پرش به محتوا

ماجرای سخن گفتن جن با امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
== حدیث دوم در بشارة المصطفی ==
== حدیث دوم در بشارة المصطفی ==
[[امام صادق(ع)]] فرمود:
[[امام صادق(ع)]] فرمود:
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر کوفه سخنرانی می‌کرد، ماری از انتهای مسجد جلو آمد. مردم با کفش‌هایشان او را دنبال کردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه دارید، خدا شما را رحمت کند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی امیرالمؤمنین(ع) پیش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا می‌خواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پی او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! آیا نمی‌خواهید سخن این مار را برای ما بیان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنیان بود، گفت: من وصیّ جنیان و فرستاده آنها به سوی شما هستم، می‌گفت: جنیان معتقدند که اگر انسان‌ها همانگونه که ما جنیان شما را دوست داریم دوست می‌داشتند و از شما مانند ما اطاعت می‌کردند، خداوند هرگز انسانی را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>}}
{{عربی بزرگ|ترجمه=هنگامی که امام علی(ع) بر منبر کوفه سخنرانی می‌کرد، ماری از انتهای مسجد جلو آمد. مردم با کفش‌هایشان او را دنبال کردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه دارید، خدا شما را رحمت کند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی امیرالمؤمنین(ع) پیش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا می‌خواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پی او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسیدند: «یا امیرالمؤمنین! آیا نمی‌خواهید سخن این مار را برای ما بیان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنیان بود، گفت: من وصیّ جنیان و فرستاده آنها به سوی شما هستم، می‌گفت: جنیان معتقدند که اگر انسان‌ها همانگونه که ما جنیان شما را دوست داریم دوست می‌داشتند و از شما مانند ما اطاعت می‌کردند، خداوند هرگز انسانی را به آتش دوزخ عذاب نمی‌کرد.»<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>}}


=== بررسی سند ===
=== بررسی سند ===
[[محمد بن علی طبری]] محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است.<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>
[[محمد بن علی طبری]] محدث شیعه قرن پنجم و ششم قمری، این روایت را در کتاب [[بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (کتاب)|بشارة المصطفی]] آورده است. او این روایت را از ثونا، از مرضیه، از عباس بن محمد، از سَلّام بن سالم، از جابر جعفی از [[امام صادق(ع)]] نقل کرده است.<ref>عمادالدین طبری آملی، محمد بن علی، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>


در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|کتاب بحار الانوار]] از [[شیخ صدوق]] از جماعتی از مرضیه و… نقل کرده است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.</ref>
در نسخه‌ای دیگر از کتاب بشارة المصطفی<ref>طبری، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۰.</ref> به جای واژه «ثونا»، «حَدَّثونا؛ ترجمه: جماعتی برای ما نقل کرده‌اند» آمده است. بر اساس نسخه نخست، فردی به نام ثونا روایت کرده و بر اساس نسخه دیگر جماعتی نقل کرده‌اند. احتمال دوم صحیح‌تر دانسته شده است؛ زیرا علامه مجلسی این حدیث را در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|کتاب بحار الانوار]] از [[شیخ صدوق]] از جماعتی از مرضیه و… نقل کرده است.<ref>مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۲۴۰.</ref>
trustworthy
۴۷۵

ویرایش