پرش به محتوا

شیعیان ایرانی امام هادی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:


==فارسی‌دانستن امام هادی(ع)==
==فارسی‌دانستن امام هادی(ع)==
در برخی منابع، روایتی نقل شده که در آن امام هادی(ع) با علی بن مهزیار اهوازی به فارسی سخن می گوید. مفاد این روایت اینگونه است که در سال ۲۸۸ق امام هادی(ع) از علی بن مهزیار اهوازی می‌خواهد که برای او ساعت شنی تهیه کند. در قسمتی از این روایت امام(ع) با علی بن مهزیار و غلام او مسرور به فارسی سخن می گوید: «من در کنار ساعت بودم. یک سنگ افتاد. مسرور [به فارسی] گفت: هشت. امام فرمود: ثمانیه؟ گفتیم: بلی ای سرور ما. آنگاه ما بیرون آمدیم. امام به علی بن مهزیار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن‌مهزیار او فرستاد. وقتی وارد شده بود، امام [به فارسی به وی]‌ فرموده بودند: بار خدایا چون؟ مسرور گفته بود: نیک یا سیدی. در این وقت، [شخصی به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسی] به مسرور فرمود: در ببند؛ او در را بست».
در برخی منابع، روایتی نقل شده که در آن امام هادی(ع) با علی بن مهزیار اهوازی و غلام او به فارسی سخن می‌گوید.<ref>صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، تحقیق ميرزا محسن كوچه‌باغى، تهران، منشورات اعلمی، بی‌تا، ص۳۳۷.</ref> مفاد این روایت اینگونه است که در سال ۲۸۸ق امام هادی(ع) از علی بن مهزیار اهوازی می‌خواهد که برای او ساعتی شنی تهیه کند. در قسمتی از این روایت امام(ع) با علی بن مهزیار و غلام او مسرور به فارسی سخن می‌گوید: «من در کنار ساعت بودم. یک سنگ افتاد. مسرور [به فارسی] گفت: هشت. امام فرمود: ثمانیه؟ گفتیم: بلی ای سرور ما. آنگاه ما بیرون آمدیم. امام به علی بن مهزیار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن‌مهزیار او فرستاد. وقتی وارد شده بود، امام [به فارسی به وی]‌ فرموده بودند: بار خدایا چون؟ مسرور گفته بود: نیک یا سیدی. در این وقت، [شخصی به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسی] به مسرور فرمود: در ببند؛ او در را بست».<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش