پرش به محتوا

هجوم به خانه حضرت فاطمه(س): تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|فاطمی|مدیا}}
{{درگاه|فاطمی|مدیا}}
{{صوت|https://pasokh.tv/?audio=آیا-واقعه-آتش-سوزی-درب-خانه-حضرت-زهرا-س|توضیح=[https://pasokh.tv/?audio=آیا-واقعه-آتش-سوزی-درب-خانه-حضرت-زهرا-س آیا واقعه آتش سوزی درب خانه حضرت زهرا (س) و حضور ایشان پشت درب صحت دارد؟ با حضور حضرت علی (ع) در منزل؛ چرا حضرت زهرا برای گشودن درب رفتند؟] در سایت پاسخ تی وی}}
{{صوت|https://pasokh.tv/?audio=آیا-واقعه-آتش-سوزی-درب-خانه-حضرت-زهرا-س|توضیح=[https://pasokh.tv/?audio=آیا-واقعه-آتش-سوزی-درب-خانه-حضرت-زهرا-س آیا واقعه آتش‌سوزی درب خانه حضرت زهرا (س) و حضور ایشان پشت درب صحت دارد؟ با حضور حضرت علی (ع) در منزل؛ چرا حضرت زهرا برای گشودن درب رفتند؟] در سایت پاسخ تی وی}}


'''هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)'''، از جریاناتی است که در تاریخ اسلام مورد اتفاق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] می‌باشد. در کتاب‌های تاریخی معتبر اهل سنت این جریان اینچنین نقل شده است که [[عمر]] با همراهی گروهی به درب خانه [[علی(ع)]] رفتند تا حضرت را برای بیعت با [[ابوبکر]] مجبور کنند. تهدید عمر به آتش کشیدن خانه و آوردن شعله آتش توسط عمر در این نقل‌ها آمده است. ضربت خوردن [[حضرت زهرا(س)]] و سقط حضرت محسن(ع) نیز در کتاب‌های اهل سنت نقل شده است. در نامه‌ای از جانب عمر به [[معاویه]]، نیز این جریان توسط خود عمر شرح داده شده است.
'''هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)'''، از جریاناتی است که در تاریخ اسلام مورد اتفاق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] می‌باشد. در کتاب‌های تاریخی معتبر اهل سنت این جریان اینچنین نقل شده است که [[عمر]] با همراهی گروهی به درب خانه [[علی(ع)]] رفتند تا حضرت را برای بیعت با [[ابوبکر]] مجبور کنند. تهدید عمر به آتش کشیدن خانه و آوردن شعله آتش توسط عمر در این نقل‌ها آمده است. ضربت خوردن [[حضرت زهرا(س)]] و سقط حضرت محسن(ع) نیز در کتاب‌های اهل سنت نقل شده است. در نامه‌ای از جانب عمر به [[معاویه]]، نیز این جریان توسط خود عمر شرح داده شده است.
[[پرونده:اثر هجوم به خانه حضرت فاطمه۲.png|بندانگشتی|اثری با موضوع هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)، از رضا بدرالسماء|300x300پیکسل]]
[[پرونده:اثر هجوم به خانه حضرت فاطمه۲.png|بندانگشتی|اثری با موضوع هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)، از رضا بدرالسماء|300x300پیکسل]]
== در منابع اهل سنت ==
== در منابع اهل سنت ==
منابع [[اهل سنّت]] روایات مختلفی در مورد '''هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)''' ذکر کرده‌اند.
منابع [[اهل سنّت]] روایات مختلفی در مورد '''هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)''' ذکر کرده‌اند.
خط ۲۲: خط ۲۳:
«ابوبکر برای تثبیت خلافت خود از علی(ع) خواست که او نیز بیعت کند، ولی امام(ع) بیعت نکردند، سرانجام ابوبکر، [[قنفذ]] را نزد امیر المؤمنین(ع) فرستاد و عده‌ای کمک نیز به همراهش قرار داد. او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولی حضرت به آنان اجازه نداد. اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حالیکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید وگرنه بدون اجازه وارد شوید. آنها آمدند و اجازه خواستند حضرت فاطمه(س) فرمود: «به شما اجازه نمی‌دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید». همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ آنجا ماند. آنان (به ابوبکر و عمر) گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم.
«ابوبکر برای تثبیت خلافت خود از علی(ع) خواست که او نیز بیعت کند، ولی امام(ع) بیعت نکردند، سرانجام ابوبکر، [[قنفذ]] را نزد امیر المؤمنین(ع) فرستاد و عده‌ای کمک نیز به همراهش قرار داد. او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولی حضرت به آنان اجازه نداد. اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حالیکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید وگرنه بدون اجازه وارد شوید. آنها آمدند و اجازه خواستند حضرت فاطمه(س) فرمود: «به شما اجازه نمی‌دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید». همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ آنجا ماند. آنان (به ابوبکر و عمر) گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم.


عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!! سپس به مردمی که اطرافش بود دستور داد تا هیزم بیاورند، آنان هیزم برداشتند و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه فاسمه(س) قرار دادند. سپس عمر ندا کرد: به خدا قسم ای علی باید خارج شوی و با خلیفه [[پیامبر(ص)]] بیعت کنی وگرنه خانه را با خودتان به آتش می‌کشم!! حضرت زهرا(س) فرمود: ای عمر، ما را با تو کاری نیست! جواب داد: در را باز کن وگرنه خانه تان را به آتش می‌کشیم! فرمود: ای عمر از خدا نمی‌ترسی که به خانه من وارد می‌شوی ولی عمر از برگشتن ابا کرد.
عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است! سپس به مردمی که اطرافش بود دستور داد تا هیزم بیاورند، آنان هیزم برداشتند و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه فاطمه(س) قرار دادند. سپس عمر ندا کرد: به خدا قسم ای علی باید خارج شوی و با خلیفه [[پیامبر(ص)]] بیعت کنی وگرنه خانه را با خودتان به آتش می‌کشم!! حضرت زهرا(س) فرمود: ای عمر، ما را با تو کاری نیست! جواب داد: در را باز کن وگرنه خانه تان را به آتش می‌کشیم! فرمود: ای عمر از خدا نمی‌ترسی که به خانه من وارد می‌شوی ولی عمر از برگشتن ابا کرد.


