۶۷
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(موضوع و متن مقاله به انشا شبیه است تا مقاله. با این حال تلاش شد کمی صورت مقاله به خود بگیرد) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}}در گذشته علمای شیعه زندگی ساده ای داشتند؛ اما امروز شاهد اشرافی گری برخی روحانیون هستیم. آیا این به جایگاه حوزه و روحانیت آسیب وارد میکند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت}} | {{درگاه|حوزه و روحانیت}} | ||
علمای متعهد همواره از گذشته تا به امروز در کمال سادگی زندگی کرده و به وظایف خود در ترویج و تبلیغ معارف و احکام دین عمل نمودهاند | اینچنین نیست که امروزه تمام روحانیون شیعه زندگی اشرافی داشته باشند. بلکه تنها عده معدودی از روحانیون با دور افتادن از مشی علمای راستین و متعهد، گرفتار دنیا طلبی و زندگی اشرافی شدهاند. حساب این عده از قاطبهی روحانیت جداست و به استناد این عده اندک نباید روحانیت را به کنار گذاشتن زندگی ساده و گرایش به اشرافی گری متهم نمود. علمای متعهد همواره از گذشته تا به امروز در کمال سادگی زندگی کرده و به وظایف خود در ترویج و تبلیغ معارف و احکام دین عمل نمودهاند. | ||
در طول تاریخ، نهاد اصیل روحانیت به عنوان مردمیترین گروه اجتماعی و حامی منافع تودههای عظیم مردمی در برابر ظالمان و سرمایهداران متجاوز به حقوق محرومان اجتماعی موضعگیری نموده است. افتخار روحانیت اصیل در طول تاریخ تشیع، استقلال از نظامهای حکومتی و چه بسا ایستادگی در برابر آنان به نفع تودههای محروم اجتماعی بوده است. روحانیت شیعه را ائمه معصومین بر اساس تضاد با قدرتهای ظالم و دفاع از مظلوم به وجود آوردند و به لحاظ معنوی متکی به خداوند و به لحاظ اجتماعی متکی به مردم توصیف میشود.<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۷۸، ص۱۸۶</ref> | == روحانیت و همراهی با مردم == | ||
اینچنین نیست که امروزه تمام روحانیون شیعه زندگی اشرافی داشته باشند. در طول تاریخ، نهاد اصیل روحانیت به عنوان مردمیترین گروه اجتماعی و حامی منافع تودههای عظیم مردمی در برابر ظالمان و سرمایهداران متجاوز به حقوق محرومان اجتماعی موضعگیری نموده است. افتخار روحانیت اصیل در طول تاریخ تشیع، استقلال از نظامهای حکومتی و چه بسا ایستادگی در برابر آنان به نفع تودههای محروم اجتماعی بوده است. روحانیت شیعه را ائمه معصومین بر اساس تضاد با قدرتهای ظالم و دفاع از مظلوم به وجود آوردند و به لحاظ معنوی متکی به خداوند و به لحاظ اجتماعی متکی به مردم توصیف میشود.<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۷۸، ص۱۸۶</ref> | |||
== روحانیت و اشرافیت == | |||
تنها عده معدودی از روحانیون با دور افتادن از مشی علمای راستین و متعهد، گرفتار دنیا طلبی و زندگی اشرافی شدهاند. حساب این عده از قاطبهی روحانیت جداست و به استناد این عده اندک نباید روحانیت را به کنار گذاشتن زندگی ساده و گرایش به اشرافی گری متهم نمود. علمای متعهد همواره از گذشته تا به امروز در کمال سادگی زندگی کرده و به وظایف خود در ترویج و تبلیغ معارف و احکام دین عمل نمودهاند. در میان قشر روحانی نیز همچون سایر اقشار اجتماعی خوب و بد وجود داشته و ملاک ارزیابی نیز مشی عمده روحانیون است نه عده معدود دنیاطلب. | |||
واقعیت آن است که روحانیت اصیل با حفظ زهد علمی و تقوای الهی خود را همواره از مطامع مادی و دنیوی به دور نگه داشته است | واقعیت آن است که روحانیت اصیل با حفظ زهد علمی و تقوای الهی خود را همواره از مطامع مادی و دنیوی به دور نگه داشته است. امروزه وضع معیشتی طلاب که بخش عمدهای از روحانیت را تشکیل میدهد، در سطح اقشار پایین جامعه قرار دارد. البته روحانیونی که به دلیل اقتضای شغلی جدیدی که پیدا نمودهاند همچون قضاوت، استادی دانشگاه، مسئولیت عقیدتی سیاسی ارگانهای مختلف و … از حقوق و مزایایی بر اساس قوانین نظام پرداختهای کشوری برخوردار هستند ارتباطی به طلاب و روحانیون نداشته و حقوق و مزایایی که این افراد دریافت میکنند به تناسب جایگاه شغلی و اداری آنها میباشد و بر اساس قوانین پرداخت میشود. | ||
صرف نظر از تعداد معدودی از روحانیون که در مسئولیتها و مناصب حکومتی | صرف نظر از تعداد معدودی از روحانیون که در مسئولیتها و مناصب حکومتی حضور داشته و از حقوق و مزایایی همچون سایر مسئولان برخوردار هستند. اکثر روحانیونی که به تحصیل، تدریس، تبلیغ و پژوهش اشتغال دارند، از سطح زندگی ساده ای برخوردارند. این در حالی است که بالاترین شهریه پرداختی به بالاترین رتبه علمی در حوزه علمیه، از حداقل حقوق کارگران و کارمندان بسیار کمتر است. نمونههای فراوانی از طلاب و روحانیون هستند که با سختی روزگار میگذرانند، بدنه روحانیت نیز همچون مردم با این مشکلات روبرو هستند. | ||
یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشرافگونهیی داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام است.<ref>«[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304 بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت]»، سایت KHAMENEI.IR.</ref> | یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلاً حرکت اشرافگونهیی داریم بین خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری میدهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همهاش حرام است.<ref>«[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304 بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت]»، سایت KHAMENEI.IR.</ref> |
ویرایش