظ ميشود و «و» واو و «س» سين. کلمه قدوس به حساب مفصّل، ۳۹۴ خواهد شد، حال آنکه به حساب مجمل، ۱۷۰ ميشد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۵: | ||
==واضع حروف ابجد== | ==واضع حروف ابجد== | ||
ترتيب اَبجدي حروف الفباي عربي، مربوط به زماني بسيار دور است. نخستين بيست و دو حرف الفباي عربي در لوحي که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، ديده ميشود که در آن علامات ميخي الفباي قوم اوگاريت در قرن ۱۴ قبل از ميلاد آمده است.<ref>الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.</ref> بنابراين، لااقل منشأ کنعاني آن محقق است. علاوه بر اين، همين ترتيب در الفباهاي عبري و آرامي محفوظ بود و شک نيست که اعراب، اين ترتيب را همراه با الفباي آرامي گرفته بودهاند. | ترتيب اَبجدي حروف الفباي عربي، مربوط به زماني بسيار دور است. نخستين بيست و دو حرف الفباي عربي در لوحي که در رأس شَمرَه واقع در سوریه کشف شده است، ديده ميشود که در آن علامات ميخي الفباي قوم اوگاريت در قرن ۱۴ قبل از ميلاد آمده است.<ref>الیاس بیطار، الابجدیة الفینیقیة و الخط العربی، دمشق ۱۹۹۷م، ج۱، ص۳۹.</ref> بنابراين، لااقل منشأ کنعاني آن محقق است. علاوه بر اين، همين ترتيب در الفباهاي عبري و آرامي محفوظ بود و شک نيست که اعراب، اين ترتيب را همراه با الفباي آرامي گرفته بودهاند.<ref> رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجم: آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش، ص ۸۹ ،ص ۹۴.</ref> | ||
شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عربها ساختهاند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميدهاند. <ref>احسان يارشاطر و جمعي از نويسندگان، دانشنامه ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهي، ج۱، ص۳۱۶.</ref> | شش ترکيب «اَبجَد، هَوَّز، حُطّي، کَلَمَن، سَعفَض و قَرَشَت»، منشأ خارجي دارد و دو ترکيب «ثَخِذ و ضَظِغ» را عربها ساختهاند و به همين جهت آن را «رَوادِف» يعني «سوارشدگان در پشت سر» ناميدهاند. <ref>احسان يارشاطر و جمعي از نويسندگان، دانشنامه ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم، ۲۵۳۶ شاهنشاهي، ج۱، ص۳۱۶.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
# در اسطرلابها از اين حروف استفاده ميشود. | # در اسطرلابها از اين حروف استفاده ميشود. | ||
# در طُرق مختلف غيبگويي و ساختن کلمات استفاده ميشود. <ref> جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref> | # در طُرق مختلف غيبگويي و ساختن کلمات استفاده ميشود. <ref> جمعي از نويسندگان، دايره المعارف تشيع، تهران، بنياد اسلامي طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۲۶۲.</ref> | ||
# تَعاويذ. <ref>جمعي از نويسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.</ref> گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت | # تَعاويذ. <ref>جمعي از نويسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۶۱.</ref> گفته شده که گاه ائمه(ع)، در کتابت [[دعا]] و حرزها برای بیماران و... از این حروف استفاده میکردند. برای مثال وقتی شخصی به جهت رفع بیماری که بر او عارض شده بود خدمت [[امام صادق(ع)]] رسید امام(ع) دعایی را همراه با دستور العملی خاص، برای وی اینگونه کتابت کرد: {{متن عربی|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ثُمَّ تَخَتَّمَ فِی أَسْفَلِ الْکِتَابِ سَبْعَ مَرَّاتٍ خَاتَمَ سُلَیمَانَ(ع) ثُمَّ طَوَاهُ|ترجمه= بهنام خداوند بخشنده مهربان، بهنام خدا و با استعانت از خدا، أَبْجَدْ هَوَّزْ حُطِّی از فلان شخص پسر فلان شخص با اذن خداوند بلند مرتبه، سپس آن نوشته را هفت بار با عبارت انگشتر سلیمان مهر کرد، سپس آنرا تاکرد.}}<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ش، ص۴۰۲</ref> | ||
# حروف | # حروف مقطعه اوائل سورههای قرآن را اهل ذوق و عرفان به ترتيب ابجدي تبديل به اعداد ميکنند و از آن مطالب ذوقي بيرون ميآورند. <ref> عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۲۸.</ref> | ||
# در مادّه تاريخ | # حساب ابجد در اشعار فارسي براي ساختن مادّه تاريخ بکار ميرود و قاعدهاش آن است که حروف کلمه يا مصراعي را که مادّه تاريخ در آن گنجانيده شده است، تجزيه ميکنند و اعدادي را که مخصوص آن حروف است، زير هم مينويسند و جمع ميبندند. از حاصل جمع آنها، تاريخي که منظور شاعر بوده به دست ميآيد. <ref>عمید، حسن، فرهنگ فارسي عميد، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ ش، ج۱، ص۸۷.</ref> برای مثال شاعری به تاریخ وفات [[مذهب حافظ شیرازی|حافظ شیرازی]]، بوسیله عبارت «خاک مصلی» و حساب أبجدی آن در شعرش اشاره کرده است؛ «خاک مصلّی» به حساب ابجدی ۷۹۱ میشود که اشاره به تاریخ فوت حافظ شیرازی دارد.<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref> این اشعار بر روی سنگ قبر حافظ نوشته شده است: | ||
{{شعر|چراغ اهل معنی خواجه حافظ|که شمعی بود از نور تجلی|چو در خاک مصلی کرد منزل|جو تاریخش از «خاک مصلی»<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref>}} | {{شعر|چراغ اهل معنی خواجه حافظ|که شمعی بود از نور تجلی|چو در خاک مصلی کرد منزل|جو تاریخش از «خاک مصلی»<ref>برمزار حافظ چه نوشته است؟»، روزنامه ایران، ۱۰ مهر ۱۳۹۱.</ref>}} | ||
شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی و ملاّ رفیعای واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است: | شاعر دیگری تاریخ وفات ملاّ خلیل قزوینی{چیادد داشت|خَلیل بن غازی قَزوینی (۱۰۰۱-۱۰۸۹ق) مشهور به ملا خلیل از عالمان شیعه در قرن یازدهم قمری است. از اساتید او میتوان به میرداماد و شیخ بهایی اشاره کرد. او به اخباریان، گرایش داشت و با فلسفه و اجتهاد مخالف بود. قزوینی دارای تألیفات متعددی است که از مشهورترین آنها دو شرح کتاب کافی به نامهای الشافی و صافی در شرح کافی است.«قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق،ج۱، ص۸.».}} و ملاّ رفیعای واعظ از عالمان شیعه قرن ۱۱ق را در یکی از ابیات شعری که در وصف آنها سروده، آورده است: | ||
{{شعر|پى تاريخ شان غوّاص دل گفت|دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد<ref>قزوینی، | {{شعر|پى تاريخ شان غوّاص دل گفت|دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد<ref>قزوینی، خلیل بن غازی، صافی در شرح کافی، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۳.</ref>}} | ||
در این بیت عبارت «دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاريخ فوت ملّاخليل و ملّارفيعا است.<ref>قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.</ref> | در این بیت عبارت «دو دُرّ بيرون زيك درج جهان شد» به حساب ابجد برابر با ۱۰۸۹ق تاريخ فوت ملّاخليل و ملّارفيعا است.<ref>قزوینی، صافى در شرح كافى (ملا خليل قزوينى)، ج۱، ص۱۳.</ref> |