عمر آتش طلبید و آنرا بر در خانه شعله‌ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرده و وارد خانه شدند. فاطمه زهرا(س) در میان در و دیوار مصدوم و مجروح شدند. با گفتن یا ابتاه یا رسول اللّه استغاثه می‌کرد و صیحه می‌کشید و از ستم ابوبکر و عمر شکوه کرد، ولی عمر رحمی به او ننمود و با شمشیری که در غلاف بود به پهلوهای فاطمه(س) زد و با تازیانه دستها و بازوان او را متورم ساخت. علی(ع) در این حال صدای استغاثه را شنید بیرون آمد و به عمر حمله کرد و او را در یک لحظه به زمین افکند و خواست او را بکشد، ولی در این هنگام سفارش پیامبر(ص) را متذکر شد و فرمود: ای پسر صهّاک، قسم به آنکه محمّد(ص) را به پیامبری مبعوث نمود اگر نبود مقدری که از طرف خداوند گذاشته و عهدی که پیامبر با من نموده است می‌دانستی که تو نمی‌توانی به خانه من داخل شوی.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۲ق، ج۴۳، ص۱۹۷؛ شبّر، جلاء العیون، ج۱، ص۱۹۲؛ طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۴۱۴.</ref>
عمر آتش طلبید و آنرا بر در خانه شعله‌ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرده و وارد خانه شدند. فاطمه زهرا(س) در میان در و دیوار مصدوم و مجروح شدند. با گفتن یا ابتاه یا رسول اللّه استغاثه می‌کرد و صیحه می‌کشید و از ستم ابوبکر و عمر شکوه کرد، ولی عمر رحمی به او ننمود و با شمشیری که در غلاف بود به پهلوهای فاطمه(س) زد و با تازیانه دستها و بازوان او را متورم ساخت. علی(ع) در این حال صدای استغاثه را شنید بیرون آمد و به عمر حمله کرد و او را در یک لحظه به زمین افکند و خواست او را بکشد، ولی در این هنگام سفارش پیامبر(ص) را متذکر شد و فرمود: ای پسر صهّاک، قسم به آنکه محمّد(ص) را به پیامبری مبعوث نمود اگر نبود مقدری که از طرف خداوند گذاشته و عهدی که پیامبر با من نموده است می‌دانستی که تو نمی‌توانی به خانه من داخل شوی.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، الطبعه الثانیه، ۱۴۰۲ق، ج۴۳، ص۱۹۷؛ شبّر، جلاء العیون، ج۱، ص۱۹۲؛ طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۴۱۴.</ref>
خط ۲۹: خط ۳۰:
در مورد مضروب شدن حضرت فاطمه زهرا(س) توسط عمر و سقط فرزند آن حضرت به نمونه‌هایی از منابع اهل سنت اشاره می‌شود:
در مورد مضروب شدن حضرت فاطمه زهرا(س) توسط عمر و سقط فرزند آن حضرت به نمونه‌هایی از منابع اهل سنت اشاره می‌شود:
* ذهبی مورخ مشهور اهل سنت با ذکر سند می‌گوید: {{عربی|انّ عمر رفس<ref>در قاموس المحيط مي گويد: الرفس: الصدمه بالرجل في الصّدر، ماده رفس. يعني رفس به معني صدمه زدن با پا بر سينه است.</ref> فاطمه حتّي اسقطت بمحسن|ترجمه=همانا عمر چنان لگدي به فاطمه(س) زد که محسن از او سقط شد.}}<ref>شهاب الدین أبی الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثالثه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۸۲۴.</ref>
* ذهبی مورخ مشهور اهل سنت با ذکر سند می‌گوید: {{عربی|انّ عمر رفس<ref>در قاموس المحيط مي گويد: الرفس: الصدمه بالرجل في الصّدر، ماده رفس. يعني رفس به معني صدمه زدن با پا بر سينه است.</ref> فاطمه حتّي اسقطت بمحسن|ترجمه=همانا عمر چنان لگدي به فاطمه(س) زد که محسن از او سقط شد.}}<ref>شهاب الدین أبی الفضل أحمد بن علی بن حجر العسقلانی، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثالثه، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۶۸، ح۸۲۴.</ref>
* ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل می‌کند که: {{عربی|اَن عُمر ضَرَبَ فاطمه(س) بالسّوطِ و قَصدَ منزله|ترجمه=عمر به منزل فاطمه(س) آمد و او را با تازيانه زد}}.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۱.</ref>
* ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل می‌کند که: {{عربی|اَن عُمر ضَرَبَ فاطمة(س) بالسّوطِ و قَصدَ منزلها|ترجمه=عمر به منزل فاطمه(س) آمد و او را با تازيانه زد}}.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۱.</ref>
* از ابراهیم بن یسار بن هانی نقل شده است که: {{عربی|انّ عمر ضربَ بِبطن فاطمه يوم البيعه حتي ألقت الجنين من بطنها|ترجمه= عمر در روز بيعت به پهلوي فاطمه زهرا(س) زد، بطوري که سقط جنين نمود}}.<ref>ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ابن ابی بکر الشهرستانی، الملل و النحل، بیروت، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۵۷.</ref>
* از ابراهیم بن یسار بن هانی نقل شده است که: {{عربی|انّ عمر ضربَ بِبطن فاطمة يوم البيعة حتي ألقت الجنين من بطنها|ترجمه= عمر در روز بيعت به پهلوي فاطمه زهرا(س) زد، بطوری‌که سقط جنين نمود}}.<ref>ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ابن ابی بکر الشهرستانی، الملل و النحل، بیروت، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۵۷.</ref>


در اینجا از روایاتی که در منابع شیعه آمده است صرف نظر شده است، چرا که علمای شیعه اجماع بر این دارند که عمر به دستور ابوبکر همراه گروهی، بر خانه حضرت [[فاطمه(س)]] هجوم بردند و در خانه را به آتش کشیده و به زور وارد منزل آن حضرت شدند و علاوه بر ضربات به ایشان باعث سقط جنین و شهادت ایشان شدند.
در اینجا از روایاتی که در منابع شیعه آمده است صرف نظر شده است، چرا که علمای شیعه اجماع بر این دارند که عمر به دستور ابوبکر همراه گروهی، بر خانه حضرت [[فاطمه(س)]] هجوم بردند و در خانه را به آتش کشیده و به زور وارد منزل آن حضرت شدند و علاوه بر ضربات به ایشان باعث سقط جنین و شهادت ایشان شدند.


== اعتراف عمر به تهاجم خود به خانه فاطمه(س) ==
== اعتراف عمر به تهاجم خود به خانه فاطمه(س) ==
[[عمر]] در ضمن نامه‌ای به معاویه، چگونگی برخورد خود با فاطمه(س) را چنین بیان می‌کند: … به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علی از خانه (برای بیعت) بیرون نیاید، هیزم فراوانی به این‌جا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، یا این که علی(ع) را برای بیعت به سوی مسجد می‌کشانم. آن گاه تازیانه [[قنفذ]] را گرفتم و فاطمه(س) را با آن زدم، و به [[خالد بن ولید]] گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش می‌کشم… همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده وبا شدّت، در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم، تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه، ناله کرد و گریست، ناله او به قدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از جا منصرف گردم، ولی به یاد کینه‌های علی(ع) و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم.. با پای خود لگد بر در زدم صدای ناله فاطمه(س) را شنیدم که گمان کردم، این ناله، [[مدینه]] را زیر و رو کرد، در آن حال فاطمه می‌گفت:
[[عمر]] در ضمن نامه‌ای به معاویه، چگونگی برخورد خود با فاطمه(س) را چنین بیان می‌کند: … به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علی از خانه (برای بیعت) بیرون نیاید، هیزم فراوانی به این‌جا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، یا این که علی(ع) را برای بیعت به سوی مسجد می‌کشانم. آن گاه تازیانه [[قنفذ]] را گرفتم و فاطمه(س) را با آن زدم، و به [[خالد بن ولید]] گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش می‌کشم… همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده وبا شدّت، در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم، تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه، ناله کرد و گریست، ناله او به قدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از جا منصرف گردم، ولی به یاد کینه‌های علی(ع) و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم… با پای خود لگد بر در زدم صدای ناله فاطمه(س) را شنیدم که گمان کردم، این ناله، [[مدینه]] را زیر و رو کرد، در آن حال فاطمه می‌گفت:


{{عربی|يا اَبتاه! يا رسول اللّه! هکذا يُفْعَلُ بِحَبيبَتِک وَ اِبْنَتَک، أَهْ! يا فِضَّه اِلَيْک فَخُذيني فَقَدْ وَ اللّهِ قُتِلَ مَا في رحمي مِنْ حَمْلٍ|ترجمه=اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود، آه! اي [[فضه کنیز حضرت فاطمه(س)|فضه]] بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد}}، در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم، فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد، ولي شدّت خشم من، مرا به گونه اي کرده بود که گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد…».<ref>الامامه و السياسه، ج۱، ص۱۴؛ اعلام النساء، ج۳، ص۱۲۱۴؛ الغدير، ج۷، ص۲۲۹؛ ابن ابي الحديد، ج۱۶، ص۲۸۱.</ref>
{{عربی|يا اَبتاه! يا رسول اللّه! هکذا يُفْعَلُ بِحَبيبَتِک وَ اِبْنَتَک، أَهْ! يا فِضَّة اِلَيْک فَخُذيني فَقَدْ وَ اللّهِ قُتِلَ مَا في رحمي مِنْ حَمْلٍ|ترجمه=اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود، آه! اي [[فضه کنیز حضرت فاطمه(س)|فضه]] بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد}}، در عین حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتی وارد خانه شدم، فاطمه با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدّت خشم من، مرا به گونه ای کرده بود که گوئی پرده ای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمین افتاد…».<ref>الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴؛ اعلام النساء، ج۳، ص۱۲۱۴؛ الغدیر، ج۷، ص۲۲۹؛ ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۸۱.</ref>


{{همچنین ببینید|جریان سیلی خوردن حضرت فاطمه(س)}}
{{همچنین ببینید|جریان سیلی خوردن حضرت فاطمه(س)}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۰: خط ۵۹:
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ب
  | اولویت =ب
  | کیفیت =ج
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:حضرت فاطمه(س)]]
[[رده:حضرت فاطمه(س)]]
trustworthy
۶۹۸

ویرایش